نه چپ نه راست، دعوت به ساختارشکنی

میرزاسعدین داورپناه، گروه تعاملی الف،   3970918028 ۱۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
نه چپ نه راست، دعوت به ساختارشکنی

جنبش نوظهور «جلیقه زردها» اسقاط کسی را هدف گرفته که خود محصول یک جنبش عوامانه دیگر است. امانوئل مکرون در انتخابات اخیر با ادعای فریبنده «نه چپ نه راست» ساختارهای حزبی کشور را به هم ریخت و بیش از ۲۰ میلیون رای دهنده فرانسوی را با وعده های رنگارنگ در راه رسیدن به ریاست جمهوری اغوا کرد.

فرانسه با تظاهرات سندیکاها و احزاب غریبه نیست اما خشم و ویرانگری غافلگیر کننده جنبش جلیقه زردها از جنس دیگری است. می توان گفت که حرکت جاری ادامه ای بر گرفتاری تاریخی خیزش «توده» است. ضمن قانون مشهور سال ۱۹۰۵ تلاش شده بود زمینه توسل به آشوبگری برای تحمیل مطالبات برچیده شود. متاثر از ماجراهای خیابانی سالیان منتهی به قرن بیستم، نخبگان فرانسوی تفاوت میان مفهوم «مردم» و «توده» را پذیرفتند و به این جمعبندی رسیدند که دیکتاتوری خیابان، مقبول تر از دیکتاتوری فردی نیست.  (کسانی در فراغت از سازوکار نهادهای تخصصی و بی اعتنا به استدلال و مسئولیت، بر یک هدف احساساتی توافق می کنند و حرکت نمود می یابد. در نتیجه ظهور این جنبش های سطحی، ادبیات سیاسی به انزوا رانده می شود و میل به ساختار شکنی جان می گیرد.)

مکرون سوار بر موج هیاهوی جنبش «به پیش»، بر اعتبار احزاب سنتی فرانسه یورش برد و توانست به تخت قدرت برسد اما در این مسیر هیولایی را بیدار کرد که مدام می غرد و سیری ناپذیر است! پرزیدنت مکرون ظاهرا اعتباری برای تجارب تاریخی قائل نیست و با عقب نشینی گام به گام از "تصمیمات رسمی دولت" به آن هیولای ویرانگر خوراک هم می رساند اما انتظار دارد که رشدش متوقف شود. در این آشفته بازار الیزه، حتی کمدی تاریخی «اگر نانی برای خوردن ندارید، کیک بخورید» (منتسب به ماری آنتوانت ملکه معدوم فرانسه) بار دیگر بر صحنه آمد. در آغاز جلیقه زردها ناتوانی مالی خود از پر کردن باک خودرو هایشان را فریاد می زدند و شگفت اینکه دولت در واکنش به ایشان مزایای خودروهای گرانقیمت الکتریکی را تبلیغ می کرد! تراشیدن بهانه های محیط زیستی برای اعمال سیاستهای دردناک اقتصادی کسی را قانع نکرد اما یک سخن مکرون کاملا پذیرفتنی است که گفت «مشروعیت مطالبه هرگز نمی تواند ساختارشکنی و آشوب را توجیه کند.»

همچنین بروز خشم عمومی پس از پوچ دیدن وعده ها، نتیجه گریز ناپذیر رویا فروشی قدرت طلبان است. وعده های حداکثری به انگیزه تهییج «توده» و تحریک «مردم» علیه رقبا، زیان هایی بسیار بیشتر از فواید مقطعی دارد و هر جامعه لاجرم باید هزینه مجوز به فریبکاری طی رقابت های قدرت را بپردازد. علاوه بر قهر مردم، روشن است که پدیده های بی ریشه «نه چپ نه راست» با موانعی جدی در قلمرو نفوذ احزاب ریشه دار مواجه خواهند شد. مشابه پدیده فرانسوی «نه چپ نه راست» را ایرانیان دوبار با آرای خیره کننده ۲۴ میلیونی آزمودند و صبح هر دو دولت که دمید، دود به چشم همگان رفت!

یک بار محمود احمدینژاد با انکار "اصلاحطلب و اصولگرا"، طی ۴ سال دوم ریاست جمهوری اش، شوری از مخالفت همگان را در عیان و نهان برانگیخت. بار دیگر حسن روحانی با همان ادعای "نه این و نه آن" آمد و دوبار پیروز انتخابات شد اما سربلندی اش چند هفته بیشتر از تجدید ریاست جمهوری دوام نداشت و ناگهان جیغ پشیمانی بسیاری شیفتگان بنفش در آمد. البته حسن روحانی تاکنون خوش اقبال بود که دونالد ترامپ منفور با تشویق و حمایت آشکار اوباشی گری، سبب پراکندگی فوری یک حرکت هیجانی کور در دی ماه ۱۳۹۶ شد.

(خود دونالد ترامپ رسوا، بدنامِ «عوامفریبی» هم شده است ولی نباید این تفاوت مهم را نادیده گرفت که ترامپ از رقابت حزبی در ایالات متحده امریکا برآمد و یک حزب ریشه دار را پشتیبان خود می بیند.)