آموزش، لازم نیست اعدامش کنید!

مهدی نورمحمدزاده،   3980113035 ۴۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
آموزش، لازم نیست اعدامش کنید!

سیل نوروزی امسال در کنار همه رنج ها و مصائبش، آینه تمام نمایی است که ضعف و قوت مدیریت بحران در کشور را به خوبی نمایش می دهد و فارغ از شعارها و ادعاها، نمره واقعی ما را در مواجهه با بحران های بزرگ تعیین می کند.

درسها و عبرتهای سیل بسیارند، فضای مجازی هم پر است از نقدها و حرفهایی که بعضا خاصیت اصلاحگری هم ندارند و صرفا باعث رونق بازار تخریب و تحقیر شده اند.

البته شکی نیست که توسعه نامتوازن، تخریب منابع طبیعی، عدم رعایت سخت گیرانه استانداردهای علمی و فنی، ضعف و کمبود امکانات و حتی ضعف مدیریت برخی مسئولین ناکارآمد و ضعیف باعث تشدید مشکلات و عوارض حوادث طبیعی چون سیل و زلزله در کشور ما شده است، اما نباید از دیگر ابعاد ماجرا نیز غافل شد.

فقدان آموزش های کاربردی و عملیاتی و عدم آمادگی برای شرایط بحرانی در میان مسئولین و حتی خود مردم، یکی از هشدارهای مهم و مغفول این روزها است. هم آنهایی که در چند قدمی سیل می ایستند و سلفی می گیرند و هم آنهایی که علی رغم هشدارهای مکرر حاضر به تخلیه خانه خود نمی شوند نیازمند آموزش هستند. متاسفانه ما هنوز فهم درستی از ابعاد خطرناک حوادث طبیعی نداریم و به خیالمان توجه به هشدارها و احترام به قدرت طبیعت، نشانه سوسول بازی است! چرا؟! چون در برنامه های آموزشی دوران مدرسه، چیزی از مهربانی با طبیعت و رعایت احوالش نخوانده ایم!

در طرف دیگر، مسئول و امدادگر و مدیر بحران هم نیازمند آموزش و مانور هستند. مدیر بحرانی که راهکارهای خروج سیل از شهر آب گرفته را هنوز نمی داند و دنبال سعی و خطا است، مسئولی که ادبیات و روان شناسی اطلاع رسانی درست و دقیق را بلد نیست و مردم را نگران تر می کند، رسانه ای که به جای ارائه اخبار و کمک به رونق و سرعت امداد، مشتاق تسویه حساب سیاسی است، امدادگری که اولویت ها را خوب نمی شناسد و دنبال رستوران گردی است و حتی نیروی جهادی که متوجه حساسیت ها و ظرایف نیست و سینه زنی و رجز خوانی اش در برابر سیل را رسانه ای می کند، بیش از مردم عادی نیازمند آموزش هستند. البته که شکی در نیات صادقانه این عزیزان نیست، اشکال کار در فقدان آموزش و عدم درک صحیح شرایط بحران است.

نمونه جامع تر، طوفان اطلاع رسانی و گزارش دهی توسط همه مسئولان لشگری و کشوری است. واقعا داشتن این همه سخنگو و گزارش دهنده از آخرین وضعیت بحران و امداد، چه حسن و ثمری دارد؟! جز اینکه احتمال خطا در ارائه اطلاعات دقیق را افزایش می دهد و باعث نگرانی و تشویش بیشتر مردم می شود؟!

وجود سخنگوی واحد، مطلع، کاربلد و مسلط به فن بیان، اطمینان و اعتماد جامعه را جلب و بازار تخریب و مچ گیری معاندان را هم کساد می کند! به یاد بیاورید حادثه تلخ پلاسکو را و سخنگوی آتش نشان کاربلدی که اعتماد و اطمینان به مخاطبان منتظر و غمگین تلویزیون هدیه می آورد!

حرف بسیار است، بماند برای روزهای بعد. فقط خدا کند در کنار عزل و تنبیه و حتی محاکمه مسئولان ناکارآمد و ناتوان، کمی هم به آموزش و مانورهای واقعی بها بدهیم تا در روزهای سخت و بحران های بزرگتر، کلاهمان پس معرکه نماند!