کار بستهبندی نوشتافزارها تا روز پنجشنبه ۲۹ فروردین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان حجاب ادامه دارد.
از گروه جهادی جا ماندم، خودم را به بستهبندی نوشتافزار رساندم
اینجا هم مثل اغلب مراکز جمعآوری و بستهبندی کمکها برای مناطق سیلزده، اکثریت مطلق با خانمها و دختران است که از خانهدار تا محصل، دانشجو و شاغل در میانشان پیدا میشود. «أسما حسنی» که سه-چهار روز است همه آشنایان میدانند از صبح تا عصر فقط در کانون پرورش فکری میشود پیدایش کرد، یکی از پرانرژیترین حاضران در این محفل است. او پشتکنکوری است و بهجای درسخواندن برای کنکور ارشد هر روز به اینجا میآید. با همان جمله اول، معلوم میشود این روحیه در أسما از کجا میآید: «عید با گروه جهادی شهید «علم الهدی» دانشگاه شهید رجایی برای فعالیتهای عمرانی و فرهنگی به منطقه «رودبار جنوب» در کرمان رفتهبودیم. آنجا از سیل گلستان مطلع شدیم. از اردوی جهادی که برگشتیم، ماجرای سیل لرستان پیش آمد. وقتی شنیدم گروهی از جهادگران همشهریام در شیراز قصد دارند برای کمکرسانی به مردم سیلزده به لرستان بروند، من هم داوطلب شدم اما گفتند شرایط برای اعزام خانمها مناسب نیست. در همین حالوهوا که دلم میخواست هرطور شده کمکی به هموطنان سیلزده انجام دهم، فراخوان مشارکت در بستهبندی نوشتافزار برای دانشآموزان مناطق سیلزده را در فضای مجازی دیدم. از آن روز به همراه دوستانم به کانون پرورش فکری میآییم و هر روز هم به تعدادمان اضافه میشود.»
نوشتافزار ایرانی به ما انرژی مضاعف داد
برای همه آنهایی که از اول هفته وقتشان را وقف آمادهکردن بستههای هدیه برای دانشآموزان سیلزده کردهاند، یک نکته، حسابی خوشحالکننده و انرژیبخش بوده. أسما با هیجان میگوید: «خیلی برایم جالب است که همه اقلام نوشتافزار که برای دانشآموزان عزیز سیلزده درنظر گرفته شده، ایرانی است. همه میدانیم نوشتافزار ایرانی در بازار، گرانتر است. اما بانیان این حرکت با اینکه تصمیم داشتند به تعداد بسیار زیاد - حدود سی هزار بسته - آماده کنند، سراغ نوشتافزار چینی ارزانقیمت نرفتهاند و درعوض، هزینه بیشتری متقبل شده و فقط نوشتافزار ایرانی تهیه کردهاند. برایم خیلی خوشحالکننده است که همه این هدایا، ایرانی و باکیفیت است.»
پشت این جامدادیهای گُلگُلی، یک اتاق فکر خوب است
صحبت از کیفیت اقلام نوشتافزارهای اهدایی که به میان میآید، گوشهای «معصومه زاهدی» هم تیز میشود. او هم وارد بحث میشود و از زاویهای دیگر، حرکت بانیان این طرح را تحسین میکند: «واقعاً نمیشود از کنار ظاهر زیبای این نوشتافزارها به سادگی گذشت. رنگبندی جامدادیها، تصاویر روی دفترها و مدلهای پاککنها، واقعاً زیبا و چشمگیر است. همه اقلام از مدلها و رنگهای بهروز انتخاب شده است.»
معصومه که مشاور آموزشی مدرسه است و با روحیه دانشآموزان کاملاً آشناست، ادامه میدهد: «واقعاً برایم جالب است که بانیان طرح، حتی برای انتخاب شکل و رنگ این وسایل هم وقت گذاشتهاند. میدانید، بسیاری از افراد در اینطور مواقع کمکهای فراوانی میکنند اما سراغ خرید وسایل ساده میروند که البته آن هم ارزشمند است اما خیلی مهم است که در چنین کار بزرگی که قرار است سیهزار بسته آماده شود، وقت بگذارید و وقتی میخواهید جامدادی بخرید، بروید از مدل گُلگُلی که الان در بازار نوشتافزار، حسابی خواهان دارد، انتخاب کنید. من معتقدم پشت این کار، یک اتاق فکر خوب وجود داشتهاست. این بستههای نوشتافزار، واقعاً هدیه خیلی خوب، زیبا و باکیفیتی است و مطمئن باشید دانشآموزان مناطق سیلزده هم این نکته را متوجه میشوند و تأثیر مثبتی بر روحیهشان خواهد داشت.»
دلخوشی مان، شادی دانشآموزان سیلزده است
برخلاف دخترها که روی موکت نشسته و مشغول کارند، روی صندلی نشسته و بیسروصدا اقلام نوشتافزار را داخل بستهها میگذارد. سری به افسوس تکان میدهد و میگوید: «پاهایم یاری نمیکند.» «آمنه روشنی» ۴۵ ساله را دختر دانشجویش از برنامه بستهبندی نوشتافزار باخبر کرده: «در خانه کلی کار داشتم اما این کار، واجبتر است. ما که نمیتوانیم به مناطق سیلزده برویم. حداقل از این طریق شاید بتوانیم کمکی کنیم، البته اگر خدا قبول کند.» آمنه خانم مکثی میکند و ادامه میدهد: «از ساعت یازده آمدم و شروع به کار کردم. از همان موقع تا الان که ساعت ۶ عصر است، بانیان برنامه مدام از ما پذیرایی کردهاند. به موقع ناهار خوردیم، سر وقت و راحت رفتیم نماز جماعت خواندیم و... با خودم گفتم: ما برای همدردی با سیلزدگان به اینجا آمدهایم اما شرایط آنها کجا و شرایط ما کجا؟ ما هیچوقت نمیتوانیم خودمان را جای آنها بگذاریم. انشاالله خدا کمکشان کند و صبرشان دهد.»
فکر ذوق و شوق دانشآموزان سیلزده از دریافت این بستههای نوشتافزار، تنها چیزی است که کمی روی غم این مادر مهربان سرپوش میگذارد: «بچهها حتماً با دیدن این بستهها از ته دل خوشحال میشوند. همینکه میبینند عدهای به فکرشان بودهاند و این هدایا را برایشان تهیه کردهاند، دلگرم میشوند و راحتتر مشکلات سیل را تحمل میکنند.»
اینجا یاد حماسه زنان در پشت جبههها افتادیم
حضور «سکینه سهرابی» هم در این جمع، برای خودش حکایت جالبی است. او که مدام نتیجه کار بقیه را زیر نظر دارد و تا از کیفیت بستهبندیشان مطمئن نشود، رضایت نمیدهد بستهها از جمعشان خارج شود، یک خانم معلم دغدغهمند است. سکینه، دبیر کامپیوتر است و میگوید: «امروز ساعت ۱۴ از مدرسهمان در شهریار خودروی دربست گرفتم و یک ساعت و خردهای طول کشید تا به کانون پرورش فکری برسم. راستش هنوز حضور ما خانمها را در مناطق سیلزده، مناسب نمیدانند. در این شرایط، همینجا هر خدمتی بتوانیم برای هموطنان سیلزده انجام میدهیم.»
برای خانم معلم، این محفل، یک خاطره عزیز مشترک را زنده کرده است: «اینجا که آمدم و دیدم گروهی از خانمها – از اقشار مختلف با پوشش و عقاید و خط فکری متفاوت – دور هم نشستهاند و با عشق و اشتیاق دارند برای کمک به هموطنان سیلزده هدایایی را بستهبندی میکنند، یاد تصاویری افتادم که از خدمترسانی خانمها در پشت جبهه و تلاشهایشان در بستهبندی آجیل و مواد غذایی برای رزمندگان دیدهبودم. خیلی قشنگ بود که حتی یکی از خانمها فقط پارچ آب دستش گرفتهبود و دور جمع میچرخید و به خانمهایی که مشغول کار بودند، آب میداد. اینجا همان حس مهربانی و همدلی و احساس مسئولیت سالهای دفاع مقدس، جاری است.»
معصومه هم با تأیید صحبتهای سکینه، میگوید: «سیل فروردین امسال، خیلی تلخ بود اما در خودش شیرینیهای فراوانی هم داشت که مهمترینش همین همدلیها و یکرنگیها و فداکاریها بود. میدانید، جهاد همگانی مردم در حمایت از سیلزدگان و خدمت به آنها را که دیدم، یاد پیشبینی و مژده مقام معظم رهبری درباره سال ۹۸ افتادم. آقا در سخنان نوروزیشان فرمودند: امسال، سال تهدیدها نیست بلکه سال فرصتها و سال رونق است. ما انشاالله با این روحیه عمومی در کشور، این سختیها را پشتسر میگذاریم و آبادانی و رونق را تجربه میکنیم.»
نگران تنهایی سیلزدگان نباشید؛ سربازان رهبر کنارشان میمانند
تا میگویم: بعضیها نگراناند که نکند بعد از فروکش کردن موج اولیه کمکها و هیجان عمومی، سیلزدگان فراموش شوند، أسما سرش را بلند میکند و لبخندبرلب میگوید: «اما من نگران نیستم. چون آنهایی که باید بمانند، کنارشان میمانند؛ همانطور که در مناطق زلزلهزده ماندند. در سرپل ذهاب، افرادی هنوز دارند برای ساماندهی وضعیت زلزلهزدگان کار میکنند. حتماً میدانید خیلیها از سرپل ذهاب به گلستان رفتند و بعد، از آنجا خودشان را به لرستان و خوزستان رساندند. چند روز قبل، فیلمی از یک خانم سیلزده دیدم که میگفت: «رهبر، خودشان اینجا نیستند اما سربازانشان را همهجا میبینیم.» به همین دلیل با اطمینان میگویم: مردم تا آخر، پای کار کمکرسانی به هموطنان سیلزده هستند. درخواستی که مردم مناطق سیلزده و همه مردم ایران دارند، این است که مسئولان هم تا عادی شدن شرایط زندگی مردم سیلزده، کنار آنها بمانند و اوضاع را مدیریت کنند.»
آب، کیف و دفترها را برد، ما و مردم جبران میکنیم
«از بین رفتن کیف و کتاب و نوشتافزار دانشآموزان گلستانی، لرستانی و خوزستانی، آن هم در روزهای عید که متعلق به کودکان است، از تلخترین جنبههای سیل فروردینماه بود. بعد از این اتفاق ناخوشایند، «مجمع نوشتافزار ایرانی-اسلامی» بهعنوان تشکل محوری فعال در حوزه نوشتافزار کودکان، با تکیه بر تجربه حمایت از دانشآموزان در زلزله کرمانشاه و حمایت از دانشآموزان مناطق محروم در تابستان امسال، تصمیم گرفت طرحی برای تأمین نوشتافزار دانشآموزان مناطق سیلزده برای ایام باقیمانده سال تحصیلی اجرا کند و از این طریق به تقویت روحیه آنها کمک کند. بهاینترتیب، معرفی طرح را از روز ششم فروردین در فضای مجازی آغاز کردیم و همزمان به جمعآوری کمکهای مردمی و جلب حمایتهای تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی و نهادهای مسئول در زمینه حمایت از سیلزدگان ازجمله وزارت آموزشوپرورش، وزارت ارشاد، ستاد اجرایی فرمان امام (ع) و سپاه پرداختیم.»
«وحید گرایلی»، مدیر روابطعمومی مجمع نوشتافزار ایرانی-اسلامی با اشاره به همکاری بسیار خوب تولیدکنندگان نوشتافزار در طرح آمادهسازی ۳۰ هزار بسته نوشتافزار برای دانشآموزان سیلزده، ادامه میدهد: «نوشتافزار بهطورکلی، یک محصول فصلی است و بنابر تقاضای جامعه هدف، در مرداد و شهریور، فروش دارد. در باقی ایام سال، فقط میزان محدودی از این اقلام در انبار تولیدکنندهها موجود است. بنابراین تأمین اقلام مختلف نوشتافزار ایرانی برای آمادهسازی ۳۰هزار بسته، در این مقطع از سال، کار بسیار سختی بود.»
وقتی سیل، بازار نوشتافزار ایرانی را در «نافصل» تکان داد!
عشق به کودکان و نوجوانان هموطن، بیش از ۳۰ تولیدکننده داخلی در حوزه نوشتافزار را پای کار آورد و کار سخت، عملی شد: «قرار بود دفتر تحریر، دفتر نقاشی، مداد، خودکار، مداد رنگی، تراش، پاک کن، جامدادی، کلاسور و کیف، به تعداد ۳۰هزار عدد تأمین شود. در این مسیر، علاوهبر کمکهای مردمی و نهادهای مسئول، تولیدکنندهها هر کدام بهقدر وسع خود در این طرح به ما کمک کردند؛ یکی با اهدای یک نیسان از تولیدات متنوعش، دیگری با اهدای ۱۰۰ عدد کیف، آن یکی با اهدای چندین بسته دفتر ۸۰ برگ، و تعدادی دیگر هم با فروش محصولاتشان با قیمت تمامشده و حتی زیر قیمت تمامشده. همینجا باید از لطف بعضی خانوادهها و مغازهداران خُرد که با اهدای نوشتافزار مازادشان، ما را یاری کردند هم تشکر کنم.»
گرایلی در ادامه از یک تجربه جدید در این مسابقه خدمت میگوید: «جالب است بدانید وقتی بهدلیل خالی بودن بسیاری از انبارها در این فصل، در تأمین دفتر تحریر با مشکل مواجه شدیم، به تولید این محصول فکر کردیم و خوشبختانه با همت و همکاری چند تولیدکننده توانستیم در همین فرصت محدود بهسرعت دفترهای موردنیاز را تولید کنیم که تجربه بسیار خوبی بود.»
فقط نوشتافزار ایرانی هدیه میدهیم
«کاملاً آگاهانه تصمیم گرفتیم تمام اقلام موردنیاز برای آمادهسازی ۳۰ هزار بسته نوشتافزار را از محصولات ایرانی تهیه کنیم. نوشتافزار ایرانی به این معنا که هم تولید ایران باشد و هم محتوای ایرانی داشتهباشد. بهاینترتیب، الان دفترها، مدادها، مداد رنگیها، جامدادیها و... در بستههای اهدایی ما علاوهبراینکه تولید داخل است، تصاویر و نشانههای خارجی هم ندارد.»
مدیر روابطعمومی مجمع نوشتافزار ایرانی-اسلامی این موضوع را یک شعار یا تعارف نمیداند و ادامه میدهد: «یکی از روزها که به سرعت از بازار هزار جلد دفتر نقاشی تهیه کردهبودیم، در حین کار متوجه شدیم بعضی دفترها مشکل دارد. یکی از خانمهای داوطلب که مشغول بستهبندی بود، گفت: چرا این دفترها با بقیه فرق دارد و ایرانی نیست؟ بعد از بررسی متوجه شدیم روی جلد حدود نیمی از آن دفترها، تصاویر و نشانههای خارجی چاپ شده. با اینکه سرعت کار در بستهبندی بسیار تعیینکننده بود، اما آنقدر این موضوع برایمان اهمیت داشت که کار را متوقف کردیم. آن دفترها را به بازار برگرداندیم تا با دفترهای با محتوای ایرانی تعویض شود.»
گرایلی و دوستانش یاد گرفتهاند در اینطور مواقع که کار گره میخورد، اصلاً نگرانی به خود راه ندهند چون اطمینان پیدا کردهاند صاحب کار خودش هوای آنها و نیت خیرشان را دارد: «به ما ثابت شده که کار خیر، لنگ نمیماند. همین دیروز که دفتر 80 برگ کم آوردیم، یکدفعه همه ناراحت شدند که باتوجهبه کمبود دفتر با طرح ایرانی در بازار، کار عقب میافتد. اما همان موقع، یک هموطن عزیز به اتفاق همسرش از راه رسید و گفت: «ما ۴کارتن دفتر از قبل داشتیم. به کارتان میآید؟» خوشحال شدیم اما نگران بودیم که نکند تصاویر خارجی روی جلد دفترها باشد. کارتنها را که باز کردیم، دیدیم محتوای روی جلد تمام دفترها، ایرانی است. با همان دفترها، تمام بستهها آماده شد. آنجا یکبار دیگر به ما ثابت شد کار، صاحب دارد و ما فقط وسیله هستیم.»
نیروهای داوطلب گُل کاشتند
«نیروهای داوطلب اینجا غوغا کردهاند؛ هیچکس باور نمیکرد هفت هزار جامدادی خام را در هفت ساعت آماده کرده و با گذاشتن خودکار، مداد، پاککن و تراش، آماده بستهبندی کنند. تولیدکننده جامدادیها که اینجا حضور داشت، با تعجب گفت: «شما اینجا دارید چه کار میکنید؟! چطور همه جامدادیها آماده شد؟!» و با خنده ادامه داد: «لطفاً آهستهتر کار کنید تا ما بتوانیم جامدادیهای موردنیاز برای باقی بستهها را تأمین کنیم.»
وحید گرایلی با تمجید و تشکر از همکاری و همت نیروهای داوطلب در بستهبندی نوشتافزارهای اهدایی به دانشآموزان سیلزده، ادامه میدهد: «وقتی تصمیم گرفتیم ۳۰ هزار بسته نوشتافزار برای ارسال به مناطق سیلزده ارسال کنیم، بعد از تأمین اقلام موردنیاز، مهمترین دغدغهمان، تأمین نیروی انسانی برای کار بستهبندی بود که در این حجم، کاری بسیار زمانبر و بزرگ بود. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تنها راه این است که باز هم از مردم کمک بخواهیم. اینطور بود که در فضای مجازی فراخوان دادیم و با استقبال خوب همشهریان مواجه شدیم. کار از روز جمعه هفته گذشته آغاز شد و تا پنجشنبه 29 فروردین ادامه خواهد داشت. هر روز ۶۰ تا ۷۰ نیروی داوطلب اینجا میآیند و حداقل ۳ تا ۴ هزار بسته آماده میکنند.
از نظم، سلیقه و کیفیت کار این عزیزان در بستهبندی اقلام نوشتافزار، هرچه بگویم، کم گفتهام. همت، تعهد و سلیقه آنها، واقعاً قابل تحسین است. از همه این عزیزان تشکر و قدردانی میکنیم.»
خوب است بدانید بستههای آمادهشده، همزمان به مناطق سیلزده ارسال میشود. مقصد این بستهها هم به ترتیب اولویت، ابتدا استان گلستان و لرستان و بعد، خوزستان خواهد بود. علاقهمندان میتوانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی و صفحات مجمع نوشتافزار ایرانی-اسلامی با نام «ایران نوشت»، در این طرح مشارکت کنند.