خطر مدیران مدعی و ناکارآمد برای نظام و مردم

گروه سیاسی الف،   3961111155 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۹ تکراری یا غیرقابل انتشار
خطر مدیران مدعی و ناکارآمد برای نظام و مردم

بارش برف سنگین در تهران و چند استان دیگر ثابت کرد تا چه اندازه کشور و مملکت گرفتار مدیران ناکارآمد و مدعی است. مدیرانی که نه تنها قدمی برای رفع گرفتاری های مردم درمانده برنمی دارند بلکه آنچنان خود را محق و سزاوار می دانند کسی جرات سوال کردن از آنها را ندارد.

در این چند روز عده بسیاری در راه های برفی و یخ زده گرفتار شدند، عده ای دیگر در فرودگاه های کشور سرگردان شدند، ادارات دولتی نیز که تقریباً به حالت نیمه تعطیل درآمده بود، مردم نیز که در جلوس سهل انگاری مدیران مجبور به خانه نشینی شدند چرا که با یک بارش برف عملاً کل سیستم خدمات رسانی شهری مختل شده بود.

دیروز نیز که فیلمی از فرماندار گلپایگان منتشر شد که مشخص نیست به چه دلیل وی اینقدر عصبانی و تند مزاج است و مگر خبرنگار جز فیلمبرداری چه اقدامی انجام داده که آماج حملات وی قرار گرفته است. آیا نباید واهمه داشت و این سوال را مطح کرد چنین مدیرانی وقتی جلوی دوربین و مسئولان چنین بی پروا هستند با مردم عادی و بی پناه که باید مشکلات و گرفتاری های آنها را حل کنند چگونه برخورد می کنند. آیا بعد از این همه سال چنین رفتاری در تراز و زیبنده یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی است؟

به جرات می توان گفت در بیشتر سطوح مدیریتی و دستگاه اداری با مدیرانی مدعی، کم کار و ناکارآمد رو به رو هستیم که بدلیل ارتباط سیاسی، باندی، قومی و قبیله ای انتخاب شده اند و هرگز معیار شایستگی و صلاحیت در انتخاب آنها ملاک نبوده است.

در این بین در کشور ما نیز که معمولاً هیچ نظارت و ارزیابی از عملکردها صورت نمی گیرد و کمتر پیش آمده که در اخبار و رسانه ها خبری از برکناری مدیر و مسئولی به علت عملکرد ضعیف خوانده باشیم (‌که البته امروز خبر برکناری فرماندار گلپایگان به علت برخورد زننده وی بودیم که جای تقدیر دارد.) اما در روزهای اخیر و با توجه به گرفتاری مردم در راه ماند حتی تقریبا یک هفته پس از بارش برف!، تعطیلی ۴ روزه فرودگاه بین المللی امام که عملا بسیاری را سرگردان و کلافه کرد، عملکرد شهرداری تهران که به خود نمره ۱۸ می دهد و مردم نمره ای ضعیف؛‌هیچ کدام این ضعف ها تاکنون حتی باعث یک استعفا هم نشده است!

به همین دلیل است که باید گفت متاسفانه بعد از 4 دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی حلقه بسته ای از مدیران شکل گرفته که بعد از گذشت هر چند سال تنها دچار تغییر درمناصب خود می شوند. با این وضعیت باید گفت ایران بهشت مدیران ناکارآمد و مدعی است که هر از گاهی نیز البته آماری از بهبود شرایط می دهند اما در عمل هیچ اتفاقی مثبتی رخ نداده است. فاجعه بارتر آنکه بسیاری از این مدیران در بخش خصوصی نیز فعال شده اند و با برخورداری از رانت اطلاعاتی و مدیریتی از مقام خود کاسبی می کنند.

اوضاع آن قدر بد شده که حتی صدای معاون اول رئیس جمهور نیز درآمده است. چند وقت پیش جهانگیری از مدیران ناکارآمد بخش اقتصادی به عنوان معضل بزرگ یاد و عنوان کرد که صد‌ها میلیارد دلار تزریق منابع به این بنگاه‌ها خروجی قابل ارائه‌ای نداشته و دلیل اصلی را هم مدیران سفارشی که یک روز سابقه اداره بنگاه اقتصادی ندارند، دانست.

البته از معاون اول رئیس جمهور که سابقه اجرایی طولانی دارد انتظار نیست مانند یک منتقد حرف بزند. در واقع این توقع وجود دارد که دومین فرد اجرایی کشور اگر مدیری را ناکارآمد تشخیص داده در هر سطح و جایگاهی است توبیخ و برکنار کند. به همین دلیل باید گفت بیان چنین سخنانی از سوی معاون اول رئیس‌جمهور رفع کننده مسئولیت وی نیست و دولت‌ باید در این زمینه پاسخگو باشد.

فراموش نشود که چنین مدیرانی اول به دولت و بعدا به کل سیستم ضربه وارد می کنند و چهره ای ناکارآمد و ناتوان از مجموعه در اذهان مردم ایجاد می کنند و اعتماد و سرمایه اجتماعی را از بین می برند. چنین مدیرانی از هر دشمن خارجی نیز قوی تر هستند. پس تا دیر نشده و تا زمان نگذشته باید کاری کرد. یادمان باشد ضعف مدیریت باعث شده هنوز مردم زلزله زده کرمانشاه پس ۷۰ روز از زلزله در سرمای منفی ۱۰ درجه و در چادر امداد شب را به صبح می رسانند.