از کوزه همان تراود که در اوست، آقازاده پروری در فرهنگ ما نیست؟

حمید مقیمی، گروه تعاملی الف،   3970906069 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
از کوزه همان تراود که در اوست، آقازاده پروری در فرهنگ ما نیست؟

مفهوم آقازاده و بعد نسخه نیش دار تر آن یعنی واژه "ژن خوب" چند سالی است که در سپهر سیاسی کشور ما وارد شده و به شکل گسترده ای مورد استفاده جناح ها و فعالان سیاسی قرار گرفته است. مردم حق دارند که از این افراد عصبانی باشند، مردمی که گاهی برای دریافت یک امضا یا وام یا یک خدمت باید مرارت زیادی تحمل کنند می شنوند که افرادی بدون داشتن شایستگی لازم و صرفا به خاطر اتصال به فردی صاحب نفوذ به راحتی به اهداف خود می رسند. شاید اگر از ما بپرسند چند آقازاده نام ببر، به ذهنمان یا آخرین تحلیل های تلگرامی که خواندیم یا شنیده ها مراجعه کرده و اسم چند نفری را ببریم یا خودمان را راحت کرده و به طور کلی همه یا اکثر کسانی که به نوعی وابسته به طبقه مدیریتی جامعه هستند را به عنوان متهم معرفی کنیم. اما گاهی هم بد نیست به جای صفحه شیشه ای تلفن همراه، در آینه نگاه کنیم! آیا اگر جستجو کنیم، در همین بین فامیل و دوستان ما کسانی نیستند که با معرفی و پارتی در موسسات خصوصی و دولتی استخدام شده باشند؟ آیا کسانی نیستند که با سفارش، وام بانکی اشان زودتر جور شده؟ آیا نبوده اند کسانی که ما صرفا به خاطر مقام و مدیریتشان به آنها احترام گذاشته و اصلا ارزشی برای خود آن افراد قائل نبوده باشیم؟ چندبار برای تسریع در کارها یا گرفتن اولویت دست به دامان دیگران شدیم؟

در مدرسه به ما می گفتند که دزد فقط کسی نیست که از دیوار مردم بالا می رود بلکه هر کسی از ساعات کاری خود، از میزان مواد اولیه ای که باید برای کالای عرضه شده باید اختصاص دهد، از خدمتی که باید ارائه شود و ... کم بگذارد، این فرد هم نوعی دزدی کرده است. مفهوم آقازادگی نیز در عرف ما به افراد خاصی اطلاق می شود ولی در واقع هر کسی که از موقعیت خود بدون شایستگی لازم در جهت کسب منافع مادی و معنوی استفاده کرده باشد به نوعی تعبیر آقازادگی بر وی هم صدق می کند اما چون مقیاس ها و مبالغ و سطح نفوذ کمتر می شود خیلی محسوس نیست. همانطور که زلزله 7 ریشتری را همه حتی شهرها و کشورهای همجوار هم ممکن هست احساس کنند ولی زلزله دو ریشتری را همان شهر محل وقوع هم متوجه نمی شوند اما ماهیت هر دو یکی است. به قول شاعر: عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است، کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم.

آقازادگی در واقع ریشه در فرهنگ ما دارد فرهنگی که اولویت را همیشه به آشنا و دوست و فامیل داده، وقتی که ما در کمترین مسائل حتی گرفتن نان برشته دو رو خشخاشی از نان سنگکی محل دنبال رابطه دوستانه و سفارش هستیم چطور انتظار داریم یا به تعبیر بهتر چطور فکر می کنیم کسی که امکان جذب حجم بزرگی از اعتبارات را دارد، این کار را نمی کند یا نخواهد کرد؟

بدون تردید این نوشته قصد تبرئه یا کوچک کردن گناه یا تقصیر کسانی را ندارد که امانت را رعایت نمی کنند یا خسارات بزرگی به کشور وارد می نمایند ولی گاهی بد نیست از خودمان شروع کنیم، گاهی بد نیست تقصیر را صرفا به گردن دیگران نیاندازیم. یک سوزن به خودمان بزنیم و بعد یک جوالدوز به همسایه. بدانیم و ببنیم خود ما، مایی که به شدت از رفتار برخی گله داریم و به حق هم گله داریم، در مقام عمل چه کرده ایم؟ بدون توجه به ریشه های فرهنگی و اجتماعی مشکلاتی مثل آقازادگی نباید هیچ گاه انتظار داشته باشیم که این پدیده ناهنجار از جامعه ما رخت بربندد چون از کوزه همان تراود که در اوست، بدون تغییر ماهیت، تغییر شرایط هم مقدور نیست.

البته کار فرهنگی باید در کنار بسترسازی لازم در نظامات مالی و اجتماعی باشد تا به تدریج نتیجه مطلوب حاصل شود. اگر در سیستم بانک داری ما هم، برای مثال، از حد خاصی جا به جایی های مالی رصد شده و از جنبه مالیاتی و اقتصادی از منشاء آن سوال شود، اگر خصوصی سازی به شکل واقعی اجرا و هر استخدامی با در نظر گرفتن سود و زیان شرکت و نه سر کار گذاشتن یک آشنا انجام شود، اگر رسانه ها به دور از تعصب و سیاه نمایی بتوانند تخلفات را منعکس کنند و... آنگاه زمینه برای اصلاح برخی فرهنگ های غلط از جمله آقازادگی و آقا زاده پروری فراهم خواهد شد.