اشتغال یکی از ابرچالشهایی است که کشور ما در سالهای گذشته به صورت جدی با آن مواجه بوده و به نظر میرسد این چالش بزرگ حداقل تا یکی دو دهه آینده دست از سر اقتصاد ایران برنخواهد داشت. حالا مسئولان به جای حل این ابرچالش، دهه شصتیها را در ایجاد و گسترش این بحران دخیل میدانند.
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور اخیرا در همایشی عنوان کرده است: «متولدین دهه 60 در هر مقطعی وارد شدند با مشکل مواجه شدیم. از زمان ورود به دبستان تا دبیرستان و دانشگاه و الان هم بحث اشتغال و در آینده موضوع سالمندی آنها باید مورد توجه جدی قرار گیرد.»
البته این اولین اظهارنظر دولتیها در این زمینه نبوده است؛ قبلترها نیز علی ربیعی، وزیر کار مدعی شده بود: «علت نامحسوس بودن ایجاد اشتغال، بیکار ماندن دهه شصتیها در دهه ۸۰ و انتقال آنها به این زمان است.»
در روزهای گذشته بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران در برابر این نظرات موضع گرفته و طرح این مسائل را به مثابه پاک کردن صورتمساله دانستهاند. کارشناسان معتقدند که مشکل اشتغال ناشی از مدیریت ناصحیح نیروی انسانی و غفلت مدیران دولتی است و بیتردید برای بررسی این مساله باید نگاهی جامعتر به موضوع داشت.
در همین رابطه در گفتوگویی با دکتر علیاکبر مهرابی، فارغالتحصیل اقتصاد توسعه از دانشگاه مونپولیه فرانسه و استاد بازنشسته دانشگاه تهران به بررسی این موضوع پرداخته ایم. مهرابی معتقد است: «مشکل اشتغال مربوط به دهه شصتیها نیست. دهه شصتیها در حال حاضر بین 27 تا 36 ساله هستند. آیا بیکاران ما از نظر سنی 36 ساله هستند؟ من نمیدانم معاون اول رئیسجمهور بر چه مبنایی این حرف را مطرح کرده و چه منظور و هدفی داشته است.» در ادامه متن کامل این گفتوگو از نظرتان میگذرد.
همانطور که میدانید، طبق برنامههای توسعه، دولت باید از ابتدای برنامه سالیانه حدود یک میلیون شغل ایجاد کند، اما طبق آمارهای رسمی همواره در سالهای اخیر حدود 40 تا 50 درصد از برنامه اشتغالزایی دولت محقق شده است، بهگونهای که به جای ایجاد یک میلیون شغل، فقط نصف آن محقق شده است. در این بین آقای جهانگیری اخیرا گفتهاند متولدین دهه 60 در هر مقطعی وارد شدند، با مشکل مواجه شدیم. از زمان ورود به دبستان تا دبیرستان و دانشگاه و الان هم بحث اشتغال آنها مطرح است. در عین حال برخی دیگر از مسئولان هم بهگونهای این مساله را مطرح کردهاند، به نظرتان مشکل بیکاری مربوط به دهه شصتیهاست؟
خیر، چنین مسالهای نیست. مشکل اشتغال در ایران مساله تولید است، تولید کالاها باید مبتنیبر صنعت داخلی باشد و صنعت داخلی هم باید با تولید تکنولوژی توام باشد. وقتی شبکه صنعتی درهم تنیدهای داشته باشیم که از ماده اولیه تا ماشینآلات و محصول نهایی از تولید داخلی مهیا شده باشد، آنگاه با مشکل اشتغال روبهرو نخواهیم بود، ولی یکی از موانع ایجاد اشتغال ما این است که اگر بخواهیم صنعت خود را نوسازی کنیم، باید تکنولوژی نوسازی را وارد کنیم. وقتی تکنولوژی را خودمان نمیسازیم، یعنی برای کشورهایی که این تکنولوژی را از آنها وارد میکنیم، اشتغال ایجاد کردهایم نه برای خودمان. موتور محرک اشتغال، تولید صنعتِ صنعتساز است؛ یعنی باید صنایع مادری داشته باشیم که اینها کارخانههایی را تولید کنند که لوازم و کالاهای مصرفی جامعه را تولید میکنند. این شبکه درهمتنیده یعنی همینها که به آن اشاره کردم. وقتی شما پایه و اساس اولیه را ندارید، هنگام واردات چند اشکال به وجود میآید؛ یکی از اشکالات این است که اشتغال را از دست میدهید. دوم اینکه وابستگی تکنولوژیکی به وجود میآورید و سوم اینکه ما در حال حاضر از همه دنیا تکنولوژی وارد میکنیم که من اسم این مساله را گذاشتهام مسمومیت تکنولوژیک.
شما به هر کشوری که نگاه میکنید، میبینید وضعیت متفاوت است؛ بهعنوان مثال فرانسه سه تا چهار برند معتبر در خودروسازی دارد، اما در ایران فکر میکنید چند کارخانه مونتاژ اتومبیل داریم؟ هرکدامشان هم تکنولوژی خاص آن کشور سازنده را دارند. همانطور که گفتم، این مسمومیت تکنولوژی است. این را هم در نظر داشته باشید که ما هنوز یک تکنولوژی ساخت اتومبیل از خودمان نداریم. این غفلت مربوط به دوره فعلی هم نیست، بلکه این غفلتها به سالیان سال پیش بازمیگردد. من قبول دارم که موقتا ممکن است به واردات برخی از تکنولوژیها نیاز داشته باشیم، ولی اساس قضیه این است که پای تکنولوژی داخلی برویم و این مسائل در گرو این است که به نیروهای متخصص و کارشناسان و جوانان داخلیمان تکیه کنیم تا بتوانیم تکنولوژی را تولید کرده و توسعه دهیم. اگر ما تکنولوژی ایجاد کردیم یا به تعبیر دیگر صنعتِ صنعتساز مستقر کردیم، آنگاه میتوانیم اشتغال کامل برقرار کنیم. در حال حاضر با روند فعلی میتوانیم اشتغال ایجاد کنیم، اما مشکل اشتغال مربوط به دهه 60 نیست، دهه شصتیها در حال حاضر 36 ساله هستند، آیا بیکاران ما از نظر سنی 36 ساله هستند؟
پس چرا آقای جهانگیری این مساله را مطرح کردهاند؟ ارزیابی شما از بیان مسائلی از این قبیل چیست؟
من نمیدانم و کسی هم نمیداند جهانگیری بهعنوان معاون اول رئیسجمهور بر چه مبنایی این حرف را مطرح کرده و چه منظور و هدفی از بیان سخنان داشته است. حتی نمیدانم حرف ایشان منطقی است یا نیست، درست است یا نه؟ من اطلاع ندارم ولی اشتغالآفرینی طلب میکند دستگاه تولیدی و مجموعه صنایع درهمتنیده و مولدی داشته باشیم که ایجاد اشتغال کنند و نوسازی و بازسازی این صنایع براساس صنایع داخلی ما صورت بگیرد نه صنایع تولیدشده در کشورهای دیگر. پس باید این مسائل را در نظر داشت.
به اعتقاد شما این میل به واردات از کجا ناشی میشود، چرا به تولید توجه نمیشود تا دچار بیکاری نشویم؟
این میل به واردات مربوط به این است که ما هنوز باور نکردهایم، میتوانیم در داخل هرچه بخواهیم تولید کنیم، قبول دارم که این خودباوری زمان میبرد و طول میکشد، اما مدت رسیدن به این خودباوری، 30 تا 40 سال نیست. ما ظرفیتهایی در کشور داریم که هنوز شکوفا نشدهاند، منتها مشکل این است که ما گرایشهایی داریم که مانع این شکوفایی شده است. بهطور مثال ما باور نداریم که جوانان ما میتوانند. از سوی دیگر واردات منافعی دارد که این منافع در زمینه تولید داخل وجود ندارد، ولی اگر ما دلسوز مملکت و جوانانمان باشیم، باید توان خود را برای حل مشکلات صنایع و تولید داخلی و تولید وسیع که مورد مصرف عموم جامعه است، بگذاریم.
پس اینطور که شما میفرمایید، ناتوانی دولت در بحث ایجاد شغل به همین سلسله مسائلی مربوط میشود که شما به آن اشاره کردید، درست است؟
بله درست است. در واقع این ناتوانی به نگرش دولت مربوط میشود، وقتی شما دنبال اقتصاد لیبرالی حتی اقتصاد نئولیبرالی هستید و میخواهید آخرین دستاوردهای منطق اقتصادی غرب را در این کشور پیاده کرده و به نیروهای داخلی تکیه نکنید، معلوم است که هرج و مرج ایجاد میشود و وضعیت همینی میشود که میبینید.
مساله دیگری که عنوان میشود این است که دولت تمرکز خود را روی کاهش نرخ تورم گذاشته و از مساله ایجاد اشتغال غافل شده، ارزیابی شما از این مساله چیست؟
دولت با یکسری سیاستهای پولی و مالی که اتخاذ کرده، میتواند تورم را تا حدودی پایین بیاورد که البته این نرخ تورم را پایین هم آورده است، ولی باید این را بدانید که در اقتصاد و در هر کشوری، این تولید است که تورم را کنترل میکند؛ یعنی اگر شما تمام اجزای مولدتان کار کند، آنگاه دچار کمبود نیستید که تورم ایجاد کند. منتها ما یک مساله در اینجا داریم و آن این است که ما به جای اینکه سراغ مولد بودن برویم، تولید پول کرده و نقدینگی به وجود آوردهایم. خب معلوم است که ما برای مهار تورم، یک فنر را با زور و مصنوعی کشیدهایم و هر آن ممکن است این فنر از جا دربرود و فاجعهآفرین شود. در حال حاضر هم برخی اقتصاددانها که آمار دقیقتری در اختیار دارند، این موضوع را که ممکن است این فنر از جا بپرد، پیشبینی میکنند. چون مولد نیستیم، چون حجم پولی که در بازار است، حدودا با حجم تولیدی که ما در داخل داریم، هماهنگی ندارد و تورم هم به خاطر این مساله است.
خیلی ساده میشود گفت که شما اگر امسال 10 خودکار تولید کرده باشید، 10تومان هم پول داشته باشید، قیمت هر عدد خودکار یک تومان است، اما اگر همین 10 عدد خودکار را تولید کرده باشید و پول شما 15 تومان باشد و خلق پول صورت گرفته و نقدینگی بالا رفته باشد، هر خودکار گرانتر به فروش میرود. در واقع شما تولید خود را افزایش ندادهاید، ولی حجم پول بالا رفته است. به نظرم به واسطه وجود دلالی در اقتصاد ایران ارادهای که بتواند حجم نقدینگی را کنترل کند وجود ندارد. پس باید این را در نظر داشته باشید که تجارت غیر از دلالی است. دلالها پول رد و بدل میکنند و بدون اینکه کالایی تولید شود، سودهای آنچنانی هم میبرند. اگرچه معلوم است که برای کالاهای تولیدی نیز نیاز به تاجر و معاملهگر داریم تا محصولات تولیدی را به دست مشتریان برسانیم. تولیدات ما میتواند هر نوع کالایی چه کالای صنعتی، واسطهای و مصرفی باشد و این کالاها هیچ فرقی با هم ندارند. بهعنوان مثال، شما گوجهفرنگی را سر زمین کیلویی 500 تومان میخرید، اما همین گوجه در بازار سه تا چهار هزار تومان به فروش میرسد و همین موضوع نشان میدهد دلالها در اقتصاد ایران جولان میدهند. این مساله چندان پیچیده و عجیب و غریب نیست، بنابراین اصل قضیه در تولید است و باید انواع و اقسام تولید را در نظر داشت.
تولید کالا، تولید علم و تولید فکر و... باید همه اینها را مدنظر داشت که هر کدام از اینها فعالیتهای اقتصادی مرتبط با خودش را میطلبد و اگر در هم تنیده شود و توسعه پیدا کند، مساله اشتغال هم قابلحل است، به شرط اینکه مسائل یادشده را مورد توجه قرار دهیم و در این مسیر حرکت کنیم.
*فرهیختگان