ایالات متحده امریکا، پس از چند روز درگیری لفظی با روسیه، از اخراج ۶۰ دیپلمات روس و تعطیلی کنسولگری روسیه در سیاتل خبر داد. المان، فرانسه، کانادا و دیگر کشورهای عضو ناتو هم در تبعیت از امریکا و اعلام همبستگی با انگلیس، چندین دیپلمات روس را از خاک خود اخراج کردند. بسیار قابل تامل است که تمامی این اتفاقات تنها به علت باور غرب نسبت به نقش روسیه در مسمویمت دو شهروند انگلیس رخ داده است؛ یعنی غرب منافع گسترده حاصل از ارتباط بی حاشیه با ابرقدرتی مثل روسیه را فدای یک اتفاق به ظاهر ساده کرده است. این اتفاق نشان میدهد وقتی پای عزت کشور و متحدان و یا جلوگیری از اقدامات خرابکارانه در میان باشد، حتی لیبرالهای غربی هم قید منفعت اقتصادی را خواهند زد. در ایران اما وضعیت فرق میکند. لیبرالهای وطنی حتی قواعد لیبرالی را هم درک نمیکنند و هنوز باید به آنها توضیح دهیم که چرا باید جاسوس خانه امریکا در ایران تعطیل میشد و چرا بعلت عزت ملی و یا حتی منفعت ملی، باید قید رابطه با امریکا را زد.
اتفاق مذکور جز اثبات اهمیت عزت ملی در روابط خارجی البته حامل پیام دیگری هم هست؛ تزلزل سطح ارتباط غربیها با شرکای غیر اروپایی-امریکایی خود، خط بطلانی بر تفکر آنهایی است که هنوز غرب را شریک قابل قبول و قابل تکیهای میپندارند. اهمیت تنش گسترده روسیه با غرب، اگر در کنار تنشهای چین و امریکا در مباحث اقتصادی و یا درگیریهای شدید ترکیه و غرب دیده شود، جز پیام فوق، باید دولت را به باور خیر استفاده از موقعیت فعلی برای نجات از سرمایهگزاری غیر عقلانی روی برجام و غربیها هم ترغیب کند. برجام و اتکای بیش از حد به آن، کشور را به موقعیتی دچار کرده که در آن، هر صد و بیست روز هول و ولای تصمیم رئیس جمهور امریکا در قبال توافق مسئولین کشور را به ترس و انفعال میکشاند؛ وضعیت آنقدر مضحک است که انتصاب یک مخالف برجام در دولت امریکا به راحتی نرخ ارز را در ایران جابجا میکند و از مرز پنج هزار تومان عبور میدهد. چنین وضعیتی برای کشور ننگ است و باید مسئولین را به باور ضروری خروج از موقعیت فعلی برساند.
تنش گسترده شرق و غرب، اگر در کنار تلاش گسترده امریکا برای نابودی برجام و اعمال فشار گسترده به کشور و به تبع آن، در کنار لزوم دستیابی به جایگزین ( آلترناتیو ) مناسب برای برجام درک شود، باید سیاستگزاران دولتی را برای نزدیکی هر چه بیشتر به شرق ترغیب کند. ایران باید بتواند از شکاف بین غرب و شرق برای پیشبرد منافع فعلی خود استفاده کند. ۴ سال پیش و پس از تنش غرب و روسیه در ماجرای کریمه اوکراین، متاسفانه کاهلی دولتیها و حتی جانبداری از اروپا مقابل روسیه، فرصت حساس نزدیکی هر چه بیشتر به روسیه را سوزاند. زنگنه در پاسخ به احتمال تحریم گاز اروپا توسط روسیه، از اعلام امادگی ایران برای تامین گاز اروپا خبر داده بود. چنین گفتاری که احتاملا برای جلب، نظر اروپاییها در مذاکرات صورت گرفت، به خوبی احتمال نزدیکی بیشتر ایران و روسیه را از بین برد. اینبار نباید چنین اتفاقی تکرار شود.
روی آوری به مبادله با پولهای ملی با کشورهای شرقی، همکاری هر چه بیشتر با اعضای پیمان بریکس، شانگهای و یا حتی تشکیل پیمانهای مشابه با کشور های در حال توسعه، به خوبی میتواند کشور را از ترس نابودی برجام دور کند. ترجیح شرق به غرب که در سخنان رهبری معظم هم به آن اشاره شده بود، البته مستلزم فراموشی باور نادرستی است که تنها راه پیشرفت کشور را در اعتماد و غلتیدن به آغوش غرب میدید. سازمان تجارت جهانی که دولت، تمام تلاش خود را برای راه یابی به آن کرد امروز با انتقادات عضو اصلی آن یعنی امریکا مواجه است و توهم تجارت آزاد، امروز با وضع تعرفههای سنگین بین امریکا، اروپاییها و چینیها در حال فروپاشی است. بد نیست حالا که توهم پیشرفت تحت التماس غرب پس از پنج سال جواب نداده و دولت در غربگرایی به بن بست رسیده، مسئولین دولتی از خواب غرب بیدار شوند وبه نزدیکی معقول با شرقی ها فکر کنند.