در انتظار روشنگری؛ کتاب جدید استیون پینکر چیزی بیش از یک سخنرانی بسیار طولانی تد نیست استیون پینکر؛ فیلسوف پاورپوینتی

دیوید بل؛ ترجمه علی برزگر،   3970312134

اینک روشنگری کتابی جزم‌اندیشانه است که چشم‌اندازی بسیار ساده‌انگارانه و بیش از حد خوش‌بینانه از تاریخ بشر ارائه داده و تجویزی کاملاً تکنوکراتیک برای آینده بشر پیش می‌نهد

استیون پینکر؛ فیلسوف پاورپوینتی
«اینک روشنگری»، کتاب تازه استیون پینکر، که بیل گیتس آن را «محبوب‌ترین کتاب جدید تمام دوران‌ها» نامیده است، ادعا می‌کند وضعیت امروز جهان بهتر از همیشه است. پینکر برای اثبات این ادعای خوش‌بینانه، در عصری مملو از بدبینی، خروارها خروار آمار و ارقام ارائه می‌کند. اما با نگاهی دقیق‌تر درمی‌یابید که او عامدانه بخش‌های بزرگی از تاریخ را حذف کرده و بسیاری از مسائل امروز را نادیده گرفته است. کاری که روشنگری قرار بود انجام دهد این نبود.
 

آیا استیون پینکر مثل یک فیلسوف مدرنِ عصر روشنگری است؟ این مقایسه از جهاتی معقول به نظر می‌رسد. پینکر همانند فیلسوفان فرانسوی عصر روشنگری، اما برخلاف بسیاری از متفکران معاصر، درباره گستره وسیعی از معرفت‌های بشری از علوم انسانی تا علوم اجتماعی، فیزیک و زیست‌شناسی با اشتیاق قلم‌فرسایی می‌کند. خودش روان‌شناس تجربیِ سرشناسی است. همانند فیلسوفان عصر روشنگری، اما باز هم برخلاف بسیاری از متفکران معاصر، می‌داند که چگونه گستره وسیعی از مخاطبان عمومی را شیفته خود کند. اینک روشنگری جدیدترین کتاب در بین کتاب‌های پرفروش اوست. کتابی که پس از دفاع از روان‌شناسی تکاملی در لوح سپید۱ و استدلال‌های فرشتگان محافظ وجود ما۲ مبنی بر کاهش خشونت انسانی در طول یک قرن گذشته، به انتشار رسیده است.

اما همان‌گونه که اینک روشنگری به‌وضوح نشان می‌دهد، استیون پینکر اصلاً شباهتی به فیلسوفان روشنگری ندارد. نویسندگان بزرگ عصر روشنگری، برخلاف تصویرِ کاریکاتوری‌ای که اغلب از آن‌ها ساخته می‌شود، بیشترشان ذاتاً شکاک بودند. آن‌ها به طنز علاقه داشتند، تناقض را ارزشمند می‌شمردند، و از شوخ‌طبعی لذت می‌بردند. آن‌ها پیچیدگی را درک می‌کردند، به‌ندرت از دشواری‌ها پا پس می‌کشیدند، و عموماً برای دانش پیشینیان خود احترامی عمیق قائل بودند.

اینک روشنگری اندکی از این ویژگی‌ها را داراست. اینک روشنگری کتابی جزم‌اندیشانه است که چشم‌اندازی بسیار ساده‌انگارانه و بیش از حد خوش‌بینانه از تاریخ بشر ارائه داده و تجویزی کاملاً تکنوکراتیک برای آینده بشر پیش می‌نهد. این کتاب همچنین خوانندگان را با چشم‌اندازهای استادی روبه‌رو می‌کند که در یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان، با تحقیری پوپولیستی با اندیشمندان جدی برخورد می‌کند. نزدیک‌ترین ژانر به ژانر این کتاب، با سبک غیررسمی، فصول بسیار کوتاه، و تصاویر و شکل‌های گیرایش، فلسفه قرن هجدهم نیست، بلکه ژانری است که پینکر در آن تجربه فراوان دارد: سخنرانی‌های تِد (اگرچه در این مورد، طبق نسخه صوتی کتاب، سخنرانی تدی که ۲۰ ساعت طول می‌کشد).

اینک روشنگری را مثل یک سخنرانی تد به‌آسانی می‌توان خلاصه کرد. پینکر استدلال می‌کند که به‌رغم تمام بدبینی و یاسی که امروز درباره‌اش بحث می‌شود اوضاع خوب است، در واقع امروز اوضاع در بهترین حالتی است که بشر تاکنون به خود دیده است. به‌طور خاص، آدمیان امروز در مقایسه با هر نقطه دیگری در تاریخ مکتوب بشر زندگی طولانی‌تر، ایمن‌تر، سالم‌تر، ثروتمندتر و البته سعادتمندتری دارند و این‌ها همه محصول جنبش روشنگری است. بدبینی بسیار رایج در فرهنگ ما صرفاً خطایی است محصول سوگیری‌های شناختی که تحت تاثیر متفکران احمق و سیاستمداران نادان تشدید شده است.

منظور پینکر از «جنبش روشنگری» چندان روشن نیست. او جایی آن را «فورانی از ایده‌ها» می‌نامد «که برخی از آن‌ها متناقض هستند»، اما در جایی دیگر آن را «پروژه‌ای» منسجم می‌خواند. پینکر زمان وقوع روشنگری را دوسوم پایانی قرن هجدهم می‌داند اما به نویسندگان و متفکران واقعی آن دوره اشارات اندکی دارد. در عوض، به چهار «بن‌مایه» اشاره می‌کند که در عنوان فرعی کتابش آن‌ها را برجسته کرده است: عقل، علم، انسان‌گرایی، و پیشرفت. پینکر برخی از این واژگان را به‌شیوه‌ای بسیار کلی تعریف می‌کند: علم یعنی «پالایش عقل برای فهم جهان». اما منظور پینکر از «انسان‌گرایی» اساساً نوعی خداناباوری سرسختانه به‌سبک ریچارد داوکینز است. او باور به وجود روح غیرمادی را «با توجه به واقعیت امور محل تردید و از نظر اخلاقی خطرناک» می‌شمارد.

اما کتاب واقعاً درباره چنین تعاریفی نیست. پینکر دوسوم اینک روشنگری را اختصاص داده است به بررسی پیشرفت‌های عظیم نوع بشر در دوران مدرن بر اساس گستره‌ای از معیارهای سرگیجه‌آور:

 
امید به زندگی، جرائم ناشی از نفرت، مرگ‌ومیر بر اثر قحطی، اوقات فراغت، گسترش تسلیحات هسته‌ای، آلودگی، دموکراسی، حقوق بشر، «ارزش‌های لیبرال»، نرخ باسوادی، سطح فقر مطلق، «رضایت از زندگی»، و انبوهی از معیارهای دیگر. او برخی از این مطالب را در فرشتگان محافظ وجود ما (۲۰۱۱) نیز مطرح کرده است، پینکر در آن کتاب استدلال کرده است که جهان شاهد کاهش خشونت و جنگ بوده است، اما اکنون می‌کوشد تا نگرش خود را عملاً به سراسر زندگی مدرن تعمیم دهد، و آن را با شش دوجین جدول همراه کند تا سیل داده‌هایش را به رخ ما بکشد. پینکر اعلام می‌کند: «جنبش روشنگری موفق بوده است، این شاید بزرگ‌ترین حقیقتی باشد که به‌ندرت به زبان می‌آید». و می‌افزاید، ما هنوز با چالش‌های بسیاری روبه‌رو هستیم، اما اگر به متخصصان علمی اعتماد داشته باشیم، می‌توانیم بر آن‌ها غلبه کنیم.

اگر منصفانه قضاوت کنیم، حق با پینکر است که امروز معمولاً بسیاری از خبرهای خوب کمتر گزارش می‌شود، حتی گزارش نمی‌شود. بیشتر آمریکایی‌ها احتمالاً نمی‌دانند که نرخ فقر مطلق، نرخ مرگ‌ومیر در جنگ و مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های عفونی واگیردار در سراسر جهان در طول چند دهه گذشته کاهش یافته است. همچنین حق با پینکر است که بسیاری از ناظران برجسته، در گذشته، توانایی نوع بشر برای استخراج منابع بیشتر از محیط را خیلی دست کم گرفته‌اند و احتمال آخرالزمانِ قریب‌الوقوع را بیش‌ازحد دست بالا گرفته‌اند. او، برای خنده، از سلسله‌ای طولانی از کاساندرا۳های نیمه قرن بیستم نقل‌قول می‌کند که با اطمینان خاطر پیش‌بینی کرده بودند که تمدن در نتیجه جنگ هسته‌ای، افزایش بیش از حد جمعیت یا فجایع زیست‌محیطی خیلی پیش از امروز به پایان خواهد رسید. (البته، همچنین می‌توان به سلسله‌ای طولانی از متفکران اشاره کرد که از جنبش روشنگری به این سو، ظهور قریب‌الوقوع بهشت روی زمین را پیش‌بینی کرده بودند، اما این موضوع مهمی نیست). و حق با او است که حتی اگر برخی از فجایع پیش‌بینی‌شده رخ دهند، احتمالاً کار نوع بشر به آنجا نخواهد رسید که مجبور باشد در ویران‌شهری به‌سبک فیلم «مکس دیوانه»۴ برای بقا مبارزه کند. پینکر می‌گوید «حتی هیروشیما هنوز وجود دارد»، اگرچه این اظهارنظر به آن اندازه که به نظر خودش می‌رسد، تسلّی‌بخش نیست.

اگر پینکر صرفاً چنین نکاتی را ذکر می‌کرد، اینک روشنگری فواید خاص خود را می‌داشت. اما او برهان خود را در چنان لایه ضخیمی از اغراق و تفاسیر نادرست می‌پیچد که زیان کتاب بیشتر از فایده آن است. کتاب از داده‌های گزینشی و تاریخ‌نگاری‌های مشکوک استفاده می‌کند و هنگامی که هیچ ترفند دیگری در دست نیست، مثل برایتبارت۵ به تحقیر «متفکران» متوسل می‌شود. شاید قصد پینکر از نگارش کتاب این نبوده، اما ادعاهای کذاییِ سیاستمداران علیه متفکران و جنبش‌های خواهان عدالت اجتماعی را تقویت می‌کند، و در همان حال انتخاب‌های سیاسی نسنجیده و بی‌رحمانه را به‌نام عقلانیتِ علمیِ ظاهراً ابطال‌ناپذیر توجیه می‌کند.

 

بگذارید نخست به بررسی اغراق‌ها بپردازیم. به‌رغم تسلط ظاهراً کامل پینکر به آمار، وضعیت نوع بشر به‌سختی به آن اندازه درخشان است که او ادعا می‌کند. برای مثال، شمار آوارگان در سراسر جهان در طول چند دهه گذشته به‌طرزی سرگیجه‌آور افزایش یافته است، و اکنون دارد به سطحی می‌رسد که از جنگ جهانی دوم سابقه نداشته است. پینکر نگرانی‌ها درباره افزایش نابرابری اقتصادی را با این اظهارنظر سطحی رد می‌کند که نابرابری از سطوح واقعی درآمد و آسایش اهمیت کمتری دارد. اما اصلاً این مسئله را مطرح نمی‌کند که برای یک جامعه به چه معنا خواهد بود که بیشترین بخش قدرت و منابع اقتصادی آن در دست شمار اندکی از ابرثروتمندان متمرکز شود. او فقط به‌طور گذرا اذعان می‌کند که دستمزدهای واقعی در آمریکا و بسیاری از دیگر کشورهای پیشرفته اقتصادی به‌مدت چندین دهه راکد مانده است، و حتی درباره افزایش بی‌ثباتیِ شغلیِ میلیون‌ها کارگر کمتر از این حرفی برای گفتن دارد.

پینکر از آزمون‌های آی‌کیو، که سوگیریِ آن‌ها به‌ویژه در رابطه با داده‌های اوایل قرن بیستم شناخته شده است، برای چنین اظهارنظرِ باورنکردنی‌ای استفاده می‌کند: «اگر آدمی معمولی که در سال ۱۹۱۰ زندگی می‌کرد وارد ماشین زمان می‌شد و امروز در میان ما حاضر می‌شد، طبق استانداردهای ما، دچار عقب‌ماندگی ذهنی مرزی می‌بود». او بخش زیادی را صرف اظهارنظر درباره وضعیت لیبرالیسم و دموکراسی معاصر می‌کند، و ادعا می‌نماید که امروز دوسوم جمعیت جهان در «جوامع آزاد یا نسبتاً آزاد» زندگی می‌کنند. اما داده‌هایش را در این بخش‌ها از منبعی می‌گیرد که به مجارستان و لهستان امتیاز کامل می‌دهد و روسیه را کشوری با سابقه نسبتاً دمکراتیک قلمداد می‌کند. اغلب کارشناسانِ روسیه معتقدند که این کشور در طول دو دهه گذشته سرکوبگرتر شده است. همین امر درباره چین نیز صادق است که حتی کشوری بزرگ‌تر و قدرتمندتر است.


اما حتی اگر بپذیریم که زندگی بشر در بسیاری از حوزه‌ها در طول دو قرن گذشته واقعاً بهبود چشمگیری داشته است، باز هم پرسشی ساده پابرجاست: آیا می‌توانیم به ادامه پیشرفت‌ها امیدوار باشیم؟ برای مثال، درباره تغییرات اقلیمی چه باید گفت؟ پینکر به‌هیچ وجه منکر تغییرات اقلیمی نیست، و اذعان می‌کند که «چالشی رعب‌آور است». اما در ادامه موضعش را به سرعت تغییر می‌دهد به اینکه اوضاع دارد بهتر و بهتر می‌شود و می‌گوید که ما می‌توانیم از فاجعه قریب‌الوقوع جلوگیری کنیم، فقط اگر شروع کنیم به اخذ مالیات برای انتشار گازهای گلخانه‌ای، افزایش استفاده از انرژی هسته‌ای، و بهره‌گیری از مهندسی اقلیمی آگاهانه برای کاهش دمای جهانی.

او عمدتاً این واقعیت را نادیده می‌گیرد که اراده سیاسی برای حرکت در هیچ‌یک از این جهات اصلاً وجود ندارد و تا زمانی که حزب حاکم بر کاخ سفید و کنگره حتی از پذیرش اینکه چنین مشکلی وجود دارد، سر باز می‌زنند، اوضاع همین‌طور باقی خواهد ماند. هنگامی که بحث به راه‌حل تکنولوژیک محبوب پینکر یعنی انرژی هسته‌ای می‌رسد، در اینجا نیز به نظر می‌آید که او مصمم است این مسئله را نادیده بگیرد که گردانندگان نیروگاه‌های هسته‌ای همیشه از اصول ایمنی خودشان پیروی نمی‌کنند و نمی‌توانند برای فاجعه‌های طبیعیِ بالقوه برنامه‌ریزی کنند (همان‌طور که حادثه هسته‌ای فوکوشیما به‌نحوی بسیار چشمگیر نشان داد). پینکر اصرار می‌ورزد که این صنعت از اشتباهاتش درس گرفته است. اما آیا چنین است؟

سپس به موضوع نسخه پینکر از تاریخ می‌رسیم. چرا پیشرفت‌های انکارناپذیرِ چند قرن گذشته رخ داده است؟ اِسناد آن‌ها به «جنبش روشنگری» به چه معناست؟ پینکر در روایتش از پیشرفتْ برخی از افراد را شایسته ستایش ویژه می‌داند: مخترعان واکسن، سازندگان کودهای شیمیایی (که دو تا از آن‌ها، «جان ۲.۷ میلیارد انسان را نجات داده‌اند یعنی بیشترین رقم در طول تاریخ»)، و «گروه ستایش‌ناشده مخترعان، مهندسان، متخصصان سیاستگذاری و متخصصان علوم آماری» که زندگی روزمره را ایمن‌تر ساخته‌اند. او همچنین گهگاه به «قانونگذاران پدرسالار» و «پویش‌های اخلاقی انسان‌گرایانه» اشاره می‌کند و به‌طور گذرا از برندگان جایزه صلح نوبل مانند ملاله یوسف‌زی نیز ستایش می‌کند. اما وقتی به موضوعاتی مثل «دموکراسی» و «حقوق برابر» می‌رسیم، به نظر می‌آید که پینکر بر این باور است که پیشرفتْ تقریباً به‌خودی خود رخ داده است و در نتیجه آن، جمعیت‌های بسیاری به‌طور خودانگیخته به جوامعی با روشن‌نگری و رواداری بیشتر تبدیل شده‌اند. او می‌نویسد: «واقعاً گرایشی رازآمیز به‌سوی عدالت وجود دارد». آنچه که تقریباً به‌طور کامل در ۵۷۶ صفحه اینک روشنگری به چشم نمی‌خورد، عبارت است از جنبش‌هایی اجتماعی که قرن‌ها برای حقوق برابر، لغو برده‌داری، بهبود شرایط کار، افزایش حداقل دستمزد، حقوق صنفی، حمایت‌های اجتماعی بنیادی، محیط‌زیست پاک‌تر، و مجموعه‌ای از دیگر اهدافِ ترقی‌خواهانه مبارزه کرده‌اند. گرایش به‌سوی عدالت رازآمیز نیست: مسببِ آن کوشش مردم در این جهت است.

روایت پینکر از تاریخ هنگامی که به خود موضوع جنبش روشنگری نیز می‌رسیم به‌همین اندازه مشکل‌دار است. از آنجا که او به تحلیل جدی متفکران روشنگری نمی‌پردازد، از بحث جدی درباره این حقیقت آزارنده اجتناب می‌کند که بدون تردید، معروف‌ترین این متفکران، یعنی ژان ژاک روسو منتقد سرسخت اغلبِ انواعِ پیشرفت است، و اینکه دنی دیدرو، سردبیر مهم‌ترین اثر جنبش روشنگری یعنی دایره‌المعارف، تردیدهایی نسبتاً جدی درباره مسئله پیشرفت دارد («ضمیمه به سفر بوگنویل»۶ به قلم وی را بخوانید).

چه بسا، علاوه‌براین‌ها، پینکر باید اذعان کند که، به‌ویژه بیرون از فرانسه، اغلب متفکران روشنگری، آن‌چنان که کتاب او القا می‌کند، عقل را در برابر ایمان دینی قرار نمی‌دهند. بی‌تردید آن‌ها انواع باور را «تولیدکننده توهم» مورخان می‌دانند که در واقع چیزی به‌نام «پروژه روشنگری» منفرد و یکپارچه وجود ندارد، و فقط با احتیاط بسیار می‌توان درباره روشنگری دست به تعمیم زد. پینکر این احتیاط را کنار می‌گذارد و ارزش‌های قرن بیست‌ویکمی خودش را بر صحنه فکری قرن هجدهم می‌افکند. او کتابش را «برداشتی از تاریخ بر اساس شواهد» توصیف می‌کند، اما منظور او از «شواهد» به‌وضوح داده‌های عددی است. آیا کتاب‌ها نیز جزء شواهد به حساب نمی‌آیند؟

در عین حال، پینکر به این امر اذعان نمی‌کند که خوش‌بینی رادیکال خودش تا چه اندازه زیادی بازتاب برخی از اظهارنظرهای هیجان‌زده و بیشتر نسنجیده درباره آینده بشر در همان عصر روشنگری است. «گونه انسان ... قادر به ... پیشرفت بی‌حد و مرز است ... نوع بشر در هر عصری بسیار برتر از نوع بشر در عصر قبلی است». این سخن پینکر نیست، بلکه سخن جوزف پریستلی به سال ۱۷۷۱ است. «بهبود قوای آدمی هیچ مرزی ندارد ... کمال‌پذیری آدمی مطلقاً نامحدود است». این بار، این سخنان از زبان مارکی دو کندورسه در ۹۴-۱۷۹۳ بیان می‌شود. حتی با آنکه روسو پیشرفت را محکوم می‌کند، و دیدرو و ولتر با دیده شک به آن می‌نگرند، بسیاری از دیگر فیلسوفان، با اطمینان، پایان جنگ، ریشه‌کنی بیماری، و گسترش آزادی در سراسر جهان را پیش‌بینی می‌کردند. این واقعیت که شمار اندکی از این امور پس از بیش از دو قرن به‌طور کامل تحقق یافته است، شاید بهتر باشد که پینکر را به فکر فرو ببرد. همچنان که گسترش عظیم امپریالیسم، بهره‌کشی از مردم بومی در سراسر جهان، قتل‌عام‌های جنگ‌های جهانی، هولوکاست، تسلیحات هسته‌ای، و تغییرات اقلیمیِ ناشی از فعالیت بشر، که همگی پس از روشنگری رخ داده‌اند، باید او را به فکر فرو ببرد. کندورسه چند ماه پس از نگارش ستایش‌نامه‌اش برای کمال‌پذیری آدمی، در کوران عصر وحشت۷ در زندان خودکشی کرد.

مشکلات پینکر در رابطه با تاریخ حتی بیش از پیش تشدید می‌شود هنگامی که می‌کوشد تا از روشنگری در برابر بسیاری از نقدهای اندیشمندانه‌ای دفاع کند که در طول قرون به برخی از نتایج شوم محتمل آن اشاره کرده‌اند. آیا در پس [طرح‌های] اصلاح نژاد و نژادپرستی زیست‌شناختی مدرن، صور تعقل و پژوهش علمی عصر روشنگری نهفته است؟ در پس پافشاری بر این امر که زنان فاقد توانایی ذهنی لازم برای حق شهروندی کامل هستند، چطور؟ پینکر به ما اطمینان می‌دهد که اصلاً چنین نیست. این مسائل فقط از علمِ بد ناشی شده است.

البته که چنین بوده است. اما پینکر عمدتاً به این واقعیت آزارنده نمی‌پردازد که در آن زمان، این حرف‌ها، آن‌چنان به‌وضوح علم بد شمرده نمی‌شد. مدافعان این نظریه‌های نفرت‌انگیز، انواع گوناگونی از سرکوب را توجیه می‌کردند، آثارشان را در نشریه‌های علمی منتشر می‌کردند و به همان استانداردهای عقل و سودمندی‌ای توسل می‌جستند که پینکر به آن‌ها اعتقاد دارد. «علم» فی‌نفسه و به‌طرزی اجتناب‌ناپذیر این نظریه‌ها را به وجود نیاورد، اما زبانی جدید و انواع جدیدی از تعقل را برای توجیه نابرابری و سرکوب فراهم آورد و شیوه‌های جدیدی از تفکر درباره پدیده‌های طبیعی و طبقه‌بندی آن‌ها به دست داد که سلسله‌مراتبی تغییرناپذیر از جنسیت‌ها و نژادهای بشری و توانا و ناتوان را در ذهن بسیاری القا می‌کرد. ابطال این نظریه‌ها با گذشت زمان فقط به این دلیل حاصل نشد که علم بهتر بر علم بدتر غالب شد. این امر همچنین بدین دلیل محقق شد که جنبش‌های سیاسی و اخلاقی، دانشمندان را واداشت تا داده‌ها و نتایجی را زیر سوال ببرند که عمدتاً بدیهی انگاشته شده بودند. در اینجا نیز پیشرفت فقط بدین دلیل رخ نداد که آرمان‌های روشنگری به‌طرزی رازآمیز در سراسر جامعه رواج یافت. پیشرفت بدان دلیل رخ داد که مردان و زنان برای ارزش‌های اخلاقی مترقی مبارزه کردند و گاهی جان دادند.

بیش از همه، این منتقدان علم هستند که پینکر را می‌رنجانند. این منتقدان او را به‌سوی آن نوع از ضد روشنفکرگراییِ پوپولیستی‌ای سوق می‌دهند که معمولاً در فاکس نیوز مشاهده می‌شود تا در دانشگاه هاروارد. او اعلام می‌کند که «روشنفکران از پیشرفت نفرت دارند»، و ظاهراً نسل‌های متعددی از روشنفکران لیبرال و سوسیالیست را فراموش می‌کند که راحت‌تر آن است که آن‌ها را به پرستش پیشرفت متهم کنیم. او می‌افزاید، «نفرت از صنعت ارزش مقدس روشنفکران ادبی بوده است»، و انبوه نویسندگان و هنرمندانی را نادیده می‌گیرد که از تماشای منظره دودکش‌های کارخانه‌های شوروی قلب آن‌ها غرق شعف می‌شد. او مکرراً «روشنفکران» را متهم می‌کند که با آرمان‌های روشنگری «با بی‌تفاوتی، شکاکیت و گاهی تحقیر» برخورد می‌کنند، چنان که گویی سنتی بسیار بسیار طولانی از روشنفکران، از قرن هجدهم تا اشخاصی نظیر یورگن هابرماس، زندگی کاری خود را صرف دفاع از این آرمان‌ها نکرده‌اند.

اما هنگامی که بحث از روشنفکران و اندیشه‌های آنان در میان باشد، پینکر چندان قابل اعتماد نیست. راهنمای او برای شناخت بدبینی روشنفکرانه کتابی با عنوان اندیشه افول در تاریخ غرب۸ به‌قلم آرتور هرمان است، نویسنده‌ای با گرایش‌های راست تندرو که معروف‌ترین کتابش زندگی‌نامه سناتور جوزف مک‌کارتی با قلمی تاییدآمیز و وجدانگیز است. پینکر این ایده را به فردریش نیچه نسبت می‌دهد که «همه گزاره‌ها تناقض‌آمیزند» و اینکه «آثار هنری ابزار سرکوب‌اند»، اما چنین اِسنادهایی، این پرسش را پیش می‌آورد که آیا واقعاً نیچه را خوانده است یا فقط به گزارش‌های هرمان و دیگران تکیه کرده است. (او همچنین نیچه را به‌عنوان اندیشمندی «نفرت‌انگیز و نامنسجم» طرد می‌کند). پینکر به‌درستی کسانی را نقد می‌کند که علم مدرن را بدون کوشش برای فهم آن به‌طور یکجا محکوم می‌کنند. اما او نیز به خودش زحمت فهم اندیشمندانی دیرفهم و جدی نظیر میشل فوکو و ژاک دریدا را نداده است، زیرا آن‌ها را در قالب «فاجعه پست‌مدرنیسم» جای می‌دهد و به نظر می‌رسد فکر می‌کند که آثار آن‌ها را به‌راحتی می‌توان به انکار «نسبی‌گرایانه» حقیقت فروکاست.

این درست است که روشنفکران، مانند روزنامه‌نگاران، معمولاً به اخبار بد بیش از اخبار خوب توجه می‌کنند. پینکر استدلال می‌کند که آن‌ها این کار را تا حدودی به‌دلیل نوعی نقص شناختی انجام می‌دهند. او در اینجا به مفاهیم روانشناختی «سوگیری دسترسی‌پذیری»۹ و «سوگیری منفی‌نگری»۱۰ تکیه می‌کند که طبق آن‌ها اگر موارد بیشتری از رخدادها به ذهن برسد مردم آن رخدادها را محتمل‌تر در نظر می‌گیرند، و اندیشه‌ها و رخدادهای منفی تاثیر روانشناختی عمیق‌تری از اندیشه‌ها و رخدادهای مثبت بر جای می‌گذارند. اما همین راهبرد پینکر نشان می‌دهد که او تا چه اندازه زیادی تفسیری نادرست از کار روزنامه‌نگاران و روشنفکران دارد. در هر حال، یکی از اصلی‌ترین مسئولیت‌های آن‌ها عبارت است از شناسایی مشکلات، سوء استفاده‌ها، و تهدیدها، تا به عموم مردم و سیاستگذاران در فهم این موضوعات و جستجوی راه‌حل‌ها کمک کنند. اگر یک کارخانه محصولات شیمیایی پس‌مانده‌های خطرناکش را در منبع آب تخلیه می‌کند در حالی که صد کارخانه دیگر از مقررات زیست‌محیطی پیروی می‌کنند، این «سوگیری منفی‌نگری» نیست که بخش عمده پوشش خبری را به آن قانون‌شکن اختصاص دهیم. و اگر این پوشش خبری در ادامه به خوانندگان این برداشت را القا کند که این مشکل از آن چیزی که واقعاً هست شایع‌تر است، باز هم این «سوگیری» می‌تواند نتایج مفیدی داشته باشد. برای مثال، این امر ممکن است موجب شکل‌گیری گروه‌هایی شهروندی برای نظارت بر صنعت مواد شیمیایی و جلوگیری از سوء استفاده‌های بیشتر شود. از دیگر سو، انتشار گزارشی با این مدعا که ۹۹ درصد کارخانه‌های مواد شیمیایی دارند به‌خوبی عمل می‌کنند، ممکن است برخی کارخانه‌ها را برانگیزد تا اندک‌اندک به رعایت مقرراتْ کمتر اهمیت بدهند.

با توجه به نگاه تحقیرآمیز پینکر به روشنفکران و بی‌اعتنایی به جنبش‌های اجتماعی، تعجب‌انگیز نیست که سیاست او و امیدهایش برای آینده را به بهترین وجه می‌شود با عنوان نئولیبرالیسم تکنوکراتیک خلاصه کرد. او به بازارهای آزاد و راهنمایی دانشمندان روشن‌بین و صاحبان قدرت و ثروت اعتماد دارد (آیا واقعاً تعجب‌آور است که بیل گیتس اینک روشنگری را «محبوب‌ترین کتاب جدید تمام دوران‌ها از دیدگاه من» می‌نامد؟). تا زمانی که درآمد همه دارد افزایش پیدا می‌کند، بگذارید ثروتمندان بسیار بسیار ثروتمند شوند، و نگران قدرتی نباشید که آن‌ها ممکن است در طول این فرآیند به دست آورند. و در مسئله سیاستگذاری عمومی، به طبقه متخصصانی اعتماد کنید که وفاداری خود را فقط به علم و پیشرفت اعلام می‌کند و باور دارد که این فراسوی سیاست است. پینکر می‌گوید: «برای آنکه گفتمان عمومی را عقلانی‌تر کنیم، موضوعات باید تا آنجا که ممکن است سیاسی‌زدایی شوند».

اگر معترضان شروع می‌کنند به راهپیمایی و در خیابان‌ها فریاد اعتراض سر می‌دهند، و از سیاستمداران درخواست می‌کنند تا به اراده مردم احترام بگذارند، آنگاه آنچه لازم است عبارت است از «آموزش کارآمدِ تفکر انتقادی و سوگیری‌زدایی شناختی» به‌نحوی که مردم به اراده متخصصان احترام بگذارند. و پینکر می‌افزاید، «هنگامی که از مردمی با دیدگاه‌های متعصبانه درباره اوباماکر۱۱ یا نفتا۱۲ سوال می‌شود و از آن‌ها می‌خواهند که توضیح دهند این سیاست‌ها واقعاً چه هستند، آن‌ها سریعاً متوجه می‌شوند که نمی‌دانند درباره چه چیزی صحبت می‌کنند، و بیشتر پذیرای استدلال‌های مخالف می‌شوند». این جمله‌ای افشاگر است. چرا مردمی با «دیدگاه‌های متعصبانه» نمی‌دانند که درباره چه چیزی صحبت می‌کنند؟ آیا «متخصصان» همیشه بر حق هستند؟

اینک روشنگری کتابی شایسته طیف وسیعی از خوانندگان نیست، اما بسیار شبیه به رمان جدید دن براون، خاستگاه۱۳، هر جا که کتاب فروخته می‌شود، انبوهی از آن به چشم می‌خورد. به‌طرزی عجیب، اینک روشنگری با خاستگاه چندین وجه مشترک دارد. برای مثال، هر دو دارای بندهایی طولانی و پرطمطمراق هستند که به تعمق درباره رابطه قانون دوم ترمودینامیک با معنای زندگی می‌پردازد. براون، با بهره‌گیری از پژوهش‌های جرمی انگلند فیزیکدان ام.آی.تی، می‌گوید حیات «نتیجه اجتناب‌ناپذیر آنتروپی است. حیات هدف جهان نیست. حیات صرفاً آن چیزی است که جهان برای اتلاف انرژی می‌آفریند و بازتولید می‌کند». از آن سو، پینکر معتقد است که «هدف نهایی حیات» عبارت است از «بکارگیری انرژی و دانش برای مقاومت در برابر جریان آنتروپی». شخصیت‌های مذکر اصلی در خاستگاه یکی پروفسور خردمند هاروارد است و دیگری ابرثروتمند دوراندیش دنیای تکنولوژی، و نقطه اوج داستانْ سخنرانی‌ای شبیه به سخنرانی‌های تِد است که در آن مرد ابرثروتمند پرده از سرنوشت نوع بشر بر می‌دارد. اما در حالی که خاستگاه کاری بیش از سرگرمی گذرا برعهده نگرفته است، اینک روشنگری چه‌بسا تاثیراتی واقعی بر جای بگذارد.

مجله تایم در شرح حالی مختصر در سال ۲۰۰۴ می‌نویسد که استیون پینکر «تبلور عصر روشنفکری است». چهارده سال بعد، آنچه پینکر در کتاب‌هایی نظیر اینک روشنگری واقعاً متبلور ساخته است عصر ضد روشنفکری ماست، عصری که در آن کُد و داده در اکثر مواقع در برابر استدلال‌های انتقادی جدی پیروز قلمداد می‌شود و گنجینه سنت انسان‌گرایانه و جنبش‌های اخلاق‌محور به‌نفع تخصص علمی و تکنولوژیکِ به‌ظاهر بی‌طرف طرد می‌شود. این نگرش‌ها به‌هیچ وجه از جنبش فکری بزرگ قرن هجدهم اروپا سرچشمه نمی‌گیرد. این‌ها «پیشرفت» در معنای مورد نظر فیلسوفان روشنگری نیست. در واقع فیلسوفان روشنگری این‌ها را محکوم می‌کنند. این‌ها نگرش‌هایی روشنفکرانه نیستند. این‌ها نگرش‌هایی‌اند گرفتار تاریکی جهل.

 


اطلاعات کتاب‌شناختی:

Pinker, Steven. Enlightenment Now: The Case for Reason, Science, Humanism, and Progress. Penguin, 2018


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب در تاریخ ۷ مارس ۲۰۱۸، با عنوان «The PowerPoint Philosophe» در وب‌سایت نیشن منتشر شده است و وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ آن را با عنوان «استیون پینکر، فیلسوف پاورپوینتی» منتشر کرده است.
•• دیوید اِی. بل (David A. Bell) استاد تاریخ در دانشگاه پرینستون است. تازه‌ترین کتاب او غرب: تاریخی جدید (The West: A New History) نام دارد که با همراهی آنتونی گرافتون نوشته شده است.
[۱] The Blank Slate
[۲] The Better Angels of Our Nature
[۳] Cassandra: شخصیتی در اساطیر یونان؛ او دختر هکوبه و پریام، پادشاه تروا، بود که فجایع را پیش‌بینی می‌کرد اما کسی به حرفش اهمیت نمی‌داد [مترجم].
[۴] Mad Max
[۵] Breitbart: وبسایت خبری و تفسیری آمریکایی که از نظر سیاسی محافظه‌کار است [مترجم].
[۶] Supplement to the Voyage of Bougainville
[۷] Reign of Terror: دوران جدال بر سر قدرت پس از انقلاب کبیر فرانسه [مترجم].
[۸] The Idea of Decline in Western History
[۹] Availability bias
[۱۰] Negativity bias
[۱۱] Obamacare: لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون‌به‌صرفه در دولت اوباما [مترجم].
[۱۲] NAFTA: قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی توافقی تجاری بین کانادا، مکزیک و آمریکا در ۱۹۹۴ است [مترجم].
[۱۳

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. جنگ ترکیبی خودمان، علیه خودمان!

  2. کارگری انگشتر ۵۰ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

  3. فرآیند بازگشت مالکیت زمین به حوزه علمیه امام خمینی در حال انجام است

  4. جلاد، به پایان سلام کن!

  5. بهادری جهرمی: مبالغ جرایم رانندگی متناسب با تورم افزایش یافت

  6. تورم چه زمانی تک رقمی می‌شود؟

  7. نرخ تعرفه‌های خدمات بهداشتی درمانی ۱۴۰۳ اعلام شد/ نرخ رسمی ویزیت ۵۰% گران می‌شود!

  8. کلید تحقق شعار سال ۱۴۰۳

  9. بازداشت سومین عامل حمله تروریستی در مسکو

  10. فرامرز اصلانی درگذشت

  11. علی‌ ضیاء و افتادن در باتلاقِ ابتذال!

  12. آقایان رئیسی و اژه‌ای! آیا در پیشگاه خدای متعال و امام‌زمان (عج) پاسخی دارید؟

  13. انتقام از پوتین؟

  14. ائتلاف ایران، روسیه و چین تبدیل به کابوسی برای آمریکا می‌شود

  15. علم‌الهدی: امروز در کشور از آثار تحریم اقتصادی آمریکا مشکلی حس نمی‌کنیم

  16. سلبریتی‌ها چگونه با اعصاب مردم بازی می‌کنند؟

  17. رئیس سازمان برنامه و بودجه: تورم را وارد کانال ۲۰ درصد می کنیم/ تلاش برای رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی

  18. بازگشت احتمالی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

  19. افزایش ١٧٠ درصدی حداقل حقوق کارگران در دولت سیزدهم

  20. خط و نشان حقوقی ایران برای کویت

  21. هشدار سخنگوی پلیس به رانندگان نوروزی؛ آمار تصادفات هولناک است!

  22. وزیر اقتصاد: در سال ۱۴۰۲ رکورد بیشترین سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در ۱۶ سال اخیر شکسته شد

  23. کولرهای گازی بلای جان صنعت برق

  24. منظور: تخصیص ارز کشور برای واردات خودرو به صرفه نیست

  25. رشد نقدینگی ۱۸ درصد کاهش یافت

آخرین عناوین