آمريكا ديگر چيز چنداني در چنته ندارد كه تاكنون نشان نداده باشد

میرزاسعدین داورپناه، گروه تعاملی الف،   3980325059 ۷۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
آمريكا ديگر چيز چنداني در چنته ندارد كه تاكنون نشان نداده باشد

فارغ از همه جوسازي هاي هدفمند، حداقل دو نكته را بايد در نظر داشت. اول اينكه برجام پاسخ اشتباه به مشكل پرونده هسته اي بود و پرداخت صورتحساب هزينه هاي اين اشتباه هم فارغ از اينكه ترامپ يا هر ديگري رئيس جمهور امريكا باشد، بر عهده ايران است. دوم اينكه به تسليم كشاندن ايران در سياست‌هاي راهبردي امريكا مهم است اما نه بعنوان يك هدف نهايي. از نگاه ايشان ايران مانند يك برگه در يك بازي بزرگ است. اما به هر حال ايران براي خود ما مركز جهان است و برجام هر چه باشد، كالايي است كه براي خريدنش هزينه كرده‌ايم. حتي اگر طي يك معامله بد اين كالا را گران خريده باشيم، بايد حداكثر استفاده را از آن ببريم كه البته براي همين كار تلاش هم مي‌كنيم.

منصفانه بايد گفت كه اقدام ترامپ عليه برجام، بدترين كاري نبود كه او مي توانست انجام دهد. بسيار بدتر و ازار دهنده تر بود اگر در برجام مي‌ماند و لجوجانه ادعاي نقض برجام را به شوراي امنيت مي‌برد تا قطعنامه ٢٢٣١ را لغو كند. آنگاه همه قطعنامه‌هاي پيشين باز مي‌گشتند و اين فضاي مانور سياسي هم در اختيار ايران قرار نمي‌گرفت. پس به هر دليل، ترامپ از ان زور آزمايي و دهن كجي پر دردسر صرف نظر كرد و اقدام به خروج از برجام، مي‌تواند تعديل شده يك پيشنهاد خطرناك، محسوب شود.

البته كه هيچ موقعيت سياسي بي دغدغه و آرام، مخصوصا براي كشوري در جغرافياي ايران، قابل تصور نيست. اما تهران تلاش كرد در موقعيت جديد، كه باز هم دشواري هاي غير قابل انكاري دارد، ابتكار عمل را در اختيار بگيرد.

واشنگتن براي آغاز حمله، نياز به دستاويزي داشت. بزرگنمايي نمايش اوباش در دي ماه ٩٦ اين نياز را تامين كرد. تهران در واكنش، اين نكته را برجسته كرد كه گويي امريكا تصميم گرفته است تا حكومت قانوني كشور را ساقط كند! بديهي است كه امريكا قادر به چنين كاري نيست پس همين عدم موفقيت محتوم در اسقاط حكومت، يك باخت براي امريكا تبليغ مي‌شود. ترامپ كمي دير متوجه اين دام هوشمندانه شد و حتي مدتي ساده لوحانه بازي خورد. وقتي هم متوجه شد، با سراسيمگي اعلام كرد كه نه! ما با همين حاكمان راحتيم!

خطاي ناشيانه واشنگتن در واقع نمايي تبليغاتي حمله نظامي به ايران، فرصت يك مانور ديگر به تهران داد. ايران در تحريم بود و در زمينه جذابيت سرمايه گذاري، چيزي براي از دست دادن نداشت. با چند سخنراني و مصاحبه وزير خارجه و ديگران، بستري براي طرح ادعاي ناتواني امريكا در مقابل توان بازدارندگي ايران فراهم شد؛ تهديد تبديل به هشدار شد و واشنگتن به لاك دفاعي فرو رفت.

اعلام انباشت بدون محدوديت مواد حساس هسته اي، پس از اعلام لغو معافيت هاي واشنگتن عليه برنامه هسته اي ايران، اقدامي بود كه شايد تهران مدت‌ها براي رسيدن زمان مناسب آن روزشماري مي‌كرد. در طول اجراي برجام، ذخيره مواد حساس هسته‌اي ايران به مرز مجاز برجام نزديك نشد و با وجود گذشت چند هفته از اعلام انباشت بدون محدوديت مواد، هنوز هم مرز شكسته نشده است. به عبارتي، توقف بر آن ميزان اندك ذخاير، امكان سازي براي ضرب العجل بود و لذا مي‌توان گفت اين اقدام، گزينه اي است كه بر آن خوب تامل شده است.

امريكا كه مي‌خواست از ايران استفاده ابزاري كند، اكنون مشغله زيادي دارد و بر سر يك دوراهي مانده است، يا بايد اين زور زدن بيهوده به صخره را ادامه دهد، يا به دنبال مفري براي خروج از اين بازي بگردد. در روزهاي آينده، دونالد ترامپ حضور در اجلاس سران گروه ٢٠ را در برنامه دارد. او بسيار خوشحال مي شد اگر مي توانست نشانه اي پيدا كند تا مدعي شود كه ايران در مقابل فشار كوتاه آمده است. براي او رويا است كه با ژست پيروزي ميان سران گروه ٢٠ خودنمايي كند و مدعي شود كه فشار حداكثري بر ايران هم نتيجه بخش است، پس «همه با من»!

در اين مقطع زماني براي تهران هم بسيار خوب بود اگر فرصتي پيدا مي كرد تا همصدا با پيونگ يانگ، ناكامي فشار حداكثري را اعلام كند. اما دقيقا در روزي كه اولين سالگرد ديدار ترامپ و كيم بود، شينزو آبه را به تهران فرستادند تا گلابي هاي فشار حداكثري امريكا را بشمرد و دل ترامپ را شاد كند. البته كه واكنش رسانه اي دولتمردان به اين سناريوي تبليغاتي بسيار خوب و زيركانه بود اما آيت الله خامنه‌اي نمايشي فوق العاده و بي سابقه و تاريخي داشت.

در مقابل اين تقلاي ترامپ و دوستان، ديدار تاريخي رهبر ايران با نخست وزير ژاپن اينگونه در ذهن نقش بست كه در محيطي ساده كه تنها با يك پرچم و آن هم پرچم ايران مزين شده بود، تهران به تندي حامل پيام كاخ سفيد را سرزنش كرد.

آمريكا ديگر چيز چنداني در چنته ندارد كه تاكنون نشان نداده باشد، البته كه كما في السابق هياهوي تبليغاتي ادامه خواهد يافت اما مي‌توان انتظار داشت كه در نتيجه مقاومت ايران، يك نبرد آموزنده به سابقه تاريخ روابط بين الملل اضافه شود. ايران لقمه كوچكي نيست، اكنون در نتيجه ساده انگاري هاي آمريكا، اين ايران است كه تعيين مي‌كند مبادله گام به گام و بدون مذاكره چگونه باشد و وقتي واشنگتن به اين قلاب آويزان لبي بزند، آنگاه دومينوي لرزان فشار بر ايران هم فرو خواهد ريخت...