«یک انسان یک حیوان»؛ ژروم فراری؛ ترجمه‌ی یهمن یغمایی و محمدهادی خلیل‌نژاد رویای آرامش در هنگامه‌ی خشونت

کاوه شایسته،   3961130081

زندگی نویسنده‌ی داستان در مکان‌هایی که در اثرش توصیف شده است، باعث شده او تصاویر گویایی از مکان‌های جنگ زده به دست دهد. در عین حال روایت یکپارچه فراری بی آن که به مخاطب مجالی برای نفس کشیدن بدهد او را در مرکز رویدادهای پر فراز و فرود داستان قرار می‌دهد

رویای آرامش در هنگامه‌ی خشونت

 «یک انسان، یک حیوان»

نویسنده: ژروم فراری

مترجم: بهمن یغمایی و محمدهادی خلیل‌نژاد

ناشر: چشمه، چاپ اول 1396

87 صفحه؛ 8500 تومان

 ****

«یک انسان، یک حیوان» عنوان رمان کوتاهی است از نویسنده‌ی شهیر فرانسوی، ژروم فراری که البته برای مخاطبان فارسی زبان نویسنده‌ی شناخته شده‌ای نیست. این رمان فراری که سال 2009 منتشر شده است پاییز امسال در نشر چشمه با ترجمان بهمن یغمایی و محمد هادی خلیل نژاد منتشر شد؛ رمانی که شاید مهمترین سوژه آن «خشونت» و  «جنگ» است. اما پیش از آن که به «یک انسان، یک حیوان» بپردازیم بهتر است کمی از فِراری سخن بگوییم.

ژروم فراری (Jérôme Ferrari) نویسنده‌ی جوانی نیست... متولد سال 1968 است و به تازگی وارد ششمین دهه زندگی‌اش شده است. معروف‌ترین اثر فراری کاری است به نام «مرثیه‌ای برای سقوط روم» که جایزه‌ی گنگور، معتبرترین جایزه ادبی فرانسه را از آن او کرد. او پس از نوشتن کتاب «آن‌جا که ایمانم را رها کردم» ثابت کرد در بازار کتاب نیز مخاطبان فراوانی دارد، چه در کشورش فرانسه و چه حتی در کشوری نظیر بریتانیا. ژروم فراری برای کتاب «یک انسان، یک حیوان» هم صاحب جایزه‌ی لاندرنو شد. فراری در عین حال یک مترجم و همین طور مدرس فلسفه است. او در پاریس فلسفه خوانده و در این زمینه نیز در دانشگاه‌های مختلفی از جمله در آفریقا و الجزایر فلسفه درس می‌دهد. 

داستان «یک انسان، یک حیوان» طرحی موجز دارد: مرد جوانی به صف لشکریان در حال جنگ در خاورمیانه می‌پیوندد. این اتفاق درست بعد از واقعه‌ی معروف 11 سپتامبر است. او روستای مادری‌اش را ترک می‌کند تا در کارزاری پر از خشونت شرکت کند. این سفر عینی اما ابعاد دیگری به خود می‌گیرد و مخاطب داستان به همراه این مرد جوان در جست‌و جوی آرامش، و عشق به دختری جوان به خاطراتی دور سفر می‌‎کند. او به زادگاهش باز می‌گردد با تنی خسته و روانی که آلوده‌ی خشونت شده است.  «یک انسان، یک حیوان» درباره زندگی‌های تلف شده است، و گاه در باب زندگی‌هایی که تلف خواهند شد. اغلب صحنه‌های ترسیم شده در این کتاب سرشار از خشونت است. این تصویر در همان بدو امر چشمان مخاطب را بر صفحات کتاب خیره می‌‌کند. برای مثال زمانی که مرد جوان به کودکی آدامس می‌دهد پدرِ کودک با خشمی عجیب با بچه‌اش مواجه می‌شود. او چند بار به صورت پسرش سیلی می‌زند، بعد آن قدر او را هل می‌دهد تا زمین بخورد و در نهایت شروع می‌کند به شکستن استخوان‌های بچه‌اش. مرد جوان همچون مخاطب داستان در حیرت فرو می‌رود. او می‌خواهد پدر را با گلوله‌ای پای درآورد اما می‌بیند نه تنها پدر از او نمی‌ترسد بلکه گویی حضور او را درک نمی‌کند. در صحنه‌ی فرجامین پدر را می‌بینیم که کودکش را در آغوش گرفته و دارد به او محبت می‌کند. این تناقضِ کینه و محبت را چطور می‌توان توجیه کرد؟

ژروم فراری برای نوشتن این کتاب از روایت دوم شخص "تو" استفاده کرده است. این ترفند، کاری کرده است که ما به عنوان مخاطبان داستان به راوی یا دست کم، شخصیت‌های داستان تبدیل شویم. این زاویه دید، به لحنِ روایت صمیمیت و به وجوه عینی این رمان کوتاه، ابعادِ قابل لمسی می‌بخشد. خود فراری درباره لحن روایت، انتخاب زاویه دید و فرم یک پاره‌ی اثر توضیحاتِ مکفی می‌دهد: «می‌دانستم که قسمت عمده‌ی رمان باید به صورت دوم شخص مفرد و قبل از شناخت تمامی عناصر ماجرا باشد، بنابراین در نهایت از کاربرد "تو" و "او" یعنی سوم شخص مفرد برای "ماگالی" استفاده کردم.

در عین حال صمیمت زیاد، محبت و شفقت بی حدی در کلمه‌ی "تو" برای گفت‌وگوهای بین خالق و مخلوق، پدر و پسر، نویسنده و شخصیت‌هایش وجود دارد. با این روش امکانات زیادی به وجود آمد، مثلا توانستم از شخصیتی به شخصیت دیگر، و از دوره‌ای به دوره‌ی دیگر بدون واسطه و بدون لطمه به متن و خوانش عبور کنم. نمی‌خواستم کتاب به صورت فصل به فصل نوشته و یا چیزی از آن حذف شود. این موضوع برایم خیلی مهم بود. می‌خواتسم متن کتاب به صورت یک قطعه‌ و یکپارچه باشد و خیلی طولانی نشود. کلمه‌ی "تو" ضمنا صدای معین و خوش آهنگی را القا می‌کند. چیزی که به آن لحنی درونی و بسیار صمیمی می‌دهد. گوینده‌ی "تو" (آیا او خداست؟ صدای درونی بشر است؟ وجدان آگاه است؟) جوانی را مورد خطاب قرار می‌دهد و استیضاح می‌کند که زا یک جنگ کور و مرگ آور در یک کشور عربی بازگشته است.»

زندگی نویسنده‌ی داستان در مکان‌هایی که در اثرش توصیف شده است، باعث شده او تصاویر گویایی از مکان‌های جنگ زده به دست دهد. در عین حال روایت یکپارچه فراری بی آن که به مخاطب مجالی برای نفس کشیدن بدهد او را در مرکز رویدادهای پر فراز و فرود داستان قرار می‌دهد. به وقت آرامش، آرامشی مطلق ما را فرا می‌گیرد، و در هنگامه‌ی خشونت، نبض پرتپش رگ‌هامان را احساس می‌کنیم.  ژروم فراری در کتاب  «یک انسان، یک حیوان» توانسته است روح خشن انسان امروز را به خوبی نمایش دهد. در عین حال او در پارادوکسی شفاف و قابل درک، آن روی سکه را نیز به ما نشان می‌دهد: احساس عمیق انسانی.

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  9. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  10. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  11. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  12. کمی دیر نیست؟

  13. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  14. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  15. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  16. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  17. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  18. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  19. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  20. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  21. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  22. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  23. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  24. اسراییل چه باید بکند؟ 

  25. علم‌الهدی: نباید بیکار نشست تا تنها دولت بیاید تلخی معیشت را از سفره مردم بردارد

آخرین عناوین