انتقادات قالیباف از کمپین اصولگرایی
محمدباقر قالیباف درباره رفتار انتخاباتی اصولگرایان گفت: «تا زماني که اصولگرایان در مسير گذشته حرکت کنند، نمي توانند کار جدي و اساسي انجام دهند. در انتخابات ۹۶ همه فکر مي کنند که اصول وحدت رعايت شد. درحالي که اين برداشت درست نيست. گرچه به صورت شکلي وحدت رعايت شد ولي به صورت محتوايي رعايت نشد.
۱- کمپين اصولگرايي اشتباهي بود. وقتي رئيس جمهور مستقر وجود دارد و يک انتخابات ميان دوره اي در حال برگزاري است چرا از جناح مقابل دو نفر بايد حضور پيدا کنند؟ آن هم با اين استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام يک بهتر است يا به عبارت ديگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنيد و هفته آخر با رقيب اصلي. آيا اين موضوع ضرورتي داشت؟ اينها اشکالات جدي در حوزه برنامه ريزي و الفباي کار سياسي است.
۲- زماني چه کسي باید کناره گيري کند؟ آيا اصل را بايد اين موضوع قرار دهيم که کدام يک از اين دو نفر با رقيب بهتر مبارزه مي کنند؟ يا آنکه ميان خودشان چه وضعيتي دارند؟ يعني زمان نظرسنجي بايد بگوييم بين اين دو نفر کدام يک برتر است يا اينکه از جامعه سوال کنيم کدام يک از اين دو نفر در برابر آقاي روحاني بهتر رأي مي آورد؟ قطعا هر کدام که قدرت رقابت بيشتري با رقيب دارد بايد بماند.»
- بیشتر بخوانید: صحبتهای قالیباف درباره انتخابات ۹۶، ارز ۴۲۰۰تومانی، حضور زنان در ورزشگاه و وضعيت اقتصادی کشور
این سخنان قالیباف نشان میدهد او همچنان از اصولگرایان بابت اصرار به کنارهگیری در انتخابات ۹۶ دلخور است. قالیباف در بخش دیگری از این مصاحبه تصمیمگیری کلان درباره برخی مسائل مانند حضور زنان در ورزشگاهها را از اقداماتی میداند که برای رفع مشکلات کشور ضروری است. قالیباف گفت: «در بعضي موارد تصميم همانند موضوع حضور زنان در ورزشگاه تصميم محکمي گرفته نشد. در حالي که بايد قاطعانه تصميم گرفت و دلايل آن به مردم گفت. مسئولین گاهي اوقات جلوي تغيير مقاومت کردند ولی مشکل را حل نکردند. يکي از مباحثي که در زمان خدمت بنده در نيروي انتظامي مطرح شد، موضوع پليس زن بود. بحث را نزد حضرت آقا مطرح کردم. ايشان فرمود: قبل از شما صحبت و تصميم گيري شد. به علت مهيا نبودن شرايط بحث را ادامه ندادم. در ملاقات بعدي دوباره بحث را مطرح کردم زيرا اين موضوع را نياز جامعه ميدانستم و خدمت حضرت آقا دلايل خود را مطرح کردم. ايشان در بين صحبت هاي بنده فرمودند اين صحبت ها منطقي است. »
***
وعدههای انتخاباتی روحانی دروغ بود؟
لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیسجمهور در مصاحبهای درباره اختیارات رئیسجمهور در پاسخ به این پرسش که چرا در صورت نبود اختیارات لازم، آقای روحانی در زمان انتخابات وعدههای بسیاری دادهاند اظهار داشت: شما انتخابات بدون وعده در دنیا دارید؟ آن وقت دیگر انتخابات نمی شود! مگر میشود بگویی من در انتخابات شرکت میکنم اما کار خاصی نمیتوانم انجام دهم.
وی بیان داشت: اگر بخواهیم انتخابات معنا داشته باشد باید به مردمی که به شما رای میدهند تعهد کنید که من این خواستهها و مطالبات شما را پیگیری خواهم کرد. این یعنی خواسته ها شما را با همه وجودم، امکانات و صلاحیتها پیگیری خواهم کرد. این چیزی است که در واقع (رئیس جمهور)میگویند.
در این زمینه باید گفت طبیعتا داوطلبان کرسی ریاستجمهوری با ملاحظه اختیارات و شرایط و تواناییهای کشور و خودشان در زمان تبلیغات انتخابات، وعدههایی به مردم میدهند اما طبیعتا رایدهندگان هم انتظار دارند آن فرد پس از کسب رای به وعدههایش عمل کند. اگر فردی در زمان انتخابات وعدههایی داد و به آنها عمل نکرد، آنگاه تکلیف مردم چیست؟
آیا آن فرد میتواند توجیهاتی بیاورد از قبیل نداشتن اختیارات کافی؟ در این وضعیت است که اعتماد رایدهندگان به آن فرد سلب میشود؛ چون مردم میگویند کسی که خواهان رئیسجمهور شدن است طبیعتا از میزان اختیاراتش باید آگاه باشد و با آگاهی به میزا اختیارات، وعده دهد؛ نهاینکه وعدههایی دهد که نتواند از عهدهاش برآید و بعد هم کمبود اختیارات را بهانه کند.
این فرایند باعث کمشدن اعتبار رئیسجمهور در افکارعمومی میشود و اعتماد به او سلب میشود. بهنظر میرسد معاون حقوقی رئیسجمهور متوجه این مسئله نیستند که اینگونه سخن میگویند.
متاسفانه در قانون هم چنین وضعیتی پیشبینی نشده است. چنانکه مدتی پیش عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در توییتی با اشاره به محاکمه بوریس جانسون به دلیل دروغگویی در تبلیغات انتخاباتی نوشته بود: «محاکمه به دلیل دروغ گویی در تبلیغات انتخاباتی! بوریس جانسون به دلیل دروغ گویی در تبلیغات انتخاباتی به دادگاه فراخوانده شده است. موضوعی که در قوانین انتخاباتی ایران به درستی در نظر گرفته نشده است و راه فریب مردم را باز گذاشته است.»
***
جنگ حزبی اصلاحطلبان درباره ماجرای نجفی
ماجرای محمدعلی نجفی همچنان باعث اختلاف میان اصلاحطلبان است. از نخستین لحظاتی که این خبر منتشر شد، موضع غلامحسین کرباسچی و روزنامه سازندگی در قبال این مسئله موجب بحث و واکنش در میان اصلاحطلبان بوده است. کرباسچی در ابتدا در توییتی انگشت اتهام را به سمت کسانی گرفت که بر شهردارشدن نجفی اصرار کردند. سپس در گفتوگویی موضعش را تشریح کرد و گفت که دوستان نجفی از این ماجرا خبر داشتند و علیرغم این آگاهی به او اصرار کردند شهردار تهران شود.
گمان میرفت این اختلافات با گذشت زمان بهبود یابد اما ظاهرا هرچه میگذرد بیشتر و بیشتر ظاهر میشود. امروز کرباسچی در روزنامه سازندگی سرمقالهای نوشته است که در طلیعه آن آمده است: «وظیفه و مسئولیت خویش میدانم که به عنوان یک شهروند و یک اصلاحطلب به خصوص برای رفع شبهه جوانان اصلاحطلب از برخی مسائل ابهامزدایی کنم.»
- بیشتر بخوانید: کرباسچی: نجفی قبلا منکر رابطه با میترا استاد شده بود/ جزئیات اعمال فشار به روحانی برای صدور حکم شهرداری
کرباسچی در این مقاله روایتی از تلاشهایش برای منصرف کردن نجفی و حامیانش از شهرداری به دست میدهد.
اما این روایت چند نکته جدید دارد:
۱- ظاهرا در پس استعفای نجفی از سازمان میراث فرهنگی هم ماجرایی نهفته است که کرباسچی اشاره دقیقی به آن نمیکند.
۲- وزیر کشور بر اساس گزارش و استعلام نهادهای امنیتی دولتی مخالف شهردارشدن نجفی بود.
۳- با پیگیری برخی بزرگان اصلاحات و اعمال فشار بر رئیسجمهور، حکم نجفی صادر شد.
۴- جهانگیری هم بر شهردارشدن نجفی اصرار داشت.
پرواضح است که نوک پیکان انتقاد کرباسچی متوجه حزب اتحاد ملت است. انتقاداتی که به شکلی شفافتر در گزارش رونامه سازندگی به آن پرداخته شده است. در گزارش روزنامه سازندگی آمده است: «ماجرا از آنجایی آغاز شد که محمدعلی نجفی شهردار تهران شده بود اما در اداره ی شهر با مشکلاتی روبه رو بود. از یک سو نمی توانست به دیدار مقامات ارشد کشور برود چون پذیرای او نبودند، از دیگر سو در برخی از حوادث مثل زلزله شبانه تهران در آذرماه ۹۶ یک مرتبه غیب می شد و بعد شایعاتی راه می افتد که او به کیش رفته است. این درحالی بود که تقریبا فعالیت های عمرانی شهرداری در کما بود. ضمن این که شهرداری ایده ی جدیدی برای اداره ی شهر تهران نداشت. تیمی که نجفی با خود به شهرداری برده بود بر این اصل استوار شدند که باید پرونده های فساد دوره ی قالیباف را مستند و افشا کنند. نیروهای حزب اتحاد این خواسته را نه تنها علنا اعلام می کردند بلکه نجفی را تشویق به این امر می کردند. در همان ایام سید محمد موسوی خوئینی پدر معنوی حزب مشارکت و اتحاد در پیام تبریکی به نجفی او را از این که وارد بحث پیگیری تخلفات پرونده ی نجفی شود برحذر داشت...
در محافل خصوصی خبرهای بیشتری از حاشیه های نجفی و خصوصا جشن تولدی که میترا استاد در هتل اسپیناس برای نجفی گرفته بود و هم چنین عکس های آن منتشر شد. در این میان کرباسچی صراحتا می گفت نجفی باید استعفا بدهد و برود اما اعضای حزب اتحاد مخالف بودند. آنها از آنجایی که برخی از معاونت های کلیدی شهرداری را در دست داشتند، نمی خواستند شهردار تغییر کند تا مبادا معاونت ها و پست هایی که در اختیار داشتند از بین برود.»
- بیشتر بخوانید: گزارش روزنامه سازندگی از واکنش اصلاحطلبان به قتل میترا استاد/ محمدعلی نجفی و قصهی پُر غصه
از سوی دیگر، محسن میردامادی، آخرین دبیرکل حزب مشارکت -که پدر حزب اتحاد محسوب میشود- با انتشار متن تندی در رسانههای این حزب به اظهارات کرباسچی واکنش نشان داد. میردامادی در این یادداشت، کرباسچی را به کینه شخصی از نجفی متهم کرده و علت مخالفت کرباسچی با شهردارشدن نجفی را فقط اصرار او برای شهردارشدن محسن هاشمی دانسته است. بهعلاوه میردامادی اظهارات کرباسچی مبنی بر هشدار او درباره مسائل شخصی نجفی را تکذیب کرده است.
میردامادی نوشت: «در هیچ یک از جلساتی که بحث آقای نجفی مطرح بود آقای کرباسچی یا فرد دیگری کلمهای در مورد مسائلی که اخیرا حول و حوش آقای نجفی گفته میشود مطرح نکرد. حتی آقای مرعشی، که آقای کرباسچی ارتباط نزدیکی با ایشان دارد و قاعدتا اگر نکته منفی در مورد آقای نجفی داشت باید حداقل به ایشان اطلاع میداد ، زمانی که به عنوان یکی از نامزدهای مورد نظر شورای شهر برای شهرداری تهران برنامه پیشنهادی خود را در جلسه شورا ارائه داد به دوستان شورا توصیه کرد به آقای نجفی برای مسئولیت شهرداری رای دهند...
مسلما اگر دوستان کمترین اطلاعی از مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح میشود داشتند با شهردار شدن وی مخالفت میکردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همین گونه عمل میکردند. حال اگر آقای کرباسچی یا هر فرد طرف مشورت دیگری از این ماجرا اطلاع داشته و به گونهای هشدار و اطلاعات لازم را به اعضای شورای شهر نرسانده است، کاری کمتر از خیانت به اصلاحطلبان نکرده است...
همانطور که ذکر شد در جلسات مذکور، آقای کرباسچی تنها مخالف َآقای نجفی بود، آن هم نه به دلیل مسائلی که امروز مطرح میکند بلکه به این دلیل که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت. ولی آن جمع با توجه به سوابق مدیریتی، آقای نجفی را برای مدیریت شهرداری، به خصوص با توجه به مشکلات شدید مالی و فساد گسترده در آن، مناسبتر میدیدند. برخی نیز چنین تلقی داشتند که آقای کرباسچی بیش از آنکه به فکر معضلات و مشکلات شهرداری باشد به دنبال نقش و نفوذ خود در شهرداری است و برای خود نقش شهردار سایه قائل است که طبعا با شهرداری آقای نجفی نمیتوانست حاصل شود.»
چنانکه شاهدیم هر دو طرف، اتهامات مشابهی را به یکدیگر نثار میکنند. هر دو طرف یکدیگر را متهم میکنند که بهدنبال شهرداری بودهاند که از ایشان حرفشنوی داشته باشد، هر دو طرف یکدیگر را تکذیب میکنند و حالا که گند ماجرا درآمده است میگویند از ماجرا بیخبر بودهاند.
متاسفانه باید گفت شهر تهران با این عملکرد اصلاحطلبان، ۸ ماه اسیر سیاستبازی شد و هنوز هم اثرات آن دوران را شاهدیم.