«نقش زن در ادبیات سینمای ایران»
(از آغاز تا سال 1384)
نویسنده: ژینوس نازککار
ناشر: قطره، چاپ اول
568 صفحه، 35000 تومان
****
در فیلم مستند «سینمای ایران: از مشروطیت تا سپنتا» ساخته محمد تهامینژاد فصلی تکان دهنده هست که زنی میان سال اما شکسته با صدایی گرفته در حالی که سیگار میکشد، با خندههای عصبی و چشمانی اشکبار داستان زندگی خود را روایت میکند؛ نمیدانم چرا هر وقت صحبت از حضور زنان در سینمای ایران میشود، بیاختیار یاد همین صحنه میافتم که نخستین بازیگر زن ایران روحانگیز سامینژاد یا همان دختر لر، از سرنوشت تلخ خود در زندگی به خاطر بازی در سینما سخن میگوید؛ روایتی که به شکلی تراژیک از حضور زن در سینمای ایران حکایت میکند.
در بخشی از فیلم دختر لر، فالگیری با نگاه کردن به کف دست گلنار پیشبینی میکند که پس از مشقتهای بسیار بعد از سفری طولانی بر روی دریاها وقتی به وطن باز میگردد بخت به او رو میکند، در خود فیلم، جعفر و گلنار هم به وصال هم رسیدند و در پایان پس از بازگشت به ایران سفید بخت شدند. اما در تقدیر بازیگر فیلم خوش اقبالی نبوده. همانها که از تماشای فیلم لذت برده بودند، زندگی را به کام بازیگرش تلخ کردند، چرا که به عنوان نخستین زن ایرانی جلوی دوربین رفته بود.
شرح همین ماجرا در کتاب «نقش زن در ادبیات سینمای ایران» (از آغاز تا سال 1384) نوشته ژینوس نازککار نیز آمده است. کتابی که به شکلی مفصل کوشیده از حضور زنان در سینمای ایران حکایت کند، حضوری که همینطور یکسرش خنده بود و یک سرش اشک! شاید امروز دیگر مشکلات هشتاد سال پیش گریبانگیر زنان در سینما نباشد، اما چه کسی میتواند ادعا کند حضور زنان در سینمای ایران شکلی طبیعی به خود گرفته است؛ چرا که در هر دوره موانع و مشکلات خود را داشته است که ریشه در مسائل مختلف دارد.
درباره حضور زنان در سینمای ایران نوشتههای کوتاه و بلندی در کتابها، نشریات و گاه نامهها منتشر شده که بخشی از آنها در فهرست منابع مورد استفاده نویسنده آمده است. چیزی که کار ژینوس نازککار را از آنها متفاوت و ممتاز میسازد در درجه اول جامعیت پژوهش اوست که از آغاز ورود سینما به ایران و فیلمسازی شروع شده و تا سال 1384 پیش میآید.
در درجه دوم نویسنده رویکرد کم و بیش متفاوتی به این مقوله داشته است، رویکردی که به جای محدود شدن به تصویر زن بر پرده سینما، به نقش زن در ادبیات سینمای ایران معطوف شده است. همین نگاه باعث میشود که دیگر جنبهها همانند چگونگی تصویر شدن زنان نیز متاثر از همین باشد و به نوعی در دل آن جای میگیرد.
در توضیح این موضوع میتوان به همین نقل از خود کتاب اشاره داشت که « «ادبیات سینمایی» یا «فیلم نامه» که مولود آمیزش و امتزاج فرخنده دو هنر «توصیفی» و «تصویری» ادبیات و سینما است و مانند سایر شاخههای «ادبیات»، آیینه تمام نمای احساس و اندیشه و رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به شمار میآید، نقش مهمی در ترفیع و تعالی یا تحقیر و تحریف شخصیت «زن» و جایگاه او ایفا میکند.»
همچنین نویسنده از چرایی رفتن به سراغ چنین پژوهشی این چنین روایت کرده است که : «نگارنده با علاقه و گرایش به دو عرصهی «ادبیات» و «سینما» و با توجه به نفوذ و گسترهی غیرقابل انکار و اعجابآور رسانههای تصویری، خصوصاً «هنر هفتم» و رابطهی تنگاتنگ آن با «ادبیات سینمایی» و نیز، با در نظر گرفتن چیرگی لذتجویی از «فرهنگ تصویری»، بر بهرهمندی از «کتابخوانی» و همچنین گرایشها و نیازهای امروز جامعه، در کتاب حاضر طرحی نو درانداخته، با انتخاب موضوع «نقش زن در ادبیات سینمایی ایران»، نحوهی حضور و جایگاه زن را در «ادبیات سینمایی» یا «فیلمنامهها»ی مصور گشتهی سینمای ایران، مورد بررسی قرار داده تا از این زاویه، ضمن خاطرنشان ساختن یکی دیگر از جنبههای روزآمد و کاربردی ادبیات در عصر حاضر، گامی هر چند کوچک جهت تبیین جایگاه زن و نوع نگاه نویسندگان آثار سینمایی، ایجاد حساسیت نسبت به نحوهی طرح مسائل زنان و شخصیتپردازی سیمای آنان در «ادبیات سینمایی» و رسانههای جمعی و همچنین تقویت جریان صحیح حضور و نقش زن در دو عرصهی فرهنگی و فرهنگساز «ادبیات» و «سینما» بردارد.»
با توجه به آنکه سیاست های فرهنگی و سینمایی پس از پیروزی انقلاب دگرگونی هایی چشمگیر برخوردار شد، نویسنده این کتاب نیز برای یکپارچگی درونی متن ناچار پژوهش خود را به دو بخش سالهای پیش از انقلاب و سالهای پس از انقلاب تقسیم کرده است.
با این صورتبندی کلی، متن اصلی کتاب در هشت فصل به خواننده ارائه شده که شش فصل آن در بخش نخست کتاب و دو بخش پایانی در بخش دوم یعنی سالهای پس از انقلاب قرار میگیرند. فصل نخست کتاب به کلیات بحث اختصاص یافته است، که همانا مروری گذرا بر ماجرای اختراع سینما، آشنایی ایرانیان با سینماتوگراف، خرید نخستین دستگاه به دستور مظفرالدین شاه، وارد شدن سینما به ایران، تاسیس نخستین سالنهای سینما که صرفا مردانه است، افتتاح سینمای زنانه و سرانجام راهاندازی سالنهای مردانه و زنانه، راهاندازی مدرسه آرتیستی سینما از نوع زنانهاش که البته متقاضی نداشته و به تعطیلی کشیده میشود!
فصل دوم به «ظهور و حضور زن در نخستین فیلمهای سینمای ایران» میپردازد. فیلمهایی که در نخستین دوره سینمای ایران (1309 تا 1315) ساخته شدند. بعد از این مقطع سینمای ایران فترتی تقریبا ده ساله دارد و فیلمسازی از نیمه دوم دهه بیست دوباره آغاز میشود. چهار فصل بعدی کتاب هر کدام به بررسی موضوع کتاب در دهههای بیست تا پنجاه اختصاص یافته است. از فصل هفتم کتاب به بعد به بررسی حضور زن در ادبیات سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب پرداخته شده است، در مقطعی تقریبا دوازه ساله از پیروزی انقلاب تا پایان دهه شصت.
در فصل هشتم اما با توجه به پررنگ شدن نقش زنان در پشت دوربین و حضور زنان مولف در سینمای ایران، نویسنده بحث را به شکل دیگری پیش برده و تمرکز خود را به بررسی نقش زن در آثار چهار سینماگر زن مولف در ایران اختصاص داده است.
در واقع آن نگاه کلیگرانه به نقش و هویتی که زنان در مجموعه تولیدات سینمای ایران داشتهاند تا انتهای دهه شصت ادامه داشته است و در فصل پایانی با تغییراتی در رویکرد نویسنده کتاب، کارنامه چهار چهره مهم در میان زنان سینماگر در سالهای پس از انقلاب به طور مجزا از منظر چگونگی نگاهی به زنان و نقشی که آنها در خانواده و اجتماع ایفا میکردند، پرداخته شده است. پوران درخشنده، رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی و انسیه شاهحسینی چهار سینماگری هستند که آثارشان در حد فاصل آغاز فعالیت آنها در سالهای پس از انقلاب تا میانه دهه هشتاد مورد واکاوی و بحث قرار گرفته است.
کتاب حاضر با توجه به واکاوی نقش زنان و شخصیتپردازی چهره آنها در ادبیات سینمایی میتواند نشان دهنده حساسیتها و اهمیت بازشناسی هدفمند نقش زنان در عرصههای مختلف فرهنگساز در راستای اصلاح هویت وابستهای باشد که در سالهای دور و نزدیک از سوی مناسبات مرد سالار حاکم بر روابط خانواده و جامعه ایرانی به ویژه در لایهای سنتی آن، بر ایشان تحمیل شده است.