آسیب شناسی آداب نقد در ایران درک حضور دیگری

مهدی خطیبی،   3970317163

اگر به مجادله‌های ادبی معاصر بنگریم، می‌بینیم به‌جای استدلالی قانع‌کننده، «رگ‌های گردن به حجت قوی» نمایان است و مبالغی دشنام و کنایه‌های نیش‌دار. بررسی این مجادله‌ها هم شیرین است، هم نمودی از فرهنگ ما

درک حضور دیگری

آیا تابه‌حال با گزاره‌هایی از این دست مواجه شده‌اید؟
«من کتاب فلانی را نقد کردم، حالش را گرفتم.»
«دیدی فلانی چه نقد مثبتی روی کتابم نوشته بود.»
یا شاید با واکنش‌هایی از این دست روبه‌رو شده‌‌ باشید. فرض کنید با دوست نویسنده‌ای به سمینار یا جلسه‌ای رفته‌اید. دو صندلی خالی پیدا کرده‌اید. همین که می‌خواهید بنشینید. دوست شما دستتان را می‌کشد و می‌گوید: «اینجا نه.» و تو همان‌طور که حیران شانه‌به‌شانه او راه می‌روی، می‌شنوی که می‌گوید: «نفهمیدی؟ این یارو که می‌خواستی کنارش بنشینی، همان بابایی بود که رو داستانم نقد منفی نوشته بود.»
احتمالاً شما هم اصطلاحات و واکنش‌هایی از این دست را شنیده و دیده‌اید. شگفت‌انگیز آنکه کسانی آنها را به‌کار می‌برند که از تحصیل‌کردگان جامعه‌اند. همین چند ماه پیش بود که یک آشنای مهربان که اتفاقاً خوب هم می‌نویسد به من زنگ زد و آمرانه گفت: «برو تو صفحه‌م یکی درباره آخرین پستم چرت‌وپرت نوشته. برو جوابش رو بده.» حیران از این برخورد به صفحه او در اینستاگرام مراجعه کردم و دیدم، خواننده‌ای نظرش را نوشته است. برای آن آشنا پیامی نوشتم به این مفهوم که من چیزی دال بر چرت‌وپرت‌نویسی خواننده ندیدم. چند لحظه بعد دیدم که نمی‌توانم صفحه‌اش را ببینم. بله، درس حدس زده‌اید. او مرا «بلاک» کرده بود.
باری، این روزها چند مطلب دیدم که یکی‌اش یادداشت مترجمی پیشکسوت درباره مترجمی دیگر بود. دردناک‌ترین بخش یادداشت، خطاب پیشکسوت به آن مترجم بود:«[فلانی]... این مهندس مکانیک...» و بعد در گروهی بحثی درگرفت در باب اینکه اگر خواننده‌ای مشکلی در متن دید، آیا آن را خصوصی با نویسنده یا ناشر در میان گذارد یا عمومی منتشر کند؟ اینها و واکنش خواننده‌ای به یکی از کتاب‌هایم سبب‌ساز شد که این مطلب را بنویسم. در این یادداشت که در چند بخش ارائه خواهد شد، می‌کوشم تا درباره همین موضوعات سخن بگویم. این نکته را هم بیفزایم که اصطلاح «درک حضور دیگری» از اصطلاحات برساخته زنده‌نام «محمد مختاری»‌ست.

اگر به مجادله‌های ادبی معاصر بنگریم، می‌بینیم به‌جای استدلالی قانع‌کننده، «رگ‌های گردن به حجت قوی» نمایان است و مبالغی دشنام و کنایه‌های نیش‌دار. بررسی این مجادله‌ها هم شیرین است، هم نمودی از فرهنگ ما. اگر از مجادله متین «ملک‌الشعرای بهار» و «تقی رفعت» بگذریم. نخستین مجادله‌ای که در حافظه من مانده، بحث درازدامن «حمیدی شیرازی» و شاگردان «نیما»ست. مقاله «اخوان ثالث» به نام «گر تو شاه دخترانی، من خدای شاعرانم» یکی از بازتاب‌های آن مجادله است. دیگر یقه‌گیری «نادرپور» و «شاملو»ست که در صفحات فردوسی دهه سی و چهل ضبط شده. بحث‌های کاخ جوانان که یک ‌طرف «مشیری» و «سایه» و «کسرایی» و «نادرپور» بودند و طرف دیگر «براهنی» و «نوری‌علا». اگر اندکی جلو‌تر بیاییم مجادله «براهنی» و «گلشیری» را هم می‌بینیم... نمونه‌ها زیاد است، اما سخنی از براهنی در حافظه من مانده، و آن اعترافی‌ست به این مضمون که کاش من و گلشیری به‌جای بحث‌های طولانی داستان می‌نوشتیم. این وضع اکنون نیز بر همین مدار است. از خود می‌پرسم، چطور آن بحث متین بهار و رفعت ادامه نیافت و ما همچنان گمان می‌بریم باید برابر هر اعتراض یا رد و قبولی، رگ‌های گردن به حجت قوی داشته باشیم. پاسخ روشن است. این تکرار در تکرار از ذهنی دین‌خو و استبدادی ریشه می‌گیرد. ذهنی که حصار و معاییری ساخته و دورتر و متفاوت‌تر از آن را به‌شکلی بدوی واکنش نشان می‌دهد. این از خاصیت‌های جوامعی‌ست که هنوز در نوجوانی به‌سر می‌برند. در چنین جامعه‌ای نقد جایی ندارد، فقط سایه‌ای از رد و قبول وجود دارد. همان تمثیل زیبای «اراسموس» که من نخستین‌بار در یکی از کتاب‌های دکتر «زرین‌کوب» خواندم. پسافوْنامی خودشیفته و جویای قدرت، طوطی‌هایی را آموزش می‌دهد که بگویند پسافو خداست، و زمانی که مردم این معجزه را می‌شنوند به او ایمان می‌آورند. این رابطه طوطی و پسافو هنوز ادامه دارد. پسافوها کمترین واکنش را به‌شدیدترین شکل پاسخ می‌دهند. با وجود همین پسافوها و طوطیان است که جامعه نوجوان می‌ماند و رشد نمی‌کند. ذهن نقال دین‌خویی که می‌پذیرد همیشه طوطی بماند و ذهن شبان‌رمه‌ای که به تعبیر هگل خود را خدایگان می‌داند و دیگران را بنده. البته گناه اصلی بر گردن آنانی‌ست که آنچه را طوطیان می‌گویند می‌پذیرند. آنان نقش پررنگ‌تری از دیگران دارند. بااین‌همه، حال و روز پسافوها و طوطیان و آن ناظران ساکت پذیرنده یکسان است. همگی کسانی‌اند که بین خردسالی و نوجوانی عمر سپری می‌کنند بی‌آنکه از از این مرز بگذرند.

منبع: کانال سایه دست

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. جنگ ترکیبی خودمان، علیه خودمان!

  2. کارگری انگشتر ۵۰ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

  3. فرآیند بازگشت مالکیت زمین به حوزه علمیه امام خمینی در حال انجام است

  4. جلاد، به پایان سلام کن!

  5. بهادری جهرمی: مبالغ جرایم رانندگی متناسب با تورم افزایش یافت

  6. تورم چه زمانی تک رقمی می‌شود؟

  7. نرخ تعرفه‌های خدمات بهداشتی درمانی ۱۴۰۳ اعلام شد/ نرخ رسمی ویزیت ۵۰% گران می‌شود!

  8. کلید تحقق شعار سال ۱۴۰۳

  9. بازداشت سومین عامل حمله تروریستی در مسکو

  10. فرامرز اصلانی درگذشت

  11. علی‌ ضیاء و افتادن در باتلاقِ ابتذال!

  12. آقایان رئیسی و اژه‌ای! آیا در پیشگاه خدای متعال و امام‌زمان (عج) پاسخی دارید؟

  13. انتقام از پوتین؟

  14. ائتلاف ایران، روسیه و چین تبدیل به کابوسی برای آمریکا می‌شود

  15. علم‌الهدی: امروز در کشور از آثار تحریم اقتصادی آمریکا مشکلی حس نمی‌کنیم

  16. سلبریتی‌ها چگونه با اعصاب مردم بازی می‌کنند؟

  17. رئیس سازمان برنامه و بودجه: تورم را وارد کانال ۲۰ درصد می کنیم/ تلاش برای رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی

  18. بازگشت احتمالی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

  19. افزایش ١٧٠ درصدی حداقل حقوق کارگران در دولت سیزدهم

  20. خط و نشان حقوقی ایران برای کویت

  21. هشدار سخنگوی پلیس به رانندگان نوروزی؛ آمار تصادفات هولناک است!

  22. وزیر اقتصاد: در سال ۱۴۰۲ رکورد بیشترین سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در ۱۶ سال اخیر شکسته شد

  23. کولرهای گازی بلای جان صنعت برق

  24. منظور: تخصیص ارز کشور برای واردات خودرو به صرفه نیست

  25. رشد نقدینگی ۱۸ درصد کاهش یافت

آخرین عناوین