«ناخوش‌احوال»؛ آلبرتو باررا تیسکا؛ ترجمه‌ شقایق قندهاری؛ نشر قطره ایستاده در برابر مرگ!

کاوه شایسته،   3970317188

اما اگر بخواهیم برای این رمان آلبرتو باررا تیسکا پرسشی بنیادین قائل باشیم احتمالا باید به یکی از مهم‌ترین موتیف‌های «ناخوش‌احوال» اشاره کنیم. جمله‌ای که بارها بارها در این رمان تکرار می‌شود که این سوال را پیش می‌کشد که آیا زندگی امری مطلقا شانسی است و چرا برای ما پذیرش این مسئله تا این حد دشوار است

ایستاده در برابر مرگ!

«ناخوش‌احوال»

نویسنده: آلبرتو باررا تیسکا

ترجمه‌ی شقایق قندهاری

ناشر: قطره، چاپ دوم 1397

196 صفحه، 16000 تومان

 

*****

 

تن رنجور، بیماری و مصیبت‌های آدمِ بیمار حتی آدم‌های دو و برش را هم بیمار می‌کند. دست‌کم اطرافیان ِ بیمار از نظر روانی  آن‌قدر شکننده می‌شوند که گاه با خود فکر می‌کنند چطور می‌شود از شرِ «این داستان بیماری» خلاص شد. به زبان ساده باید گفت احتمالا مصیبتِ بیماری را می‌توانیم در شمار بدترینِ بلای ابنای بشر توصیف کرد. معمولا به بیماران می‌گویند تنها نیروی‌شان امید است، و آن لحظه که این نیرو را وادهند، گویی زندگی را ترک کردند، اما این نیروی بزرگ از کجا نشات می‌گیرد.

«ناخوش‌احوال» یکی از تازه‌ترین رمان‌های منتشر شده در نشر قطره است. رمانی به قلم آلبرتو باررا تیسکا که شقایق قندهاری برگردانده است. از این نویسنده چیزی نخوانده‌اید. آلبرتو باررا تیسکا، شاعر است و داستان نویس. این نویسنده‌ی ونزوئلایی که یکی از دو نویسنده‌ی کتاب زندگی‌نامه‌ی هوگو چاوز است، در مقام ژورنالیست به واسطه ستون‌های روز یکشنبه‌اش در در روزنامه‌ی «آل ناسیونال» شهرت دارد. رمانِ کوتاه «ناخوش‌احوال» برنده‌ی جایزه‌ی ادبی هرالد شده است. تیسکا در سال 2011 نیز به جمع نامزدهای نهایی جایزه‌ی رمان خارجی مستقل راه پیدا کرد. بعضی رمان «ناخوش‌احوال» تیسکا را تکان دهنده‌ترین و تاثیرگذارترین اثر او می‌دانند، رمانی در باب بیماری و مرگ.

رمان روایت سرگذشت غم‌انگیز پدری بیمار است. پدر آندرس میراندا سرطان دارد و آندرس به دنبال درمان اوست اما نه می‌داند دقیقا چه کارهایی باید انجام دهد، و نه حتی چطور این حقیقت تلخ را به پدرش بگوید. «ناخوش‌احوال» روایتی است از بیماری، در کنار بیماری و در برابر مرگ ایستادن، و رمانی درباره‌ی امید. با این حال اگر از این رمان انتظار نویدهای توخالی و پرشمار رمان‌هایی از این دست را دارید، بی خیال «ناخوش‌احوال» شوید. رمان تیسکا از این نظر خیلی امیدوارکننده نیست. «ناخوش‌احوال» در وهله‌ی اول روایت تکان‌دهنده‌ای از بیماری است و همچنان که از نامش پیداست؛ ناخوش‌احوالی.

ویلیام کارلوس ویلیامز، شاعر مشهور که پزشک هم بود، می‌گوید: «فرد باید بارها نظاره‌گر ذهن بیمار باشد، همان‌گونه که ذهن بیمار نظاره‌گر اوست، [و]به او اعتماد ندارد...» پدرِ آندرس، اصلا به پسرش که او هم از قضا دستی در طبابت دارد، اعتماد ندارد. او از همان بدو امر، و به مجرد شنیدن حرف‌های پسرش مبنی بر اینکه حال عمومی پدرش خوب است، مشکوک است. این شک ِ خاویر، تا فرجامِ کار از بین نمی‌رود. او حال انسان ناامیدی را دارد که از فرط یاس زمینگیر شده؛ آن هنگام که حس ناامیدی گویی فیزیک آدم را محو و کم‌رنگ می‌کند و روح را ذره ذره می‌جود. پدر آندرس، نماینده‌ی آن دسته بیمارانی است که مطمئن هستند تنهای تنها هستند. او این تنهایی را تا مرز مرگ باید تجربه کند.

«سکوت مثل تیر بسیار تیزی است. آندرس احساس می‌کند زبانش در دهانش مثل یک تکه سنگ شده است. و آن موقع تازه می‌فهمد که این تنها چیزی است که در اختیار دارند، تنها چیزی که به صورت مشترک برای‌شان باقی مانده، آخرین حرف‌ها‌ی‌شان. آن صدای گرفته و ضعیف نشان از پایان عمر جسم او دارد، و صدا تنها جزء زندگی است که هنور در اختیار دارند.

آخرین حرف‌ها چطوری است؟ آن‌ها چه حال و هوایی دارند؟»

تنهایی در لحظه‌های پایانی مرگ تلخ‌ترین اتفاق ممکن است و پدر آندرس از این مسئله آگاه است. برای همین هم به آندرس می‌گوید:«من دلم می‌خواهد این طوری بروم... حین گوش دادن به حرف‌های تو.» و آخرین جمله‌ی او در این رمان این است که «با من حرف بزن... نگذار من در سکوت بمیرم.» پدر آندرس دیرزمانی است که از مرگ قریب الوقوعش اطلاع دارد. حتی آن زمان که پسرش به دروغ وضعیت جسمانی و سلامتی او را تضمین کرده بود. همین موضوع هم به طرز آزارنده‌ی روانِ او را تحت فشار قرار داده است. نوربرت الیاس، جامعه شناس شهیر آلمانی می‌گوید: «به واقع نه خود مرگ، بلکه آگاهی از مرگ است که برای آدمیان مساله‌ساز است.» و اینکه «آدمیان از مرگ خویش آگاه‌اند، از این روست که مرگ برای‌شان به یک مساله بدل می‌شود.»*

اما اگر بخواهیم برای این رمان آلبرتو باررا تیسکا پرسشی بنیادین قائل باشیم احتمالا باید به یکی از مهم‌ترین موتیف‌های «ناخوش‌احوال» اشاره کنیم. جمله‌ای که بارها بارها در این رمان تکرار می‌شود که این سوال را پیش می‌کشد که آیا زندگی امری مطلقا شانسی است و چرا برای ما پذیرش این مسئله تا این حد دشوار است. این جمله یادآور گفته‌ی احمد شاملو در فیلم مستندی به نام " احمد شاملو، بزرگ شاعرِ آزادی" به کارگردانیِ مسلم منصوری است که در آن می‌گوید: زندگی یک اتفاق است و مرگ یک واقعیت. پدر آندرس می‌داند می‌میرد، در برابر مرگ ایستاده است و چشم در چشم مرگ نمی‌تواند بپذیرد همه چیز به همین راحتی در حال وقوع است.

«ناخوش‌احوال» از این جهت رمانی است تکان دهنده، که در آن خبری از  گزاره‌هایی که مخاطب را دلخوش کند نیست. امید هست، اما این امید طوری در سراسر متن جای گرفته است که هر لحظه بر مدار مرگ می‌لرزد. از همین رو امیدی است واقعی و گاه نجات بخش.

  

پی‌نوشت:

الیاس، نوربرت: تنهایی دم مرگ، ترجمه‌ی امید مهرگان و صالح نجفی، گام نو

 

 

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. جنگ ترکیبی خودمان، علیه خودمان!

  2. کارگری انگشتر ۵۰ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

  3. فرآیند بازگشت مالکیت زمین به حوزه علمیه امام خمینی در حال انجام است

  4. جلاد، به پایان سلام کن!

  5. بهادری جهرمی: مبالغ جرایم رانندگی متناسب با تورم افزایش یافت

  6. تورم چه زمانی تک رقمی می‌شود؟

  7. نرخ تعرفه‌های خدمات بهداشتی درمانی ۱۴۰۳ اعلام شد/ نرخ رسمی ویزیت ۵۰% گران می‌شود!

  8. کلید تحقق شعار سال ۱۴۰۳

  9. بازداشت سومین عامل حمله تروریستی در مسکو

  10. فرامرز اصلانی درگذشت

  11. علی‌ ضیاء و افتادن در باتلاقِ ابتذال!

  12. آقایان رئیسی و اژه‌ای! آیا در پیشگاه خدای متعال و امام‌زمان (عج) پاسخی دارید؟

  13. انتقام از پوتین؟

  14. ائتلاف ایران، روسیه و چین تبدیل به کابوسی برای آمریکا می‌شود

  15. علم‌الهدی: امروز در کشور از آثار تحریم اقتصادی آمریکا مشکلی حس نمی‌کنیم

  16. سلبریتی‌ها چگونه با اعصاب مردم بازی می‌کنند؟

  17. رئیس سازمان برنامه و بودجه: تورم را وارد کانال ۲۰ درصد می کنیم/ تلاش برای رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی

  18. بازگشت احتمالی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

  19. افزایش ١٧٠ درصدی حداقل حقوق کارگران در دولت سیزدهم

  20. خط و نشان حقوقی ایران برای کویت

  21. هشدار سخنگوی پلیس به رانندگان نوروزی؛ آمار تصادفات هولناک است!

  22. وزیر اقتصاد: در سال ۱۴۰۲ رکورد بیشترین سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در ۱۶ سال اخیر شکسته شد

  23. کولرهای گازی بلای جان صنعت برق

  24. منظور: تخصیص ارز کشور برای واردات خودرو به صرفه نیست

  25. رشد نقدینگی ۱۸ درصد کاهش یافت

آخرین عناوین