با برجام چه باید کرد؟

گروه سیاسی الف،   3971103103 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

در این سه سال نوشتار حقیر در کانال اقتصاد سیاسی و رسانه های مختلف اجزای مختلفی از مسائل فنی-اقتصادی برجام را مکررا و از وجوه مختلف با نقاط قوت و ضعف و با بیانی تخصصی توضیح داده است.

کانال اقتصاد سیاسی در ادامه نوشت: حال پس از پایان برجام و در مقام جمع بندی اجازه می خواهم فقط یکبار و بر خلاف رویه معمول خود، همه آن ادبیات فنی را از بعد اقتصادی( نه امنیتی و سیاسی) در قالب یک مثال ساده و عام تجمیع کنم که بخش عمده ای از آن چه گذشته را بازنمایی می کند:

" برجام معامله ای بود که در آن پسری( ایران) پذیرفت به قیمت یک میلیون تومان(بازدارندگی هسته ای) شکلاتی( بند 29 برجام) را از فروشنده( آمریکا) بخرد. فروشنده بعد از نقد گرفتن یک میلیون تومان، به پسرک گفت داخل مغازه بایست تا از پشت دخل شکلات را بیاورم. در این مدت برای آن که حوصله ات سر نرود اجازه داری از این تخمه های روی میز بخوری به شرطی که تخمه های سفید را برداری و نه سیاه را(پی نوشت 16 از پیوست دوم برجام). سایر افراد حاضر در مغازه هم با دلداری دادن پسرک به او تاکید می کردند که فروشنده الان با شکلات خواهد آمد و گاهی هم همنوا با پسرک می گفتند چقدر اوردن یک شکلات طول کشید. سرانجام شب شد و در حالی که پسرک همچنان منتظر بود تا شکلات را بدست اورد صاحب مغازه آهسته ولی به وضوح به کنار در رفت و گفت میخواهم مغازه را تعطیل کنم. سایر حضار به سرعت و از ترس ماندن پشت در بسته مغازه را ترک کردند اما پسرک با عصبانیت فریاد کشید که حق با من است و من در مغازه خواهم ماند تا شکلات من را بدهی. صاحب مغازه خندید در را قفل کرد و رفت. و پسرک هم چنان وسط مغازه بسته و خالی ایستاده و فریاد می کشد و "حقانیت" خود را اثبات می کند."

این مثال در دل خود مثالهای جنبی ای دارد:

شکلات یک میلیون تومانی واقعا در بازار وجود دارد ولی شانس اینکه یک شکلات یک میلیون تومان باشد عقلا کم است. بندهای اقتصادی برجام بسیار کلی و بدون ضمانت هستند و اگر چه از پنجره ان ممکن است به اهداف عالی اقتصادی مطروح در بند ۲۹ دست یافت اما شانس این مسئله عقلا کم است. حتی انچه به صراحت در پیوست دوم برجام از SDN خارج شده بدلیل نبستن مکانیزم باز گشت به اس دی ان همراه با نبستن تعداد لایه های ذینفع نهایی از دید اوفک عملا فاقد ارزش صریحند. این حقیقت این امر را به ذهن متبادر می کند که اساسا هدف طرف ایرانی مذاکرات گرفتن امتیاز اقتصادی برای ایران نبوده. امری که امروز خود مقامات محترم وزارت خارجه هم بر آن صحه می گذرند، اگر چه این صحه گذاری کاملا خلاف اظهارات این عزیزان در همه چهار سال گذشته است.

منطقی نبود پسرک بعد از دادن یک میلیون تومان نقد و در حالی که مغازه دار پشت دخل بود در اعتراض به “بدعهدی، تعلل و عدم ایفای تعهدات "مغازه دار از مغازه(برجام) خارج شود چون عملا به معنای چشم پوشی از حق بدست امده از پرداخت یک میلیون تومان بود. ایا ممکنه است پسرک دوباره یک میلیون تومان بدست اورد؟ بله اما بعد از کار بسیار و گذر زمان.

منطقی نبود وقتی مغازه دار کرکره را پایین می کشید پسرک در مغازه بماند و باید یا زیر کرکره را میگرفت و فریاد می زد و لگد، و یا قبل از بسته شدن کرکره خارج می شد.

پسرک اکنون حتی اگر بخواهد هم نمی تواند از مغازه خارج شود چون در بسته است و حداکثر تلاش او برای بیرون آمدن از مغازه تلاش مذبوحانه ای برای بیرون آوردن نوک بینی خود از سوراخهای کرکره خواهد بود.

پسرک دو راه دارد، نخست آن که به دنبال قیچی اهن بر داخل مغازه بگردد و به نوعی کرکره را باز کند و خلاص شود و یا آن که در مغازه بایستد و فریاد بکشد و از حق خود سخن بگوید. ما دومی را انتخاب کرده ایم.

سایر حضار که حالا بیرون کرکره هستند یا نمی خواهند به ما کمک کنند یا نمی توانند چون کلید قفل آن را ندارند و دلیلی هم نمی بینند برای کسی که خودش تلاشی برای خروج از مغازه نمی کند و صرفا بی هدف فریاد می کشد، کاری بکنند.

برجام بلحاظ حقوقی حتی یک Gentleman agreement هم نیست و صرفا یک Deal است. به همین خاطر تیم حقوقی ایران عملا امکان استفاده از آن را در شکایت علیه آمریکا نداشت و ناچار به عهدنامه مودت استناد کرد.

ما به ازای فنی این مثال خاصه بند ۴و ۵و ۶ آن را در هشت ماه گذشته در نوشتار بعدی مفصلا شرح خواهم داد.