ما و مصرف گرایی

پویا کریمی، گروه تعاملی الف،   3971017045
ما و مصرف گرایی

در تعالیم دین مبین اسلام به استفاده درست از نعمت هایی که خدا در اختیار انسان قرار داده تاکید شده و از اسراف کردن نهی شده است. در واقع، دین اسلام می خواهد از این طریق تعادل در جامعه بر قرار شود و بین قشرهای مختلف مردم فاصله ایجاد نشود. اگر به این دستور عمل نشود نتیجه آن ایجاد فقر و فساد است، زیرا افرادی از جامعه که دارا هستند به افراد نیازمند توجه نمی‌کنند و زیادی مالشان را نمی بخشند. بنابراین، این دارایی­ ها یا انباشته می شود و در جهت تولید، اشتغال زایی و امور عام‌المنفعه به مصرف نمی رسد و یا صرف امور غیر ضروری می شود. به عنوان مثال، در جامعه افرادی هستند که میزان پولی که در ماه برای خرید آدامس هزینه می کنند بیشتر از پولی است که برخی از خانواده ها برای تهیه نان می پردازند و یا برای خرید نان به آن احتیاج دارند. مثال های دیگر هزینه هایی است که برای سگ ها و گربه ها می شود، آن هم نه با هدف توجه به حقوق حیوانات بلکه برای پز دادن و عکس گرفتن و کارهایی از این قبیل ... .

اما سوال اینجاست که از چه زمانی این شیوه زندگی کردن رواج یافت؟

با نگاهی به شیوه زندگی مردم ایران در دوره های مختلف در می یابیم که ایرانیان قبل از اسلام و نیز بعد از ظهور اسلام مصرف گرا نبوده اند. در واقع، سیاست حاکم بر جامعه به گونه ای بوده که تلاش می شده یک رفاه نسبی برای عامه مردم وجود داشته باشد. البته زندگی مردم تا قبل از انقلاب صنعتی در اروپا بر پایه کشاورزی و دامپروری بوده است. به نظر می رسد که بعد از انقلاب صنعتی و با ورود تکنولوژی به زندگی بشر، مصرف گرایی به نوعی خواسته یا ناخواسته در زندگی افراد جامعه وارد شد. این درست مقارن با دوره قاجاریان در ایران است، همان زمانی که شکاف طبقاتی بزرگی بین مردم و نزدیکان و منسوبین به ایل قاجار ایجاد شده بود. ایرانیان تکنولوژی را از غرب وارد کردند، چیزهایی که تا پیش از آن ندیده بودند و شادمان بودند، غافل از اینکه همراه با تکنولوژی چیزهای نامرئی دیگری هم وارد کشور می شود. آنچه که نوید یک زندگی راحت و رفاه و آرامش را می داد، نتایجی را به دنبال داشت که هرگز نمی توان در تاریخ مردم ایرن و نیز جهان آنرا نادیده گرفت. بعد از قاجاریان، حکومت پهلوی هم این شیوه را به شدت ادامه داد. در هر دو دوره، علاوه بر تکنولوژی، لوازم مصرفی مردم جامعه که غربی ها برای تولید کردنشان برنامه ریزی کرده بودند نیز به ایران وارد می شد. این واردات در اختیار نزدیکان به حکومت بود. آنها هر روز ثروتمندتر می شدند، مردم جامعه مصرف گراتر و نیازمندان فقیرتر.

آن چیزهای نامرئی که به کشور وارد می شد چه بود؟

نوع اندیشیدن (که مهمترین آن است) و یا هرگز نیاندیشیدن (که هدف هم همین بود).

غربی ها می دانستند که با این شیوه به مرور زمان سبک زندگی کردن مردم ایران تغییر داده می شود. نوع پوشش، نوع غذا و نوشیدنی ها، آداب و معاشرت ها، فرهنگ ها، ارزش ها و تمام آنچه که مربوط به هویت ایرانی می شود باید تغییر کند. عامل دیگری که باید تغییر داده شود زبان مردم ایران است تا چیزی با هویت پارسی وجود نداشته باشد.

به تدریج شیوه زندگی کردن بخش زیادی از ایرانیان تغییر داده شد. در واقع، غرب با این شیوه نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا به دنبال ایجاد بازار و پیدا کردن و یا به بیان بهتر پرورش مشتری است.

هرچه مردم مصرف گرانتر شوند و از ارزش­ها فاصله بگیرند، غرب پولدارتر می شود. از طرف دیگر با رواج مصرف گرایی در جامعه و ایجاد شکاف طبقاتی و نیز ترویج فرهنگ سکولارسیم، فقیرها فقیرتر می شوند. دزدی، اعتیاد و فساد در جامعه بیشتر می شود. این هم به سود غرب است، زیرا که همیشه به فکر ایجاد مشتریان بیشتری برای مواد مخدر تولیدی خود است. لازم به ذکر است که این نگاه غرب به مردم دنیا، به ویژه ایرانیان و کشورهای خاورمیانه محدود به دوره های تاریخی که گفته شد نمی شود، بلکه همچنان ادامه دارد و چه بسا امروزه با شیوه های جدیدتر تلاش می شود که مردم این کشورها از ارزش هایشان فاصله بگیرند.

غربی ها اسلام را نشانه گرفته اند، چون می دانند که تعالیم اسلام در تضاد با اهداف آنها است. در اسلام، نژاد برتر و طبقه برتر وجود ندارد و کسی رئیس مردم دنیا نیست.

اما چه باید کرد تا همراه با تکنولوژی آن چیزهای نامرئی وارد کشور نشود؟

این نیازمند آگاهی دادن به مردم دارد و پیش از آن باید برای هر چیزی که فکر می کنیم ورودش به کشور می تواند مفید باشد باید پیوست فرهنگی نوشته شود. به زبان ساده، باید ببینیم ورود یک تکنولوژی مانند گوشی تلفن همراه چه مزایایی دارد؟ شیوه درست استفاده از آن کدام است؟ و شیوه نادرست آن چیست و نباید به آن عمل کرد؟

متاسفانه، به دلیل شیوع فرهنگ مصرف گرایی، عدم آگاهی برخی مسئولین، آگاهی برخی مسئولین و خیانت کردن آنها به مردم و جامعه، این پیوست فرهنگی نادیده گرفته می شود. چرا؟ زیرا یک عده محدود مجوز واردات این تکنولوژی را به کشور دارا هستند و هرچه بیشتر وارد شود برای آنان بهتر است. بنابراین، واضح است که نگاه بلند مدت غرب برای وابسته کردن کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایرانیان به تکنولوژی ها و فناوری ها ادامه دارد. این به سود غرب است. از یک طرف، مشتریانی برای کالاها و تکنولوژی هایش در همه کشورها دارد و از طرف دیگر هویت، زبان و استقلال مردم دنیا را از بین می برد. در مورد مردم ایران و کشورهای مسلمان که نگاه ویژه تر است، چون آنها با اسلام دشمنی دارند و نمی خواهند اسلام در دنیا گسترش یابد، زیرا آموزه های اسلام در تعارض با اهداف و آرزوهای آنهاست.

با کمی دقت می بینیم که جوامع عوض می شوند، در یک زمان کیف انگلیسی به کشور وارد می شود و در یک زمان کلاه پهلوی و اکنون همه چیز: شبکه های ماهواره ای رایگان، سریال های ترکی، شخصیت های کارتونی که مروج شیطان پرستی و خیال بافی اند و با این کار خیانت، دزدی، ربا، رشوه، اختلاس، احتکار، دلالی و... بطور نرم نرم در ذهن اقشار مردم جامعه به شکل کارهایی خوب نمایش داده می شود. از طرف دیگر، غربی ها با شگردهای مختلف تلاش می کنند نظام آموزشی مدارس ما را نیز تحت کنترل درآورده و تغییر دهند. یعنی، نسل های مختلف جامعه را آنطور که می خواهند تربیت کنند.

برای مقابله با این حمله همه جانبه غرب به ایران و کشورهای خاورمیانه چه باید کرد؟

گام نخست آگاهی دادن به مردم است. این آگاهی دادن باید از طریق نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، حوزه، رسانه، رادیو، کتاب، سینما، مساجد و ... انجام شود. مسئولین که به این مسئله آگاهند باید همت کنند و نه خیانت. اگر امروز شروع به این کار کنیم خیلی بهتر از فردا است. چون غرب همچنان خودش را مسلح تر می کند و ما نباید بی دفاع تسلیم باشیم.

گام بعدی این است که از افراد شناخته شده خواسته شود که کار فرهنگی انجام دهند و نه کارهایی که در جهت اهداف غرب است. این همه یک همت می خواهد، اگر مسئولین خیانت نکنند، اگر مافیا نباشد، اگر آگاه باشیم...