از سفیر کشی تا محکومیت حمله به هر سفارتخانه در ایران

میرزاسعدین داورپناه، گروه تعاملی الف،   3970819041 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
از سفیر کشی تا محکومیت حمله به هر سفارتخانه در ایران

«قضیّه‌ی سفارت عربستان کار بسیار بدی بود، کار غلطی بود و هرکسی کرده باشد کار غلطی است ... سفارت عربستان که هیچ، در سفارت انگلیس هم که چند سال پیش، آن اتّفاق افتاد، بنده بدم آمد؛ اصلاً هیچ قابل قبول نیست این‌جور عملیّات؛ این عملیّات عملیّات بسیار بدی است، به ضرر کشور و به ضرر اسلام و به ضرر همه است.»

آیت الله خامنه ای در راس نظام سیاسی ایران مورخه ۳۰ دی ماه ۱۳۹۴ ، در ادامه مواضع قوای سه گانه، صراحتا حمله به سفارتخانه را محکوم کرد. با اینحال اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ همچنان عملیات مورد تایید نظام جمهوری اسلامی ایران است. بلافاصله روز بعد از اشغال سفارت، سید احمد خمینی ضمن حضور در میان دانشجویانی که سفارت را در کنترل داشتند، از ایشان اعلام حمایت کرد اما هشدار داد که «دیگر سفارتخانه ها حتی سفارت انگلستان را نباید اشغال کرد»، بعبارتی نزد وی حمله به هر سفارتخانه بد محسوب می شد به استثنای سفارت امریکا!

آیت الله خمینی نیز اشغال سفارت آمریکا را انقلابی بزرگتر از انقلاب ۵۷ نامید و تاکید کرد که صفات و حقوق سفارتخانه شامل آن «لانه» نمی شد. همچنین از نظر ایشان اقدامات واشنگتن مخالف «همه قوانین دنیا» بود وقتی که به یک جانی (محمدرضا شاه) پناه می داد و از استردادش برای محاکمه در محل وقوع جنایت سرباز می زد.

اشغال سفارت امریکا به نیازهایی پاسخ داد و هزینه هایی در پی آورد. آمریکا در واکنش حتی به ابزار نظامی هم متوسل شد اما در طبس از طوفان شن ایران شکست خورد. البته ‘امریکای ناکام` اولین قدرت اجنبی نبود که با بهانه تعرض به فرستادگانش، به سرزمین ایران حمله نظامی کرد. چنگیزخان مغول هم در واکنش به قتل سفیرش به ایران لشکر کشید و الحق انتقام سختی گرفت، ولی ایران باز برخاست! سفیر مقتول مغولی نیز تنها سفیر مقتول در تاریخ ایران نیست. سرنوشت گریبایدوف نمونه مشهور دیگر است. سفیر روسیه در زمان فتحعلی شاه قاجار به دست مردم خشمگین مثله شد، ایران خون بهایی پرداخت و پرونده فیصله یافت. (گریبایدوف نمایشنامه نویس مشهوری بود و جالب اینکه گفته می شود در سال ۱۳۹۵ پوتین وقتی خبر ترور کارلوف سفیر کبیر روسیه در ترکیه را شنید که به تماشای نمایشی نوشته گریبایدوف می رفت!)

در این سیاهه باید کشته شدن کارمند سفارتخانه عربستان در ایران طی یک حمله مردمی (سال ۱۳۶۶) را اضافه کرد که البته این نیز چند سال بعد رفع و رجوع شد و اما هنوز نقل حدیث اشغال سفارت آمریکا مشتری دارد. تقریبا در همه جهان دولتها با بدبینی عملکرد سفارتخانه ها را زیر نظر می گیرند. بخشی از مردم هم مراکز دیپلماتیک را اماکنی مرموز می دانند و ماجراهایی از جمله قتل خاشقجی در ساختمان کنسولگری عربستان سبب تقویت بدگمانی ها می شود. دفاتر ایران در کشورهای دیگر هم از تعرض مصونیت نداشته اند و بارها (از جمله در اروپا) هدف حمله خصمانه قرار داشتند و حتی تجربه قتل و گروگانگیری را نیز دارند. (در یک نمونه، ۲۱ دیماه ۱۳۸۵ در اربیل عراق، ۵ دیپلمات ایرانی با دستور مستقیم شخص جرج بوش، شبانه بدست نیروهای ارتش اشغالگر امریکا ربوده و بیش از ۹۰۰ روز در بند شدند.)

علی رغم اینها پرونده تسخیر سفارت امریکا که از ابتدا پرونده ای متفاوت بود، پرونده ای متفاوت مانده است و طرفین از یادآوری خاطره آن جهت تقویت جبهه خودی بهره برداری می کنند. یکم آبانماه ۱۳۵۸ ورود شاه مخلوع به خاک آمریکا خبری شد، چندی بعد گفتند که نخست وزیر دولت موقت (بازرگان) در الجزایر با مشاور امنیت ملی آمریکا (برژینسکی) ملاقاتی غیر متعارف داشت و لذا کسانیکه نسبت به تکرار ۲۸ مرداد هشدار می دادند، میان این دو خبر رابطه ای دیدند و دست بکار شدند. اما شاه از آمریکا بیرون شد و فوت کرد، قریب چهل سال هم گذشت و هنوز ساختمان سفارتخانه آمریکا در تصرف ایرانیان است!

تقلیل دلایل تسخیر سفارت به نیت خنثی کردن یک توطئه احتمالی همانقدر ناموجه است که حمله نظامی واکنشی به آن نامتناسب محسوب می شود. ایران هیچگاه از اشغال سفارت عذرخواهی نکرد آنچنانکه آمریکا هم نتوانسته خشم ایرانیان از ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران را حتی کاهش دهد و…

باید واقعبین بود و دید که منشا خصومت به پیش از ابراز احساسات چند دانشجو یا ماجرای سفارتخانه برمی گردد و زمینه های متعدد در استحکام ریشه های دشمنی ویژه میان ایران و امریکا تاثیر دارد. با وجود چهار دهه فاصله زمانی، تسخیر سفارت امریکا هنوز از تایید چشمگیری در ایران برخوردار است و نماد استکبار ستیزی محسوب می شود. در توصیف بزرگی مراسم ۱۳ آبان امسال، بسیاری از صفت «بی سابقه» استفاده کردند و در روزی که تحریم های امریکایی باز هم برگشتند، مردم در سراسر ایران بلندتر فریاد «مرگ بر آمریکا» سر دادند! علی رغم واقعیات جاری، مفروضات بعضی کسان بر این وهم بنا شده که حل و فصل پرونده خصومت، متوقف به اراده رهبران طرفین یا حتی چند مذاکره کننده است. شاید بهتر باشد که ایشان با تامل بیشتر بر صف آرایی استوار دو سوی جبهه، دست از خیالبافی و تقلای عوامفریبی بردارند و زین پس (بقول آیت الله خامنه ای) بیخودی نقشه بی اساس و بی پایه سازش نکشند.

بقای دشمنی پیچیده میان ایران و آمریکا را باید همیشه در محاسبات لحاظ کرد مگر آن روز که یکی از طرفین آشکارا دگرگون شده باشد، شرطی که تحقق آن بعید به نظر می رسد.