«پدرکشی»
نوشته: املی نوتومب
ترجمه: بنفشه فریسآبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1397
12000 تومان، 105صفحه
*****
«مثل پادشاه و ملکهای از یونان باستان در سکوت کنار هم قرار میگرفتند و جز زیبایی و عظمتشان چیز دیگری به مخاطب عرضه نمیکردند، افسونی که دلیلش مجاورت و پیوند میان آن دو انسان باشکوه بود که به نوعی آنها را به موجوداتی مقدس و رازآلود بدل کرده بود.»
«پدرکشی» در ابتدا با حضور املی نوتومب در متن داستان آغاز میشود. نویسندهای که با آن کلاه عجیبش، به عنوان یک ناظر بیطرف در جشن دهمین سالگرد تاسیس یک کلوب «زیرزمینی» حاضر شده است. او در میانهی شعبدهبازهایی که در این مکان به هنرنمایی مشغولاند، قرار گرفته تا از رابطهی مخدوش میان دو مرد، پردهبرداری کند. «جو ویپ» سی ساله و «نورمان تِرِنس» پنجاه ساله در تقابل با هم قرار دارند و نوتومب در مسیر رمزگشایی از این رویارویی است که به سال 1994، زمانی که جو ویپ چهارده سال بیشتر نداشته، نقب میزند. مادرش زنی است که مردهای زیادی به زندگیاش وارد و خارج شدهاند و تعجبی ندارد اگر نام مردی را که جو از اوست، فراموش کرده باشد. جو ویپ به دلایلی وادار به ترک خانهی مادر میشود و در واقع سفر او برای یافتن پدر نیز آغاز میشود. البته او در پی یافتن پدر واقعی و بیولوژیک خودش نیست. در میانهی بحرانی که او قرار دارد هر مردی که خلأ اقتدار گمشدهی زندگیاش را پر کند، میتواند در جایگاه پدرش قرار بگیرد.
جو نوجوانی است که تردستی با ورق، عشق زندگیاش است و با اجرای هنرش در رستورانها و هتلها اموراتش را میگذراند. در یکی از همین مکانهاست که مردی چهلوپنج ساله مسیر زندگی جوی پانزدهساله را تغییر میدهد. مردی که شاگردیِ نورمان تِرِنس، شعبدهباز قهار سیوپنج سالهای را به او پیشنهاد میدهد. شعبدهباز مشهوری که از سالنهای معتبری برایش دعوتنامه میرسد. کسی که اساس شعبدهاش را بر درستکاری قرار داده و هدفش از شعبده کردن، نه سرگرمی و نه کسب شهرت که واداشتن مردم به تفکر است. نورمان آموزش حرفهای جو را میپذیرد و از همان ابتدا بر تفاوت میان «شعبدهباز» و «متقلب» انگشت تاکید میگذارد و جو را از تقلب حین قمار باز میدارد: «شعبدهباز مخاطبش رو دوست داره و براش ارزش قائله، اما یه متقلب در حقیقت از طرف مقابل دزدی میکنه و اون رو تحقیر میکنه.»
در این نقطه از داستان شخصیت دیگری هم وارد ماجرا میشود. کریستینا زنی است که با نورمان زندگی میکند. دختر خودساختهای که چهره و صدای یک زن جوان موقر و متشخص را دارد. زوج نورمان/کریستینا برای جو همان زن و شوهر آرمانی هستند که میتوانند نقش پدر و مادر نداشتهاش را بازی کنند. حالا این سه نفر اعضای خانوادهی یکدیگر به حساب میآیند و مهمتر اینکه نورمان هم خود را در جایگاه پدرِ جو میبیند. جو با دیدن تردستی کریستینا با آتش است که مبهوتش میشود و عشقی ممنوع در وجودش زبانه میکشد. در واقع نورمان از سر همین احساس پدرانه است که از شنیدن خبر عشق او به کریستینا در شوک فرو نمیرود و حتی او را تشویق میکند که برای خوشحال کردن کریستینا گل بخرد. وضعیتی که البته پایدار نمیماند و عشق وفادارانهی میان نورمان و کریستینا، حسادت جو را به شدت برمیانگیزد.
جو تا هجدهسالگی همهی تکنیکهای تردستی با ورق را آموخته و کریستینا را هم دیوانهوار دوست دارد و رسیدن به او را هدف غایی خود قرار داده است. مصرف قرص روانگردان در میانهی یک جشنوارهی هنری وسط بیابان بلک راک سیتی، نقطهی اوجی بر این ماجرا میگذارد. قرصی که نورمان و کریستینا میبلعند اما جو تظاهر به خوردن آن میکند. با چنین ترفندی است که او میتواند در اوج هشیاری خودش را به کریستینای تحت تاثیر ال اس دی، تحمیل کند و از راه تقلب و حیله برای پیشبُرد آنچه در سر دارد بهره ببرد. پس از این اتفاق است که رد پای اسطوره و به خصوص اُدیپ شهریار را به وضوح در داستان میتوان مشاهده کرد. نویسنده در جای دیگری از کتاب هم بلک راک سیتی را به «سدوم و گموراه» (دو شهری که در سفر پیدایش به آنها اشاره شده) تشبیه میکند: «بدون اینکه برگردی و و پشت سرت رو نگاه کنی، راهت رو بگیر و برو، وگرنه تبدیل میشی به مجسمه نمک.» کتاب در ادامه طوری پیش میرود که لحظه به لحظه، پروسهی دردناک پدرکشی به نقطهی پایان خودش برسد.
املی نوتومب نویسندهی معاصر بلژیکی از پرمخاطبترین نویسندگان ادبی اروپاست و طی دو دههی اخیر، با سبک روایی ویژهاش خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. نوتومب نویسندهای پُر کار است و در عین حال در نوشتارش ساده و بیتکلف است. جملههای کوتاه، واژههای ساده و استفاده از زبان محاوره، اثر او را بیش از پیش قابل فهم میکند و فضاهای واقعگرایانهی داستانهایش را جذابتر میکند. رویکرد روانشناسانهی او در داستانپردازی، از پیچیدگیهای رفتاری شخصیتهایش پرده برمیدارد و شخصیتهایی را به نمایش درمیآورد که تنها و جنونزدهاند. آنها از سر همین انزواست که گاه در پی یافتن عشقهای عجیباند. نوتومب در «پدرکشی» روایتی از تخاصم میان دو نسل را بازگو میکند. تقابل میان پدر و پسر در جنگی که مغلوبه به نظر میرسد. پسر در ظاهر پیروز میدان است، اما در نهایت این پدر است که دست از تلاش نمیکشد و جایگاهش رفیع پدرانهاش را با کسی شریک نمیشود.