شهری که دیگر شهر نشد

گروه عکس الف،   3970303066 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

خرمشهر داستانی قدیمی اما زنده است؛ درد دارد اما ایستاده است. هر محله اش یک داستان دارد. هر کوچه اش داستان دارد. هر خانه اش داستانی دارد. برای تک تک آدم هایش می توان داستانی جداگانه نوشت؛ از زندگی دیروز، زخم های امروز و آرزوهای فردا.

شهری که دیگر شهر نشد

خرمشهر داغ دید، داغ خرمی‌اش را، داغ نخل‌هایش را و داغ فرزندانش را. چهل سال است که خرمشهر داغدار است؛ داغدار روزهای از دست رفته. صدای خرمشهر داغ خورد. برایش جشن بازسازی گرفتند اما دیگر شهر نشد. با این حال هنوز زنده است، هنوز نفس می کشد و هنوز جریان دارد.