انتقاد تند عباس عبدی از نقش اصلاح‌طلبان در ماجرای نجفی/ نمره «مردودی» گرفتند

گروه سیاسی الف،   3980328116 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
انتقاد تند عباس عبدی از نقش اصلاح‌طلبان در ماجرای نجفی/ نمره «مردودی» گرفتند

عباس عبدي تحلیگر اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: عنصر ديگر اين ماجرا اصلاح‌طلبان هستند. به نظرم دوستان اصلاح‌طلب بايد يك بازنگري كلي در مواضع و رفتارهاي خود كنند. شايد بگوييد اصولگرايان هم‌چنين هستند، بله شايد هم بدتر باشند، ولي خب فرق دوستان و آنان در كجا بايد خود را نشان دهد؟ به نظر بنده 40 سال فعاليت سياسي به ويژه هنگامي كه با حضور در ساخت قدرت همراه باشد و فاقد روابط حزبي شفاف و كامل و از همه بدتر با نيروهاي به نسبت ثابت همراه شود، موجب مي‌شود كه يك گرايش فكري پويا و رو به جلو تبديل به يك مجموعه بسته و رفاقتي شود كه يكي از ويژگي‌هاي مهم آنان چشم بستن بر اشكالات يكديگر است.

حتي بدتر از آن اينكه هر منتقد داخلي يا بيروني خود را مورد تهاجم تبليغاتي قرار مي‌دهند و كم‌كم آن مجموعه پويا تبديل به يك گروه يا فرقه سياسي مي‌شود كه كارش چشم بستن بر مشكلات خودي‌ها و برجسته كردن نقاط قوت داشته و نداشته آنان و در مقابل داوري كردن ديگران براساس تمايزات گروهي و سياسي است.

در واقع ارزيابي آنان از رفتار سياسي بر اين اساس مبتني است كه تا چه حد حكومت يا بخش‌هاي خاصي از آنها با آن كار موافق يا مخالف هستند. اين بزرگ‌ترين مشكل اصلاح‌طلبان در فرآيند انتخاب آقاي نجفي به عنوان شهردار و سپس ادامه كار او بود. آنان هميشه در بند اين بودند كه هر اقدام‌شان تا چه حد مورد تاييد يا رد جناح مقابل است.

عدم شفافيت و لاپوشاني و حتي خلاف واقع گفتن در اين ماجرا، از ديگر اشتباهات آنان بود كه گمان مي‌كردند با اين كار مي‌توانند مساله را پوشانده و سپس حل يا پاك كنند، در حالي كه تجربه نشان مي‌دهد ناديده گرفتن مشكل ممكن است در آينده با هزينه‌هاي بيشتري خود را نشان دهد. اين همان ايراد جدي است كه به حكومت داريم. نمونه‌اش همين مساله پرستو است.

موضوعي كه قطعا در آغاز اين ماجرا مصداقي نداشته است، حتي عكس آن نيز بوده، يعني آقاي نجفي به طرق گوناگون از چنين ارتباطي منع شده حتي اگر اين ادعا كه وي پرستو بوده درست هم باشد براي فردي در حد آقاي نجفي و براي اصلاح‌طلبان زشت‌تر است كه فريب چنين موردي را خورده‌اند. ولي در فضاي تبليغاتي احتمال پرستو بودن به صورت حادي مطرح شده است. چرا؟ با اين توجيه كه در گذشته مواردي درست يا نادرست وجود داشته كه به دليل اراده رسمي و محدوديت رسانه‌اي به آنها پرداخته نشده بود و ساختار رسمي سعي كرد كه اقدامي در جهت شفاف‌سازي و رسيدگي به آن نكند. در نتيجه هزينه‌هاي آن عدم شفايت‌ها اكنون به شكل بدتري به حكومت تحميل مي‌شود.

اگر اين نقدي است كه به حكومت داريم، خودمان نبايد در دام آن بيفتيم. واقعيت اين است كه كل ماجرا از سوي اصلاح‌طلبان غيرشفاف اداره شده، اگرچه گفته مي‌شود اينها مسائل حوزه خصوصي آقاي نجفي است و نبايد به آنها وارد شد، ولي اين استدلال درست نيست. زيرا مرزهاي حوزه خصوصي براي مردم عادي با سياست‌مداران و صاحبان قدرت تفاوت دارد.

بهترين دليلش همين وضعي است كه پيش آمده و كسي جرأت اين را ندارد كه بگويد اينها همه به شخص آقاي نجفي مربوط است و به ما ربطي ندارد و يا نبايد در آنها ورود كرد. جهت اطلاع بايد گفت كه ابعاد غير شخصي اين ماجرا از ابتدا تا انتها و در حد لازم شفاف نشده است، هنوز هم كمتر از چند درصد اخبارش منتشر شده است. و اگر روزي هم آنها منتشر شود، همه تعجب خواهند كرد كه چرا اصلاح‌طلبان در برابر اين اتفاقات و حقايق سكوت كرده يا لاپوشاني نمودند. شفاف‌سازي اين مطالب وظيفه كساني نيست كه به‌طور مستقيم اطلاع نيافته‌اند يا اطلاعات آنان ناقص است. افرادي هستند كه شايسته اين كار هستند و شايد به نحوي وظيفه هم دارند كه بيان نمايند و البته حالا دير است، در زمان مناسب بايد چنين مي‌نمودند.

اصلاح‌طلبان در اين ماجرا برخلاف اصول و شعارهاي اعلام شده خود عمل كردند. چه در انتخاب آقاي نجفي به عنوان شهردار و چه در شش ماه بعد از آن و حتي در هنگام استعفايش بداخلاقي كردند و عامل استعفا را چيز ديگري معرفي كردند و خواستند كه آبروداري كنند. آبروي چه كسي را خدا مي‌داند!؟ و از همه اينها بدتر در جريان قتل نيز مانع از سقوط به دامن سناريوي پرستو!! نشدند. هزار توجيه براي يك كار غلط آن را اصلاح نمي‌كند، بلكه هزار و يك كار غلط خواهد شد.

به عنوان نمونه در مقطع ۷ ماهه شهرداري ايشان، اخباري از اقدام براي سوءاستفاده‌هاي احتمالي برخي از مرتبطين با اين ماجرا در شهرداري شنيده مي‌شد كه متأسفانه به‌جاي رسيدگي مسكوت گذاشته شد.

اشتباه ديگر اصلاح‌طلبان اين بود كه درباره حضور يا عدم حضور آقاي نجفي براي شهرداري، استمزاج كردند، ولي هنگامي كه جواب منفي شنيدند، دوباره همان انتخاب را انجام دادند. خوب از ابتدا نمي‌پرسيديد، بهتر بود. اين نحوه خط‌مشي در انتخاب شهردار با منطق گذشته و نقدي كه پيش‌تر به رفتار خود داشتند، همخواني نداشت.

بنده به سياست‌هاي جاري حكومت ايران انتقادات جدي دارم. تقريبا تا آنجا كه ممكن است و شرايط اجازه دهد بيشتر آنها را هم مي‌نويسم ولي حاضر نيستم كه ملاك داوري خودم درباره يك خبر و ديدگاه و موضع را موافقت يا مخالفت حكومت با آن قرار دهم. اگر ديديم كه عملي درست است بايد آن را بگوييم و انجام دهيم و اگر حكومت سود آن را مي‌برد، چه باك؟ حتي چه بهتر. سقوط اخلاقي و تحليلي در پس اين منطق نادرست فايده‌گرايانه و البته كوتاه‌مدت خود را پنهان مي‌كند.

برخي از دوستان معتقدند كه از ماجرا خبر نداشتند. متاسفانه بايد گفت بي‌خبري بدتر از خبرداشتن و گرفتن اين تصميم است. زيرا چگونه در مجموعه آنان تا اين حد بي‌خبري از مسائلي وجود دارد كه با كندوكاوي عادي هم مي‌شد مطلع بود. چه فضايي وجود دارد كه اين‌گونه اخبار از مديريت ميراث‌فرهنگي و پس از آن به دست دوستان نرسيده يا رسيده و گفته‌اند ان‌شاءالله گربه است. اين بي اطلاعي نشان از فقدان سازوكار نظارتي دروني آنان دارد.

هنگامي كه اصلاح‌طلبان يا هر گروه ديگري كسي را براي انجام كاري معرفي مي‌كنند به معناي تاييد و ضمانت او است. همان‌طور كه يك جنس را كه مي‌خرند و گارانتي دارد اگر معيوب شد فروشنده و تضمين‌كننده نمي‌تواند بگويد كه اطلاع نداشتم. چون فرض بر اطلاع داشتن است.

يكي از مهم‌ترين مشكلات اصلاح‌طلبان كه در اين ماجرا خود را نشان داد ناتواني از گفت‌وگوي موثر و سازنده است. به‌جاي آن شاهد مچ‌گيري و انگيزه‌خواني و متهم كردن بوديم. با اطمينان مي‌توان گفت كه هيچ‌گونه گفت‌وگويي شكل نگرفت كه يك گام كوچك ما را به حقيقت و درس‌آموزي نزديك كند.

اصلاح‌طلبان شعارهايي را كه براي حكومت‌داري مي‌دهند ابتدا بايد در ميان خودشان اجرايي كنند. براي نمونه به‌جاي اين مجادلات بي‌سرانجام بهتر است يك كميته حقيقت‌ياب و معتبر كه بي‌طرف هم باشد تشكيل دهند و طي مدت كوتاهي گزارشي از روند اين ماجرا تهيه كند و توضيح دهد كه مشكل آنان كجا بوده است نه اينكه به توهم پرستو يا حريم خصوصي و يا مساله شخصي بودن پناه ببرند. در مجموع و به نظر بنده اصلاح‌طلبان در اين ماجرا نمره مردودي گرفتند. اذعان به اين نكته حداقل انتظاري است كه از ما مي‌رود.