به تازگی معاونت محترم توسعه مدیریت و منابع دانشگاه آزاد اسلامی _دکتر مجید مشکینی_ مصاحبهای با روزنامهی فرهیختگان انجام داده و در این مصاحبه در مورد مسائل مبتلاءبه دانشگاه آزاد اسلامی از سیاستگذاریهای جدید برای یکپارچه کردن دانشگاه تا مشکلات مالی واحدهای زیانده از آنها یاد میشود، سخن راندهاند. متاسفانه ایشان، در طرح مسائل مطرح شده در این مصاحبه که بیانگر رویکردهای جدید متولیان دانشگاه آزاد اسلامی در هدایت این دانشگاه در سال جاری است، تنها از نگاه همان متولیان به قضایا نگریسته و از توجه به حقوق صنفی استادان و کارمندان این مجموعه باز ماندهاند. نویسندهی این یادداشت که خود به مدت بیست و سه سال در دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان عضو هیات علمی تمام وقت مشغول به کار است و علاوه بر آن که از نزدیک دستی بر آتش دارد، به برکت گروههای مجازی از دیدگاه بسیاری از همکاران خود نیز در مورد محتوای مصاحبهی یاد شده باخبر است، بر خود واجب دانست که با طرح دیدگاه خود و برخی همکارانش به عنوان کسانی که بیشترین ضرر را از عواقب اجرایی شدن برخی تصمیمات متولیان محترم دانشگاه متحمل میشوند، آنان را نسبت به اجحاف و ستم آشکاری که از این قبل بر آنان روا داشته میشود، آگاه سازد. نگارنده نیک میداند که ممکن است محتوای این مکتوب انتقادآمیز به مذاق برخی مسئولان خوش نیاید، اما همچنان امید دارد که دیدهی حقبین آنها را از دریچهای متفاوت بر مسائل و مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی بگشاید و آنان را در حل چالشهای دانشگاه آزاد اسلامی از راهی درست و بایسته یاری کند. پیش از هر چیز لازم است فشردهای از سخنان دکتر مجید مشکینی ذکر گردد.
معاونت محترم توسعه و مدیریت و منابع دانشگاه آزاد اسلامی در مصاحبهی خود با روزنامهی فرهیختگان با تاکید بر اشتغال حدود شصت هزار هیات علمی و کارمند در این مجموعه، سخن را از بینظمیهای شدید مالی در دانشگاه آزاد اسلامی میآغازند. آنگاه از عناوین دیگری از جمله علت تاخیر در پرداخت حقوق فروردین ماه، کمک به سیلزدگان، تغییر شرایط اقتصادی سال 1398 نسبت به دههی 1360 که دانشگاه آزاد اسلامی تاسیس شد و بیانضباطیهای شدید مالی در واحدها و مراکز دانشگاهی و سمای این مجموعه سخن گفتهاند که توصیفی است درست از وضعیت نابسامان این دانشگاه در حال حاضر و البته حرفی هم در این واقعیتها نیست. اما مشکل از زمانی بروز میکند که ایشان در ادامه مصاحبهی خود و در بیان چگونگی برونرفت از وضعیت بحرانی مالی این دانشگاه و وجود برخی واحدهای زیانده به ارائهی راهکار میپردازند و به طور غیرمستقیم مسئولیت را متوجه این واحدها و ابواب جمعی آنها یعنی استادان و کارمندان میکنند. انتقادات اصلی نویسندهی این یادداشت در مورد این بخش از مصاحبهی دکتر مجید مشکینی عبارت است از:
الف: دکتر مجید مشکینی در مصاحبهی خود میگویند: «ما اعلام کردهایم که از سال 98 هر واحدی که دارای درآمد مکفی در قبال هزینههایش باشد، میتواند تمامی اقلام احکام کارکنان را پرداخت کند، ولی اگر درآمد کافی برای هزینههایش نداشت، باید از پرداخت اقلام غیرمستمر حقوق و خرجهای اضافهی خود به همان میزان صرف نظر کند.» ایشان آنگاه در تبیین این بخش بحثبرانگیز از صحبتهایشان و با تغییر در ترمینولوژی خود و کاربرد صفت «غیرثابت» به جای «غیرمستمر» که باعث ابهام در درک غرض نهایی ایشان میشود ادامه میدهند: «ما یک حقوق ثابت داریم و یک حقوق غیرثابت یا غیرمستمر، اگر واحد دانشگاهی وضع مالی خوبی داشته باشد، حقوق غیرمستمر را هم پرداخت میکند، اما اگر نداشته باشد الزامی به پرداخت ندارد.»
حقیقتا برای نگارنده و بسیاری از استادان و کارمندان این مجموعه مایهی شگفتی است که فردی آشنا با فضای آموزش و پژوهش و از جنس هیات علمی دانشگاه و در مقام معاونت بزرگترین موسسهی آموزشی کشور اینچنین آسودهخاطر در مورد حقوق بدیهی ابواب جمعی زیر دست خود سخن بگوید و با چشمپوشی از نقش مسئولان پیشین که در بروز بحران فعلی مالی در واحدهای کمبنیهی این دانشگاه نقش داشتهاند، عواقب سوء تصمیمات اشتباه مسئولان پیشین را متوجه استادان و کارمندان این واحدها کند. نگارندهی این سطور در مقام سوال از ایشان که سوابق اجرایی بسیاری در موسسات آموزش عالی داشتهاند میپرسد: «گناه واحدهای کوچک و زیانده دانشگاه آزاد اسلامی که زمانی رونق داشتند، اما با بیتدبیری مسئولان کلان دانشگاه به خاک سیاه نشستند، چه بوده که اکنون ابواب جمعی آنها باید تقاص ندانمکاری آن مسئولان را پس بدهند؟ مگر روسا و استادان و کارمندان واحدهایی که اکنون زیانده شدهاند، در اتخاذ سیاستهای ادارهی دانشگاه از خود استقلال داشتهاند که متولیان دانشگاه تصمیم گرفتهاند در وضعیت وخیم اقتصادی فعلی به جای افزایش حقوق، بخشهایی از این مقرری ناچیز را هم حذف کنند؟ در همین وضعیت فعلی و برای اتخاذ راهکار ناعادلانهی «قطع حقوق غیرثابت» که در واقع به منزلهی پاک کردن صورت مساله است، مسئولان حال حاضر دانشگاه چقدر از روسا و معاونان و استادان و کارمندان واحدهای زیانده جویای نظر بودهاند و آنها را در اخذ تصمیماتی که به معیشت آنان وابسته است، ذیحق دانستهاند؟» دکتر مجید مشکینی خود بهتر میدانند که سیاستگذاری در تمامی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی از استخدام کارمند و استاد و تعیین سهیمهی دانشجو گرفته تا ساختمانسازی و خریدهای حتی جزئی از بدو تاسیس تاکنون، از سوی سازمان مرکزی تعیین میشده است و هیچیک از ارکان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی نقشی در این سیاستگذاریها نداشتند، چنانکه اکنون نیز ندارند. از طرف دیگر شکلگیری هویت دانشگاه آزاد اسلامی و قوام بنیهی اقتصادی آن در سالهای آغازین فعالیتش وابسته به همین واحدهای دور از مرکز بود و درست نیست که اکنون که این واحدها به مشکل برخوردهاند، با بیمهری مسئولان دانشگاه مواجه گردند.
مسالهی دیگر این که مبنای تقسیم ردیف احکام استادان و کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی به ثابت و غیرثابت چیست؟ این تقسیمبندی و مشروط کردن پرداخت بخشی از حقوق ماهیانه در قرارداد دانشگاه با کارکنانش آمده و یا در تعریف ردیفهای حکم این گروه بیان شده است؟ جای این پرسش از جناب آقای دکتر مشکینی و سایر مسئولان کلان دانشگاه است که چگونه میتوانند در شرایط کنونی که مقاومت در برابر زیادهخواهیهای زورگویان دنیای استکبار، معیشت مردم و از جمله ابواب جمعی دانشگاه آزاد اسلامی را با تنگی و تعذر همراه کرده است، نسبت به وضعیت معیشتی آنان بیتفاوت باشند و با وضع قوانین قابل بحث آنها را به حال خود واگذارند و امنیت شغلی آنها را به خطر افکنند؟
ب: دکتر مجید مشکینی در بخش دیگری از مصاحبهی خود با روزنامهی فرهیختگان میگویند: «ما در این دوره اعتقاد کامل به مدیریت یکپارچه دانشگاه داریم، مدیریت یکپارچه با مدیریت متمرکز کاملا متفاوت است. در مدیریت یکپارچه همه افراد و واحدها وظایف خودشان را انجام میدهند، ولی انجام این فرآیندها در یک بستر واحد صورت میپذیرد که علاوه بر برخط بودن، قابلیت پایش و کنترل سریع و صحیح را هم دارد.» قطع به یقین بیان این سخن درست که مدیریت یکپارچه نیاز کنونی دانشگاه آزاد اسلامی است، مورد اتفاق همهی ارکان دانشگاه از صدر تا ذیل است. اما متولیان امر کلاه خود را قاضی کنند و بگویند که این مدیریت یکپارچه که گفته میشود قبلا موجود نبوده است، اکنون در دانشگاه آزاد اسلامی تحقق یافته است؟ مگر نه این است که ایشان در بخشی از همین مصاحبه از تعداد زیاد اعضای هیات علمی در قیاس با تعداد اندک دانشجویان ورودی شکوه میکنند و میگویند: «در حال حاضر فرصتها و منابع زیادی پیشرو داریم که مورد اسراف واقع میشوند. تعداد زیادی نیروی انسانی متخصص اعم از اعضای هیئت علمی و غیرهیات علمی، چند میلیون متر مربع فضای بلااستفاده، هزاران دستگاه فنی و آزمایشگاهی، هزاران هکتار زمین کشاورزی و... در دانشگاه داریم که بیشتر آنها بلااستفاده هستند.» پس چگونه است که گروهی دیگر از مسئولان محترم دانشگاه در مصاحبههای خود مدام از جذب هیات علمی جدید سخن میگویند؟ (نگاه کنید به مصاحبه قائم مقام محترم دانشگاه آزاد سالامی، دکتر بیژن رنجبر با ایسکانیوز در تاریخ 23 اردبیهشت سال جاری) آیا وجود تعداد زیادی هیات علمی بلااستفاده در واحدهای دور از مرکز با سیاست جذب هیات علمی جدید آن هم در همان رشتههای تخصصی اعضای هیات علمی قبلی تناقض ندارد؟ جدا از آن دکتر مشکینی خود میدانند که در حال حاضر در بسیاری از واحدهای دانشگاهی مراکز استان و غالبا سودده، تعداد زیادی استاد حقالتدریس مشغول به تدریسند که حضور آنها غالبا معلول روابط مسئولان دانشگاه با سازمانها و نهادهای خارج از دانشگاه است و این در حالی است که در واحدهای دیگر و در همان رشتههای استادان حقالتدریس، واحدهای درسی موظفی اعضای هیات علمی تمام وقت پر نمی شود. چگونه است که آن مدیریت یکپارچهای که معاونت محترم توسعه و مدیریت منابع دانشگاه آزاد اسلامی از آن سخن گفتهاند، در این موارد نادیده گرفته و نقض میشود؟ پرسش دیگر اینکه سیاست مدیریت یکپارچه چه تناسبی با تبعیض در پرداخت حقوق و مزایا و پاداشهای مناسبتی دارد که مدتی است به رویهای معمولی در دانشگاه آزاد اسلامی تبدیل شده است؟
ج: بخش دیگری از مصاحبهی دکتر مجید مشکینی به مسالهی شفافیت در مسائل مالی دانشگاه آزاد اسلامی اختصاص دارد. ایشان در این قسمت از مصاحبهی خود میفرمایند: «حسابرسیها از ابتدا تا الان شفاف نبوده و نیست، چون همه آنها داخلی بودهاند و برای اولین بار در سال ۹۵، حسابرسی توسط حسابرس بیرونی و مستقل صورت گرفته.» ایشان در همین مصاحبه در مورد آشفتهکاری در مسائل مالی دانشگاه آزاد اسلامی میگویند: «واحدها اقداماتی در گذشته انجام دادهاند که خلاف مقررات است و تبعات منفی برای دانشگاه دارد، مثلا از حساب صندوق رفاه دانشجویان که سهم دانشجو است به کارمند حقوق دادهاند، از صندوق بیکاری برداشت کرده و فعالیت دیگری با آن انجام دادهاند، بعضا بیمه و مالیات با تاخیر زیاد پرداخت شده که دانشگاه را با تحمیل هزینههای جریمه مواجه کرده است.» نگارندهی این سطور ضمن استقبال از این بخش از اظهارات دکتر مشکینی، از ایشان مصرا درخواست میکند که شفافسازی را از وضعیت یکی از صندوقهایی که موجودی آن با موضوع این نوشتار مرتبط است، آغاز کنند و آن وضعیت صندوق بیمهی بیکاری است. ایشان خود میدانند که متاسفانه و در تصمیمی سخت اشتباه از سوی مسئولان اسبق دانشگاه که دست مسئولان فعلی را نیز بسته و اکنون عواقب آن گریبانگیر اعضای هیات علمی و کارمندان شده است، سه درصد حق بیمهی بیکاری اعضای هیات علمی به سازمان تامین اجتماعی تعلق نمیگیرد و به صندوق بیمه بیکاری در سازمان مرکزی این دانشگاه واریز میشود. سوال اینجاست که موجودی این صندوق چقدر است و نیز تعهدات این صندوق نسبت به اعضای هیات علمی واحدهای زیانده و حتی سودده در وضعیت فعلی که دانشگاه میخواهد آنان را به حال خود واگذارد چیست؟ اعضای هیات علمی با چه سازوکاری و در چه شرایطی میتوانند از این صندوق بهرهمند شوند؟
د: نکتهی آخر این که برنامهی احتمالی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی برای تقسیم حقوق کارکنانش به دو بخش ثابت و غیرثابت، ظلمی است آشکار که دامنهی آن فقط به معیشت حال حاضر استادان و کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی محدود نمیماند و حق و حقوق آنان را در سالهای آتی زندگی آنها نیز تضییع میکند. طراحان طرح تقسیم حقوق کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی به دو بخش ثابت و غیرثابت اصلا به این مساله توجه نکردهاند که با توجه به سال تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی (1361) بسیاری از استادان و کارمندان آن در سنوات نزدیک به بازنشستگی قرار دارند. این گروه برای سالها حق بیمهی خود را به صورت تمام و کمال پرداخت کردهاند و انسانیت و عدالت و قانون حکم میکند که حقوق ماهیانهی بازنشستگی آنان نیز متناسب با حقوق دوران خدمت آنان باشد. با توجه به این که مطابق قوانین بازنشستگی سازمان تامین اجتماعی، پرداختی حقوق ماهیانهی بازنشستگان این سازمان بر اساس میانگین دو سال آخر خدمت آنها تعیین میشود، مشخص است که با حذف حقوق غیرثابت استادان و کارمندان، حقوق بازنشستگی گروهی از آنان که در سالهای نزدیک به بازنشستگی قرار دارند، نیز کاسته و موجب اعمال ظلمی مضاعف بر آنان خواهد شد که تا آخر عمر بر معیشت آنان تاثیر سوء خواهد گذاشت و صد البته حقوق ضایع شدهی این دسته از استادان و کارمندان بر ذمهی تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران خواهد ماند.
نویسندهی این یادداشت از دکتر مجید مشکینی و سایر مسئولان محترم سازمان مرکزی انتظار دارد که با توجه با توجه به نقایص و اشکالاتی که در برخی راهبردهای جدید سازمان مرکزی برای برونرفت تز بحران مالی وجود دارد و شمهای از آن در سطور بالا ذکر شد، از اجرایی کردن تصمیماتی که معیشت و زندگی استادان و کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی را به خطر میاندازد، بپرهیزند و باور داشته باشند که رویکرد صرفهجویی که با توجه به مشکلات مالی کنونی دانشگاه آزاد اسلامی اشتباه نیست، با لحاظ کردن حقوق قانونی استادان و کارمندان این دانشگاه منافاتی ندارد.