بحران اقتصادی و راهکارهای مادربزرگانه

مهدی نورمحمدزاده، گروه تعاملی الف،   3970328073 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
بحران اقتصادی و راهکارهای مادربزرگانه

.️اوایل دهه هفتاد که معضل بیکاری تازه داشت خودش را در اقتصاد ایران نشان می داد، مادربزرگ بی سواد و سالخورده ام، سیگار «اشنو ویژه»اش را آتش می زد و با لحنی جدی می گفت: «من جای دولت بودم، تو هر شهر چند تا کارخونه می زدم و همه جوان های بیکار را می فرستادم سر کار!». من نوجوان هم سری به علامت تایید تکان می دادم و باخودم فکر می کردم: «چرا مسئولین ما، این راهکارهای ساده را نمی دانند و بیکاری را ریشه کن نمی کنند!».

.️یکی از آفات مهم فرهنگ سیاسی و اقتصادی جامعه ما، تقلیل و ساده انگاری امور پیچیده و عمیق است. این ساده انگاری که به نظرم ریشه آن به سال های نخست انقلاب بازمی گردد، باعث شده مردم و نخبگان جامعه ما، تصور درست و دقیقی از مشکلات و راهکارهای آن نداشته باشند و حتی بعضا در ریشه یابی و تحلیل مشکلات اجتماعی و اقتصادی از واقعیت های علمی و اصول کارشناسی هم فاصله بگیرند. وعده های خیالی و معجزه گون کاندیداهای مجلس و حتی ریاست جمهوری همچنان در جامعه ما خریدار دارد، ادبیات «قبلی ها همه چیز را خراب کردند و ما منجی مملکت هستیم!» همچنان در فرهنگ سیاستمداران ما حاکم است، و مسئولین و نخبگان سیاسی ما، همچنان با بیان «گزاره های همیشه درست» از ارائه راهکارهای دقیق و عملیاتی طفره می روند!

.️«اقتصاد مقاومتی»، «حمایت از تولید ملی»، «قطع وابستگی به نفت» و «کاهش تورم و افزایش اشتغال» گزاره های همیشه درست ای هستند که یک نفر هم منکر اهمیت و صحت آن ها نیست، اما نکته مهم راهکار رسیدن به این قله های بلند است که متاسفانه تعریف دقیق، روشمند، شفاف و مبتنی بر شرایط واقعی از آنها ارائه نمی شود. طبیعی است که در چنین فرهنگ شعارزده و ساده انگار، «رییس جمهور»قبلی همیشه بی عرضه است و شاید هم خائن، و بهترین رییس جمهور، همیشه رییس جمهور دوره بعد است، چرا که شکست وعده هایش هنوز آشکار نشده است!

.️کاش وقت آن برسد که واقعیات اقتصادی جامعه و جهان امروز را درست و دقیق بفهمیم و دیگر شعارهای بدون پشتوانه ندهیم. کاش دوره مسئولانی که وعده های توخالی می دهند و با انکار واقعیات جامعه، همه آرزوهای یک ملت را به آینده ای موهوم و نامعلوم حواله می دهند، برای همیشه به سر آید.کاش سخنرانی ها و نظریه پردازی های مشتی جماعت متفکرنما که نسخه های مادربزرگانه برای مشکلات جامعه ما می پیچند، تمام شود.

اگر مادربزرگ من نمی دانست که «احداث و تداوم کار یک کارخانه، علاوه بر سرمایه اولیه به هزار و یک چیز دیگر نیاز دارد، از بازاریابی و کاهش قیمت تمام شده تا افزایش کیفیت و رقابت با محصولات خارجی و حتی رعایت جنبه های زیست محیطی و استانداردهای فنی و ایمنی و توجه دائمی به نوآوری و خلاقیت در تولید»، ایرادی بر او وارد نیست، که پیرزنی بی سواد بود و بافنده! اما اگر مسئولان و سیاستمداران ما که ادعای دانش، خدمت و نبوغ دارند و در مسند تصمیم هستند این چیزها را ندانند، وای بر ما...وای بر آینده ما!