امروزه تقریبا همه جوانان به دانشگاه می روند و بخشی از عمر و جوانی خود را در دانشگاه سپری میکنند. در دانشگاه و در دوره کارشناسی ما حدود 135واحد، کمی بیشتر یا کمتر، درس میگذرانیم. که از این 135 واحد حدود 22 واحد درس عمومی است. این درسهای عمومی شامل زبان فارسی و زبان انگلیسی و تربیت بدنی و دانش خانواده و جمعیت و بیشتر از همه دروس معارفی است.
حال پیشنهاد ما این است که با توجه به اینکه از این دروس عمومی چیز چشمگیری عاید دانشجویان و جامعه نمیشود و نه اساتید و نه خود دانشجویان نیز درسهای عمومی را جدی نمیگیرند و فقط میخواهند آنها را پاس کنند و نمره قبولی بگیرند، پس بهتر است این تقریبا 22 واحد درس عمومی حذف شود و به علاوه امکان گرفتن واحدهای دروس تخصصی توسط دانشجویان نیز افزایش یابد تا مدت تحصیل کارشناسی که چهار سال است به سه سال کاهش یابد. با اینکار هم هزینههای دولت در دانشگاههای دولتی کاهش مییابد. و هم در دانشگاههای غیر دولتی و آزاد و یا شبانه هزینه خود دانشجویان و خانوادههای آنها حداقل یک سال کمتر میشود.
اینکار علاوه بر صرفهجویی اقتصادی فواید دیگری نیز دارد. از جمله اینکه آن دسته از دانشجویانی که دور از خانواده در شهرهای دیگر به سر میبرند، یکسال زودتر به آغوش خانواده بر میگردند و سختیها و معایب دوری از خانواده حداقل برای یکسال کاهش مییابد ( ایکاش در دانشگاهها بومی گزینی بیشتر مورد توجه قرار میگرفت ).
به هر روی با کاهش دوره کارشناسی از چهار سال به سه سال، فارغالتحصیلان دانشگاهی میتوانند یک سال زودتر وارد بازار کار و اشتغال شوند و طبیعتا یکسال زودتر ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند و بدین ترتیب از مفاسد و مضرات تجرد و بی همسری هم خودشان و هم جامعهشان در امان بماند. در اینجا این را هم بگوییم ممکن است عدهای که احتمالا منافعی در طولانی شدن دوران تحصیل دارند ( مثل: اساتید دروس عمومی و نیز دانشگاههای غیر دولتی که از شهریه های جوانان و خانوادهایشان روزگار میگذرانند ) موافق حذف دروس عمومی نباشند و بهانهها بیاورند و دلایل بتراشند و بگویند گذراندن دروس عمومی برای افزایش سواد و اطلاعات عمومی دانشجویان ضرورت دارد. در پاسخ آنها باید گفت واقعا مثلا سه واحد درس زبان فارسی چه ثمر مهمی دارد و آیا کسی با سه واحد ادیب شده است؟ یا دو تا تک واحد تربیت بدنی چه کسی را ورزشکار کرده است یا چقدر در سلامتی فرد موثر بوده است؟ یا واقعا شما کسی را می شناسید که زبان انگلیسی را در دانشگاه و به عنوان درس عمومی فراگرفته باشد یا اکثرا آنانی که زبان بلدند آنرا در آموزشگاههای خارج از دانشگاه فرا گرفتهاند؟ یا درس خانواده چه ثمری داشته جز اینکه آمار طلاق روز به روز در حال افزایش است ضمن اینکه میتوان از راههای دیگر و کلاسهای پیش از ازدواج دانش خانواده جوانان را افزایش داد ( اگر ثمری داشته باشد ).
اما درخصوص دروس معارف هم باید گفت درسهای معارف ثمر خاصی ندارد و این درس ها اگر کسی را بی دین نکند دیندار هم نخواهد کرد و این از سر و روی دانشگاه و دانشجویان ما مشخص است ( دانشجویان معمولا دروس معارف را نوعی اجبار و اکراه از سوی حاکمیت و قدرت تلقی میکنند و در برابر آن به نوعی لجبازی و مقاومت دست میزنند ) اگر چه باید توجه داشت که اکثر درس های معارفی دانشگاه نیز چیزی جز تکرار همان دروس دوازده ساله مدرسه و بخصوص دوره دبیرستان نیست. به علاوه اینکه بسیاری از آن معارف نیز تقریبا به طور مدام توسط رادیو و تلوزیون ترویج میشود. حقیقتا اگر این درسهای معارفی و کلا دروس عمومی حذف شوند همانطور که گفتیم علاوه بر صرفه جویی مالی از نظر اخلاقی و دینی نیز به نفع جوانان و جامعه است چرا که آنها زودتر وارد بازار کار میشوند و طبیعتا میتوانند زودتر نیز تشکیل خانواده دهند و از بلای تجرد که خود ریشه و اساس بسیاری از گناهان و زشتیها است در امان بمانند و دانشجویانی هم که از خانواده دورند زودتر به خانواده برگردند و سختیها و مفاسد دوری از خانواده حداقل یکسال برای آنان کم شود. البته دانشگاههای دولتی هم میتوانند از صرفهجویی که با کاهش دوره چهارساله به سه سال عایدشان میشود بر حجم و کیفیت برنامههای فرهنگی و معرفتی داوطلبانه و آزادانه ( نه مثل دروس معارف اجباری و تحمیلی که بدتر موجب لجاجت و مقاومت میشود ) بیفزایند و نیز حتی میتوانند به ازدواج دانشجویی جوانان توجه و کمک بیشتری کنند و حتی میتوانند به برگزاری گسترده تر اردوهای زیارتی و معرفتی داوطلبانه و آزادانه بپردازند و ایمان و اخلاق جوانان را با این کارها تقویت کنند.
به هر روی امیدواریم که مسئولان امور در این پیشنهاد تامل کنند و به استادان دروس عمومی و مالکان دانشگاههای غیر دولتی نیز میگوییم: دور باد از همه ما اینکه منافع شخصی و گروهی و صنفی و ... خود را با توجیه کردنهای دروغین و بهانه تراشیهای کاذب بر مصلحت جوانان و جامعه مقدم داریم و همه بدانیم که روزی رسان خداست و اگر یک راه بسته شد به معنای بسته شدن تمام راهها نیست.