ضد انقلاب ها و ضد نظام ها

سلیمان کرمی، گروه تعاملی الف،   3970503079 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
ضد انقلاب ها و ضد نظام ها

گروه اول شناخته شده و مارکدار است ولی گروه دوم چندان شناخته شده نمی باشد. این گروه هم مانندگروه اول انواعی دارد که باید شناخت؛ اگر گروه اول منفور، مطرود و غیر قابل تحمل است، گروه دوم مصونیت دارد. این مصونیت از اول انقلاب تا به امروز به نحوی از انحاء جاری بوده است. و این از آنجا ناشی می شود که مسئولین مرتبط با این قضایا، از ضد انقلاب غافل نبوده و نیستند ولی از ضد نظام ها بشدت غافل بوده و هستند. این درحالی است که ضد نظام ها با شدت بیشتری هم، ضد انقلاب هستند! اما از آنجا که دست اندرکاران محترم، ضد انلاب ها را در گروه های معاند مسلح خلاصه کرده اند و آنان را دشمنان درجه یک انقلاب و به وجود آورندگان آن می دانند، بطور مرتب و بی وقفه زیر ضربه می برند. اما با ضد نظام ها که در کسوت معاندین مسلح ظاهر نمی شوند، کاری ندارند و لذا ضد نظام ها با مصونیت دائمی، همچنان مشغول افعالی هستند که نظام را هدف می گیرد.

اگر گروه ها و تشکل های معاند و مسلح در سوراخ های موش و در کورترین نقطه ها هم خزیده باشند، از چشمان تیز و هشیار، مخفی نمی مانند و با کوچکترین حرکت، نابود می شوند. و البته لازم است، چون اگر ضد انقلاب ها به حال خود رها شوند، به اصل انقلاب و به وجود آورندگان آن هیچ رحمی نمی کنند؛ چنانکه در ادوار مختلف، این بی رحمی هارا از خود بروز داده و خسارات جبران ناپذیری را وارد کرده اند. اما این دقت وافر، نباید سبب غفلت از ضد نظام ها شود که متأسفانه شده است! این غفلت از کجا ناشی شده است؟ و چرا این غفلت بوجود آمده است؟ آیا عمدی در کار بوده است؟

پاسخ این سوالات تکان دهنده است و دل هر شوریده ی نظام را بدرد می آورد. با اینحال چاره ای جز پاسخ دادن نیست.

1- این غفلت از مهم بودن معاندین مسلح و مهم نبودن عمل فعالان اقتصادی ناشی می شود! و اگر از بدو استقرار نظام، هرنوع عمل اقتصادی زیر ذره بین می رفت و مهم تلقی می شد و هر منتقدی دراین خصوص کمونسیم لقب نمی گرفت، امروز وضع ما فرق می کرد. البته مشکل از آنجا ناشی می شود که بدلیل اعتماد و ایمان به دیانت افراد که آنان را در هرعملی به رعایت حدود شرعی وا می گذاشت، مسئله ی اقتصاد در اولویت قرار نگرفت و ازاین روی، فعالان اقتصادی به حال خود رها شدند تا آنان، رفتار خود را با شرع مقدس تطبیق دهند و حلال و حرام را رعایت کنند! و چون یک فرد مسلمان، مکلف به رعایت حدود شرعی است و لاجرم مسئله ی انصاف و میزان را در نظر می گیرد، و هرگز بدلیل حرام بودن، اجحاف و گرانفروشی نمی کند! ابدأ به گرد احتکار اجناس و رباخواری نمی رود. دست اندر کاران نظام نخواستند دخالت کنند و دخالت را شرعأ غیر جایز برشمردند و البته بعدها با تأسیس نهاد تعزیرات حکومتی، در صدد برخورد با کسانی برآمدند که در مسائل اقتصادی، اعمال خلاف شرع انجام می دادند. اما تأسیس این نهاد، بسیار دیر اتفاق افتاد و ای کاش در همان ابتدا این نهاد بوجود می آمد و فعالیت های مخرب اقتصادی را زیر نظر می گرفت.

اینجا فرصت بیشتری برای مقایسه ی ضد انقلاب و ضد نظام وجود ندارد، به همین بسنده می کنم که کار هردوی اینان، پایه های نظام را هدف گرفته و در صدد برانداختن آن است. مخصوصأ این ضد نظام ها که استیلای خود تا گسترش اشرافی گری را گسترده اند، و به سبب آن، جامعه ی ما در یک فاصله ی طبقاتی قرون وسطایی غرق شده است، تیشه ی محکم تری به مبانی و آرمان های اصیل نظام مقدس وارد می کنند تا آنچه در نظر بود و حکومت امام علی (ع) الگوی آن بود، محقق نشود!؟ با این وضوح، هیچ اقدامی که این آرمان سوزی را دنبال می کند، به چشم نمی خورد و باید گفت غفلت برشمرده شده، از همین ناحیه ناشی می شود.

2- اکنون در کشور ما، همه به این واقعیت واقفند که ثروت ثروتمندان، خیلی بیشتر از حد معقول آنست؛ یک جوان 31 ساله با پرداخت 52 میلیارد تومان پول نقد، سکه پیش خرید کرده است؟! می شنویم بلیط رفت و برگشت به جام جهانی سی میلیون تومان است و خیلی از ثروتمند زادگان هم پرداخت کردند و رفتند و برگشتند؟! و ناتوانی مردم متوسط و پایین جامعه ی ما در تهیه ی مایحتاج زندگی، بسیار بیشتر از منطق اقتصاد است؛ اخیرا از مرغ فروشی ها سنگدان مرغ را می خرند و با چرخ کرده ی آن ادای گوشت خوردن را درمی آورند...ثروت هم حد وحدودی باید داشته باشد و فقر هم در کشوری که ابدأ فقیر شمرده نمی شود، باید با عقل و منطق تطبیق داشته باشد که متأسفانه چنین نیست.

همه می بینند که مغازه ها سرشار از اجناسی که برای زندگی همگان لازم است و خیلی هم بیشتراز انتظار است وهرکسی با دیدن این وفور نعمت در کشور، انگشت به دهان می ماند. خانه های ساخته و خالی رها شده تا دلت بخواهد هست و ایضأ وجود نمایشگاه های مختلف که اثاث زندگی پیشرفته را در معرض نمایش می گذارند و نیز ماشین های شیک و آخرین مدل را معرفی می کنند، بیانگر وجود ثروت عظیم در کشور است، اما! همه ی این ها توان خرید می خواهد که این توان فقط در اختیار ثروتمندان است. گویا کشور ما، فقط متعلق به ثروتمندان است. آیا این وضعیت، با آرمان های انقلاب اسلامی در تضاد نیست؟!

گوشت کیلویی هرچند هم باشد، می خرند. خانه هرچقدر هم گران بوده باشد، می خرند. ماشین هرچه شیکتر و مدرنتر و گرانتر باشد، می خرند. پس اگر احتکار می کنند تا گرانتر از همیشه بفروشند، تعجب نخواهد داشت.

3- گفتیم در کشور، همه چیز آن طوری تنظیم شده است که بهشتی برای ثرتمندان باشد. باغ ها و ویلاهای ساخته شده در باغ ها را می بینیم، مسافرت های پرهزینه ی خارج از کشور را مشاهده می کنیم، تحصیل فرزندان ثروتمندان در گرانترین کشورها را نظاره می کنیم، فروشگاه هایی با اجناس خارقالعاده قیمت را تماشا می کنیم، و شب نشینی ها و پارتی های آنچنانی را می شنویم؛ و در کنار این ها، به صحنه ی فروش کلیه، وجود کودکان کار، حضور خرده فروشان مواد و فروشندگان نوزاد، عدم توان جوانان برای ازدواج، قصه ی بیکاری و بی پولی، اعتیاد، دزدی، فحشا، طلاق و ازهم پاشی خانواده ها ی ضعیف را تماشا می کنیم؛ اما این صحنه های بشدت چندش آورواعصاب خراب کن، درشأن نظام ما هستند؟! اما اگر! اگر ماکه تماشا می کنیم و می بینیم، اگر مسئولین محترم خود را همراستا با ثروتمندان نمی دیدیم، اینقدر داد نمی زدیم. وقتی اشرافی گری به زندگی برخی از مسئولین ما راه باز کرد، آن غفلت عظیم بوجود آمد.

4- بدین ترتیب مشخص شد که بعضی از مسئولین محترم، زندگی های هم سطح با ثروتمندان دارند! ولی معلوم نیست چرا به این گزینش گرایش داشته اند؟ اگر از ما که سخت نگران نظام هستیم، بد خواهان بپرسند کدام یک از مسئولین شما نمی تواند این جنس های گران را بخرد، و کدام یک باغ یا ویلا ندارد، کدام یک ماشین مدل برتر سوار نمی شود، کدام یک خود وخانواده اش نمی توانند به مسافرت های خارج بروند، کدام یک دوست ثروتمندان نیست، چه جوابی داریم؟ و اگر بپرسند، کدام یک از مسئولین محترم ما قصد مقابله ی جدی و واقعی و قاطع با مشکلات اقتصادی را دارد، باز جواب ما چیست؟ البته جواب سوالات یاد شده برای ما روشن می کند که در بوجود آمدن غفلت از ضد نظام ها عمدی وجود داشته است یانه؟!

5- ضد انقلاب شناخته شده و مارکدار، در سیر قهقرایی خود، به حالت ضعف، فرسودگی و بی آیندگی محض درآمده و در حقیقت، آن صلابت و توان خود را برای مقابله با نظام ما از دست داده است، ولی ضد نظام های ناشناخته، پیوسته قدرتمند و زیاد می شوند و چه بسا کار برزمین مانده ی معاندین مسلح را اینان به انجام برسانند!؟ چه بسا ممکن است آن ضد انقلاب زخم خورده مانند عنکبوتانی باشد که مشغول افکندن تارهای خود در خرابه های غبار گرفته ی اقتصاد ما باشد؛ اما اگر، معتقد به این باشیم که ضد انقلاب هیچ غلطی نمی تواند بکند، باید با صراحت بگوییم که عاملان وضعیت بغرنج اقتصادی ما - حتی همه ی مسببینی که نقش آن ها حدس زده شده و برشمرده شد، - کسانی هستند که کار ضد انقلاب ها را می کنند. و بدین ترتیب، در شکل و قیافه نه ولی درعمل، همانند ضد انقلاب هایی شده اند که قصدشان برانداختن اصل انقلاب اسلامی است. و این ها ضد نظام هایی هستند که صد افسوس، مصونیت هایی هم دارند وا ین مصونیت، دردآورترین شکل ماجرا است.