نگاهی به جشنواره فیلم فجر/ تلخ یا متفاوت ؟ فاصله از سوژه تا اجرا

فریبا اشوئی، گروه فرهنگی الف،   3961118201 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

 چهارراه استانبول - مصطفی کیایی

 چهارراه استانبول جایی بین خوف ورجا معلق می ماند.فیلم مشغول روایت داستانش است که به یکباره سرمی خورد وسط یک حادثه خوفناک.یک تراژدی واقعی که نبض احساس مخاطب رااز خاطره ای نه چندان دور در دست گرفته است .مستمسکی  موثر از فیلمساز برای همراه سازی مخاطب.

چهارراه استانبول در ترسیم روایتش به دونیم پاره تقسیم شده است.

نیم پاره نخست درست ویکدست در فرم واجرا؛تا رسیدن به نقطه اوج ووقوع تراژدی.نیم پاره دوم سست و رها ؛تا آن جا که مخاطب مغموم خود رابهنگام قلیان احساساتش به یکباره دراوج رها می کند وهرآنچه که از داستان ساخته وپرورانده به چشم برهم زدنی برباد می دهد. روشن است که مصطفی کیایی فیلمسازی را بلد است ونمی توان برای این بلدی ومهارت ان قلت آورد.حکایت اما برسرمتن و فیلمنامه است ولاغیر.

حادثه آتش سوزی پلاسکو تراژدی اجتماعی تلخی است که می توان از بالقوه های داستانی واحساسی آن   برای شکل گیری یک درامای موفق به خوبی بهره برد.

نکته این جاست که روایت یک حادثه صرف نمی تواند به تنهایی برای شکل گیری یک فیلم ،رمان یاهر مدیوم تصویری دیگری کافی باشدکه اگراین گونه بود صفحه حوادث روزنامه ها می توانستند بکرترین سوژه ها را در اختیار هنرمند قرار دهند.

"بهمن" و"احد" دوجوان و دوست قدیمی اند با مشکلات ودغدغه های این نسل ،همراه با همان حکایت های قدیمی وتکراری(بی پولی وبی کاری وچک وسفته و...) که از "بعدازظهر سگی"کلید خورده وتا "خط ویژه"و"بارکد" واین بار در "چهارراه استانبول" ادامه یافته است.

این فیلم ها از مشکلات ومعضلات جامعه بخصوص جوانان  می گوید.نکته این جاست که اگر قرار بود داستان این دو را دنبال کنیم، امروز با اثری دیگر از کیایی روبرو بودیم ؛متعلق به همان گونه سینمای اجتماعی باهمان دغدغه ها ودر اندازه ومقیاس آثار قبلی این فیلم ساز.

امامشکلات فیلم  از آن هنگام  است که فیلمساز وگروهش در میانه انتخاب یک داستان وشروع  تولید با یک تراژدی جانسوز روبرو شده اند وشایدوسوسه بهره بری از آن تراژدی درمتن از قبل نگاشته شده  ؛سبب اصلی این دوپارگی باشد.

 

امیر- نیما اقلیما

امیر فیلم تلخی است.چه در شروع وچه در پایان.

کاراکتر اصلی آن (امیر)نماینده نسل جوان ناراحت، معترض وناراضی است.اما معترض به چی وناراضی از چه چیز راقراراست مخاطب ببیند ودرباره آن قضاوت کند! داستان فیلم درسه پرده روایت شده است .

پرده اول ورود علی.پرده دوم جستجو در زندگی امیر وعلی وبالاخره پرده سوم رفتن غزل.

همه چیز مهیا است تا یک زخم کهنه ،یا به تعبیری دیگر غم وسیاهی پنهان در قصه به مخاطب تزریق شود.این که زندگی زشت است.آدم بزرگ ها زشتند ومحکوم به زیستن ونفس کشیدن در هوایی که کارگردان آنرا ترسیم کرده وشاید تنها  بتوان با قرص ومشروب وسیگار اندکی از این اتمسفر توصیفی ویران فاصله گرفت وباردیگرعمیق تر در میان کثافاتش غلت خورد.

راه دیگر اما رفتن است.بار سفر را بستن وفرار ودل بریدن از آنانی که دوستشان داریم.تنها برای بقای خود .

این تمام دنیایی است که نیما اقلیما در فیلم اولش با نام امیر ترسیم می کند.ودر این دنیا همه آدم ها خاکستری اند.عاشق اند وویران. وامانده و درراه مانده  ودرانتها تسلیم ومنفعل.

اقلیما دراولین تجربه کارگردانی اش با داستانی یک خطی، سیاه وبدون اوج وفرود وارد فضای حرفه ای سینما شده وقصد دارد شایدبا ایده های فرمالیستی چون قاب بندی ناموزون، تصاویر فلو وتاریکی دراین وادی بدیع عمل کند.اما حکایت او  همان حکایت غوره نشده مویز گردید، است.

امیردر بیان داستانش الکن  است .چگونه کارگردانی که هنوز راه ارتباط بامخاطب حرفه ای سینما را تجربه نکرده وآن رانیاموخته است؛می تواند اسیر فرمالیست گردد.

  

بانو قدس ایران- مصطفی رزاق کریمی

حکایت مستد بانو قدس ایران حکایت غریبی است.ترسیم یک دوراهی بین آنچه بعنوان مخاطب مشاهده می کنیم وآنچه می شنویم.مستند مشاهده گر، جدای از پیروی از الگوی بدون واسطه مشاهده گری مخاطب؛ بدنبال سامان بخشی آن درچارچوب متن است.

این اصل مهم اما بدلیل نبود یک فیلمنامه منسجم در فیلم بانو قدس ایران (روایت اطلاعات به شکلی پراکنده و نابسامان) مخاطبش را دچار سردرگمی کرده است.اگرچه انتخاب سوژه- آشنایی با همسر امام -به عنوان بالقوه ساخت یک اثر متفاوت ارزشمند است اما وسیله وابزار دستیابی به آن مهم تر وارزشمندتر بنظر می رسد.

چارچوب ساختاری فیلم بانو قدس ایران برپایه شنیده ها (مصاحبه ها)استوار است وفیلمساز بدلایل مختلف ازجمله :پرهیز از نزدیکی بیشتر به سوژه، عبور از زمان مقتضی ونبود منابع تصویری مهم از رودرویی مخاطب با سوژه امتناع کرده وتنها به نمایش تصاویری زیبا از رسم الخط سوژه در نامه ها، عکس، صندوق وصندوقچه وحیاط وهشتی وطاق نما و...فیلم هایی قدیمی و آرشیوی از شهرهای قم وتهران وعراق وپاریس ومختصر صداهای ضبط شده از آن مرحومه بسنده  می کندومخاطب راتنها با یک نریشن احساسی تا انتها باخود کشانده وتشنه رها می سازد.

مصطفی رزاق کریمی تلاش می کند تا بانویی را که مصاحبه شوندگان از قدرت وصلابت وخصایص بی شمارش می گویند و توصیف می کنند را به مخاطبانش بشناساند اما خود او بعنوان فیلمسازبه هیچ عنوان اورا درست نشناخته واقداماتش درراه دستیابی مخاطبش به این شناخت هم چالش ساز نیست.

منابع مستند وبدون واسطه اش ناچیز اند واز سوژه آنقدر می داند که برایش تعریف می کنند.متاسفانه اودراین فیلم مغلوب توصیفات شده و روایت تصویری اش از این سرگذشت بکر ؛ به دلایل اشاره شده  روی یک خط ممتد ادامه یافته وبدوراز جسارت دراجرای  فرم وساختاری متفاوت تا انتها الکن مانده است.

 

شعله ور- حمید نعمت الله

 

شعله ور از بد حادثه شاید حکایت من پنهان خیلی ازما آدم ها باشد.همانانی که همه اتفاقات بد زندگی را به حساب شانس بدمی گذارندوخوباش را به حساب لیاقت ذاتی.

فرید شعله ور یکی از همون آدم هاست با من مغرور کله خر یا به تعبیر فیلم یکی ازهمون ازگل های واقعی.اعتیاد داشته.ترک کرده.بیکاره.زنش داره ازدواج می کنه.بچه ۱۷ ساله اش وله واو باید مسئولیتش رو قبول کنه و...این همه کمپلکسی میشه برای همون بلوغ من ناراضی، متوقع، شاکی ومزخرف که می تونه با آتش خشم وحماقتش یک شهر روویران کنه.فیلمنامه در ۳ پرده کلاسیک روایت میشه.

شروع روایت ازپایان آن وپایانش انتهای همان شروع است که در آن فرید خسته شده بس که دویده...واکنون وقتیه که باید بنشینه وحال دنیارو از این بدتر نکنه.

حمید نعمت الله این بار هم چون رگ خواب  به سراغ نکبت نهفته در لایه های شخصیتی انسان ها رفته منتهی به شکلی دیگر وبا روایتی متفاوت تر.فرید (کاراکتر اصلی)؛در چالشی مدید وکسل کننده بانوید(پسرش)،مادر،قهرمان قواص( هم کلاسی اش)،وحیده(دختر متادون فروش) و....به قهقرای انسانی اش سقوط می کند واوج آن رادر مکان نشئگی اش می بینیم.سایه روشن این من نکبت زده در آدم ها متفاوت است اما سمت وسو برای همه به یک جا ختم خواهد شد.از

شعله ور  می توان بیشتر نوشت و با فیلمنامه چند لایه اش ساعت ها گفتگو کرد اما درفرصت ومجالی بهتر. ؛فیلمبرداری ، قاب های بی نظیر،بازی نور،طراحی صحنه، موسیقی والبته بازی متفاوت امین حیایی از شاخص های کارجدید نعمت الله است.

دیدگاه کاربران

ناشناس۲۴۰۲۲۰۲۰:۰۵:۰۴ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹
زنده باد به وقت شام حاتمی کیا
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. برخورد محترمانه پلیس با یک خانم برای اعمال قانون و توقیف خودرو

  5. وحدت ملی با وعده صادق

  6. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  7. کمی دیر نیست؟

  8. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  9. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  10. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  11. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  12. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  13. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  14. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  15. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  16. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  17. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  18. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  19. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  20. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  21. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  22. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  23. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  24. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  25. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

آخرین عناوین