بازار سکه...بازار خودرو...بازار مسکن..."کدام بازار از ارزش پول من حفاظت میکند؟" سوالی مهم و از دغدغههای مهم ایرانیان در این ایام و روزها است. گرانیها هیچ منطقی ندارد؛ قبول! اما آیا این واقعیت جامعه و عامل استرسزا برای میلیونها خانواده ایرانی نیست؟ قیمت منطقی باید با توجه به واقعیات جیب مردم و اقتصاد ایران تبیین گردد؛ نه با معیارها و استانداردهای متوسط جهانی!
- اگر ما معیار درآمد سرانه را با فلان کشورهای اروپایی مقایسه کنیم، راه خطایی رفتهایم؛
- اگر ما سیستم اخذ مالیات را دائماً و بطور مستمر بروز نکنیم، مالیاتدهندههای درشت مالیاتی نمیدهند
- اگر ما نحوه برنامهریزی و اجرا را با قوانین کهنه و مدیران خسته مدیریت نماییم، بیشترین فشار را ضعیفترین اقشار جامعه متحمل میشوند و آسیب میبینند.
یکبار از خود بپرسیم: اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ این مفهوم هر معنایی داشته باشد، قطعاً به این معنا نیست که مدیران، نمایندگان و مسئولان اجرایی نیز بعد از بیانات مقام معظم رهبری به صحبت و تحلیلهای شفاهی بپردازند! ما با واقعیاتی سروکار داریم که باید با نگاهی درست و دور از احساسات از جنس ایرانی! به آنها بپردازیم تا مدیریت شوند. البته که باید امیدوار نیز بود.
به اعتقاد بنده و به عنوان یک دانشآموخته کوچک مدیریت، اقتصاد ایران در حال فروپاشی نیست؛ قیاس اقتصاد ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب نیز اقدامی تخصصی و علمی نیست و در واقع: مقایسهای اشتباه است. اما دقت کنیم که قوانین و اجراها جوابگوی نیاز و واقعیات امروز اقتصاد ما نیست. اگر اخذ سود مرکب توسط بانک ها ممنوع است، باید به چرایی این مساله پرداخت که چرا رئیس محترم بانک مرکزی ناگزیرند که بر ملزم بودن بانکها بر این موضوع تاکید کنند؟ آیا مشکل در قانون ما است و یا در اجرا؟ اقتصاد ایران در سال 97 بیش از گذشته با جنگی تمام عیار مواجه شده است. ابزار مهم ما در این نبرد، قوانین و اجراهای درست است:
ما اگر بهترین سربازان و فرماندهان دنیا را به لحاظ تعصب، اخلاق و دیانت داشته باشیم(که داریم!) اگر تحت قوانین و حرکتهای درست در میدان نبرد حرکت نکنند، قطعاً دچار تلفات و آسیب میشوند.
اقتصاد ایرانیان شاید باید با تعریف و عملیاتی نمودن "اقتصاد مقاومتی به زبان ساده" به شکل بهینه هر چه زودتر در مسیری صحیحتر قرار بگیرد. "گرانی گوشت" و چنین مسائلی حقیقتاً در شان کشور ما با آن پیشینه و شهدایی که تقدیم نمودهایم، نیست. اگر رشد نقدینگی وضعیت عجیبی به خود گرفته، باید دلایل را درست نگاه و تحلیل کنیم.
بیان یک مثال شاید به تشریح ساده این قضیه کمک کند:
"در حال حاضر و بنا بر اعلام رسمی خبرگزاریها به نقل از مقامات مسئول، در حال حاضر یک میلیون پناهنده در ایران وجود دارند که از این تعداد 950هزار افغان و 30 تا 40هزا نفر عراقی هستند. اگر فرض کنیم از این یک میلیون تنها ده درصد نانآور خانواده و آشنایان خود هستند، با رقمی معادل 100000نفر مواجه میشویم که در وضعیت بازار کار امروز ایران، عدد کمی نیست؛ آیا با توجه به این واقعیت، ما توانستهایم بازار کار و نیروی انسانی کشور را درست مدیریت نماییم؟ اشتباه نشود! بحث اصلاً انتقاد و یا سرزنش مسئولین بابت پناه دادن به برادران دینیمان نیست، بلکه تنها پررنگ نمودن "چگونگی مدیریت واقعیات اقتصادی" میهن عزیزمان است. این صدهزار نفر بالاخره در کشور ما هستند و حداقل هزینههایی دارند: برای این موضوع چه برنامهریزی و پشتیبانیهای مدیریتی انجام دادهایم؟
دولت و بانک مرکزی به گفته کارشناسان تصمیمی مبنی بر انجام معاملات روی گواهیهای ثبت سفارش برای معاملات ارزی میگیرند. خب طبیعی است که این اقدام به طور ذاتی به کاهش ارزش پول ملی دامن میزند؛ آیا نباید اشکال را در سیاستگذاریهای اقتصادی و اجرای آن جستجو نماییم؟ شاید بر اساس تئوریهای اقتصادی دولت قیمتها نباید افزایش پیدا کند. این بسیار عالیست؛ اما چرا در عمل قیمت مبلمان و صندلی تا 70% از ابتدای سال تاکنون افزایش پیدا میکند؟ این در حالی است که قیمت افزایش یافته به هیچ عنوان متناسب با جیب عمده ایرانیان نیست؛ در نتیجه مشکل تشدید میشود.
راه حل کاربردی و دوای درد اقتصاد ایران
در کنار توکل و پایداری بر حق و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی، باید و الزاماً از دانش روز و متخصصین در بدنههای مختلف دولت و حاکمیت کمک بگیریم. همانطور که باید دانش را به فرموده پیامبر اکرم(ص) جستجو کنیم (ولو اینکه در سرزمینهای دور باشد.)، میبایست از تحلیلها و نگاههای تخصصی مدیریتی و اقتصادی در برنامهریزی و اجرا کمک بگیریم. بدون شک جوانان فعال و متخصص در حوزه اقتصاد و مدیریت کشورمان یکی از کلیدهای مهم باز کردن قفلهای سنگین هستند.
متخصصین و مدیران جوان به معنی واقعی کلمه اگر در جایگاه تصمیمگیری و قدرت اجرایی قرار بگیرند، با انگیزه بسیار شروع به تحلیل، برنامهریزی و اقدام برای حل مشکلات میکنند. انشاءالله تلاش میکنم در نوشتارهای بعدی به شرط حیات، به راهکارها و پیشنهاداتی اجرایی برای حل سریعتر و کمهزینهتر مشکلات بپردازم.