«روایت آیتالله» مجموعه مقالاتی است به قلم شماری از دولتمردان و سیاستمداران دولتهای «سازندگی و اصلاحات و تدبیر و امید» و نیز دربردارنده نوشتههایی است از بعضی استادان و روشنفکران صاحبنام و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران که به مناسبت برگزاری نخستین کنگره بزرگداشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، (تهران، سهشنبه 19 دیماه 1396، سالن اجلاس سران) و به کوشش یاسر هاشمی فراهم آمده و روایتگر جنبههای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و مذهبی آیتالله هاشمی رفسنجانی است. «روایت آیتالله» به سرمایه دفتر نشر معارف انقلاب منتشرشده است. «با تاریخ تا دل تاریخ» یکی از مقالات این مجموعه است. از آنجا که شمارگان این کتاب اندک است، نظر به محتوای درخور این مقاله، علیرغم رویه مرسوم الف کتاب در کوتاه بودن مقالات ترجیح دادیم که این مقاله بدون کوتاهسازی منتشر شود.
اکبر هاشمی بهرمانی، نامبردار به «هاشمی رفسنجانی» (روستای نوق از توابع رفسنجان، 3 شهریور 1313- تهران، 19 دی 1395) از شخصیتهای سیاسی و مذهبی بسیار صاحبنام و تاثیرگذار در دوران جمهوری اسلامی ایران و از سیاستمداران و دولتمردان پرُهوش و بانبوغ و بحثانگیز تاریخ معاصر ایران است. در طی عمر نسبتا بلند و پرُفراز خود، هم در زمره مبارزان پیش از انقلاب جای میگیرد و هم در صفوف آغازینِ صاحبمنصبان پرُاقتدار و قدرتمند دوران پس از انقلاب به جلوه درمیآید. آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی همچنین از زمره معدود مبارزان در کسوت روحانیِ خواستار سرنگونی رژیم پهلوی و تحقق استقرار حکومت و جمهوری اسلامی بود که به آمال خود رسید و در قوام یافتن آنچه در آرزویش بود تاثیری مهم داشت. او زمام اصلیترین ارکان قدرت را در دوران جمهوری اسلامی تا روزی که زیست در کف با اقتدار خود داشت و از صحنه سیاست و قدرت هم تا لحظهای که زنده بود کنار نرفت و منزوی نشد: محرم و معتمد بنیانگذار جمهوری اسلامی، وزیر کشور، رئیس مجلس شورای اسلامی، جانشین فرماندهی کل قوا، رئیسجمهور، عضو مجلس خبرگان رهبری، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی، و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.(۱) قضاوت متقن در خصوص تصمیمگیریٰهای او در جایگاه مناصبی که داشت ونیز بررسی تاثیرگذاری شخصیت و ارزیابی منصفانه و نهایی کارنامه سیاسی او مستلزم «صبر و حوصله» بیشتر تاریخ است.
روحانیِ تاریخپژوه
سالها پیش در مقالهای به نقلِ یکی از محققان صاحبنام تاریخ معاصر ایران نوشتم: «از زمانی که بیهقی میخواست داد این تاریخ بدهد تا روزگاری که هوشنگ گلشیری سوگی بر زمین سترون مینوشت و از روزی که شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شرححال اولیاء تصوف بازمیگفت تا دورانی که دکتر غلامحسین صدیقی شرحی بر آرای ارسطو مینگاشت، انگار همواره محور و مَفصَل مهمترین مباحث فرهنگی جامعه ما، گاه بهتصریح و گاه به تاکید، زمانی به تلویح و زمانی به تقریب، همین مسئله تجدد بود. تجدد را هم میتوان سلسله به هم پیوستهای از تحولات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، زیباییشناختی، معماری، اخلاقی، شناختشناسی دانست که مایه مشترک همه این تحولات، فردگرایی است. یکی از نشانههای بسیار مهم پختگی و قوام تازهیاب بحث تجدد در ایران را هم در این واقعیت میتوان سراغ گرفت که شکل اساسی تبادل افکار و نتایج تحقیقات اهل خبرت تحولی مهم یافته و از کتابنویسی و کلیگویی به مقالهنویسی و نکتهیابی جزئیات بدل شده است.»(۲) در همان مقاله نیز متذکرشدم: «آنچه در تعبیر این محقق در تبیین مقوله تجدد جلبتوجه میکند مسئله «فردگرایی» و «نکتهیابی جزئیات» است؛ یعنی دو مقولهای که بهناگزیر در نوع ادبی «خودنگاشتنگاری و سفرنامهنویسی» هم مجال ظهور می یابد؛ بنابراین بیتردید باید شرححالنگاری و سفرنامهنویسی را هم از مظاهر عصر تجدد دانست و کسی هم که به مقوله فردگرایی یا «تامل در خویشتن خویش» توجه و نکتهها و جزئیات روزهای رفته را حکایت میکند بیشک انسان متجدد عصر ماست...»(۳) از این نظر باید گفت آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز، به استناد مجموعه «خاطرهنویسی و روزنوشتهایی» که از خود به یادگار گذاشته است «انسانی متجدد» در روزگار ماست. این ویژگی «تجددگرایی» شخصیت او از این نظر، البته زمانی بسیار پررنگتر و حائز اهمیت بیشتر میشود که به یاد آوریم او در حوزههای علوم دینی تحصیل کرده و در کسوت روحانیت بوده است. اصولاً در حوزههای علوم دینی و اسلامی توجه به مقوله «تاریخ»، آن هم از نوع شرححالنویسی و خاطرهنگاری، بسیار کمسابقه بوده است. توجه و اعتنا و تمایلی که طلاب علوم دینی و علمای اعلام و آیات عظام به مباحثی چون تفسیر و اصول فقه و کلام و فلسفه کردهاند در مقایسه با توجهی که به علم «تاریخ» در محیطهای حوزوی شده بسیار چشمگیرتر است. حتی بنا به روایتی بعضی از علمای بزرگ دوران قاجار، ازجمله حاج ملاعلی کنی (1220- 1306 ق) از اجله فقهای اصولی و رجالی عصر ناصری، تدریس تاریخ را در حوزه علوم اسلامی نوعی اختلال در اقتدار مقام عظمای روحانیت و زمینهساز سست شدن بعضی باورهای طلاب تلقی میکردند.(۴) با نگاهی اجمالی به کتابهای «خاطرات» در تاریخ معاصر ایران که به قلم روحانیان منتشرشده است میتوان بهخوبی از بیرونقی «خاطرهنویسی و شرححالنگاری» در میان روحانیان مطلع شد. به این مسئله، برت فراگنر، ایرانشناس نامدار معاصر اتریشی، هم به صراحت اشاره کرده است: «در میان مولفان کتب خاطرات واتوبیوگرافیهایی که قبل از سال 1906 م [1324 ق/ 1285 ش] تالیف شدهاند دو شاهزاده و یک دولتمرد معروف داریم. از بین نویسندگانی که قبل از سال 1900[1318 ق/ 1278 ش] به دنیا آمدهاند هشت نفرشان در دولت و دربار عهدهدار مقامی عالی یا عالیترین مقام بوده و فعالیت خود را در زمان قاجاریه آغاز کردهاند. همینطور از این عده سه روحانی یا اشخاص منسوب به روحانیت هستند و در جریانات سیاسی آخرین دهههای دوره قاجار عملا نقش داشتهاند (کسروی، آقا نجفی، دولتآبادی). در میان نویسندگان جوان که شرح زندگانیهای مبسوط نوشتهاند به نظر میرسد که شمار ادبا بیشتر از سایر طبقات است ...»(۵) غیر از کسروی و آقا نجفی و دولتآبادی (که فراگنر «کسروی و دولتآبادی» را با تساهل و به اعتبار بخشی از زندگی آنان در زمره روحانیان شرححالنگار و خاطرهنویس ذکر کرده است) دیگر روحانی صاحبنام شرححالنگار و خاطرهنویس در دوران معاصر، که نوشتهاش درخوراعتنا بوده و باید از او نام برد شیخ ابراهیم زنجانی است؛ بنابراین، حتی با در نظر گرفتن معدود روحانیانِ گمنامی که در خصوص ثبت احوالات زندگی خود دست به قلم بردهاند و نیز با لحاظ کردن انگشتشمار روحانیان سرشناسی که به واسطه وقوع بعضی حوادث سیاسی بر آن شدهاند تا به برخی شبهات در خاطرات خود پاسخ دهند، آیتالله هاشمی رفسنجانی اولین روحانی تاریخپژوه (و نیز از معدود صاحبمنصبان و دولتمردان) در تاریخ معاصر ایران است که در نوع «خاطرهنگاری و روزنوشت» کارنامهای بدین پربرگی دارد.(۶)
مواجهه نخستین او نیز با مقوله تاریخ و رویارویی سینه به سینه با آن، در گرهخوردگی با ماجرای فلسطین و کتابی در این موضوع است؛ یعنی در تابستان و پاییز 1342 که نظر شیخ «علیاکبر هاشمی رفسنجانی» به متن عربی کتاب «القضیه الفلسطینه» نوشته اکرم زُعَیتِر(۷) جلب شد. این کتاب که متن آن را آیتالله حاج میرزاخلیل کمرهای در اختیار او گذاشت تا در تالیف مقالهای برای انتشار در مجله مکتب تشیع از آن بهره ببرد به قلم «شیخ علیاکبر هاشمی رفسنجانی» به فارسی و با عنوان «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» ترجمه و منتشر شد. کتاب با استقبال مواجه شد. بهگونهای که دکتر مصدق هم از آن خوشش آمده بود. «در آن وقت یک نسخه کتاب به دست دکتر مصدق که در احمدآباد در حال تبعید بود رسیده بود و او ارزش کتاب را درک کرده و نامهای به یکی از دوستانش نوشته و ضمن تمجید از کتاب، پولی را حواله کرده بود که کتاب را بخرند و هدیه کنند. با توجه به محبوبیتی که مصدق آن زمان در میان روشنفکران داشت این مسئله باعث استقبال بیشتر کتاب شد.»(۸)
دومین اثر، اکبر هاشمی رفسنجانی در موضوع تاریخ، کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار است. انگیزه نگارش این کتاب، به گفته نویسندهاش، پس از مطالعه بخشی از کتاب میراثخوار استعمار نوشته مهدی بهار در ذهن و دل مولف، قوت گرفته است. انگیزهای که باید آن را اساساً با منشا «ایمان و اعتقاد» تلقی کرد و کتاب را هم بهگونهای گزارش مبارزات ضد استعماری یکی از دولتمردان خوشنام و محبوب ایران دانست. این پسزمینه اعتقادی در سبب اصلی تالیف کتاب (آن هم در سال 1346 ش) به صراحت هم در تقدیمنامه کتاب مشهود است و هم در سطور پایانی پیشگفتار آن. نویسنده در تقدیمنامه نوشته است: «تقدیم به تمام مسلمانی که از ضعف و انحطاط کشورهای اسلامی رنج میبرند و آرزوی عظمت و مجد اسلام و مسلمین وجودشان را مسخر کرده و با اخلاص و فداکاری در راه تجدید جلال و شکوه اسلام و نجات مسلمین از بند استعمار و استثمار به پیکار برخاستهاند.»(۹) و با این جملات نیز پیش گفتار کتاب را به پایان برده است: «غرض اصلی ما در این کتاب تشریح مبارزات ضداستعماری امیرکبیر است و اگر مباحثی راجع به اصلاحات داخلی پیش میآوریم تا آنجاست که ارتباط به مبارزه با خرابکاری استعمار دارد. اضافه میکنیم که در این کتاب نگارنده درصدد تحقیق تاریخی نیست و لذا خوانندگان گرامی نباید انتظار داشته باشند که بر اساس تاریخنویسی تجزیه و تحلیل و بررسی و کنجکاوی ببینند بلکه هدف اصلی، برسی وضع امیرکبیر در مقابل استعمار و استعمارگران است و این بحث را از روی نوشتههای موجود دنبال میکنیم.»(۱۰) این نوع مواجهه «عقیدتی و اعتقادی» با مقولهتاریخ را باید اصلیترین ویژگیِ تاریخپژوهی آیتالله هاشمی رفسنجانی در تالیف امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار و در ترجمه سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار به شمار آورد. قید کلمه «استعمار» و القا احساس نکوهش و تقبیح مصداق و مفهوم آن در عنوان هر دو کتاب، گویای نوع دغدغههای خاطر هاشمی رفسنجانی در پرداختن به ماجراها و شخصیتهای تاریخی است. همچنین باید یادآور شد که این تفکر عقیدتی و اعتقادی به مقوله تاریخ در ذهنیت «روحانی تاریخپژوه» به حدی است که گاه رنگ تعلقخاطر عمیق احساسی و عاطفی به خود میگیرد و او را تا آستانه غم و اندوه بسیار جانگزا با خود میبرد:
«23 آذر 1395، در دیدار با دستاندرکاران همایش صدوهفتادمین سالگرد تاسیس دارالفنون، هاشمی کتابی را که حدود 40 سال پیش درباره امیرکبیر نوشته بود به جلسه آورد و با حال خاصی، آرام از روی متن کتاب خواند. بخشهایی که خواند مربوط به اعزام سفیری از سوی امیرکبیر به اتریش بود تا معلمانی را برای رشتههایی که قرار بود در مدرسه تدریس شوند انتخاب کند و با خود به تهران بیاورد... امیر درآمدن معلمان اتریشی شتاب زیادی داشت ... گروه معلمان اتریشی وقتی وارد تهران شد که امیر به دست شاه 20 ساله خام و جوان (ناصرالدینشاه) از کار برکنار شده بود و صدراعظم بعدی، میرزا آقاخان که برخلاف امیرکبیر دل درگرو حمایت انگلیسیها از خود داشت بر سر کار بود. در تهران با این هیئت در اولین برخورد با سردی هرچه تمام رفتار و به آنها گفته شد کسی که شما را دعوت کرده دیگر بر سر کار نیست. هاشمی وقتی این عبارت را خواند که: وقتی هیئت وارد تهران شد دیگر امیرکبیر بر سر کار نبود بارها بغض کرد و با بغض سخنش را ادامه داد تا رسید به این عبارت که یکی از معلمان گفته بود: بلی اگر امیرکبیر الان بر سر کار بود با ما اینگونه رفتار نمیشد. این را که خواند، درست مثل کسی که بلاتشبیه روضه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را از روی متن مقتل بخواند و بگرید گریست. چنان گریست که نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد.»(۱۱)
با تاریخ تا دل تاریخ
مجموعه آثار خاطرات و روزنوشتهای آیتالله هاشمی رفسنجانی میراث گرانقدر او برای پژوهشگران تاریخ معاصر و از منابع مهم تدوین و تالیف چگونگی وقوع انقلاب اسلامی، استقرار جمهوری اسلامی ایران و سرگذشت جنگ و دفاع مقدس و نیز روایتگر ماجراهای پرفراز و فرود و سرشار از امید و غم سالهای پرمشغله نویسنده خاطرات در مناصب عالی نظام جمهوری اسلامی است. این آثار در 18 جلد نسبتاً پربرگ فراهم آمده و هر جلد به عنوانی «تاملبرانگیز» نامیده شده است. این عناوینِ خاطرات و روزنوشتها، به نوعی براعت استهلالی است بر مندرجات و مطالب آن جلد و نیز زمینهساز آشنایی ذهنی خوانندگان است با محتوای هریک از مجلدات: دوران مبارزه، انقلاب و پیروزی، انقلاب در بحران، عبور از بحران، پس از بحران، آرامش و چالش، بهسوی سرنوشت، امید و دلواپسی، اوج دفاع، دفاع و سیاست، پایان دفاع آغاز بازسازی، بازسازی و سازندگی، اعتدال و پیروزی، سازندگی و شکوفایی، رونق سازندگی، صلابت سازندگی، صبر و پیروزی!
شیوه تاریخنگاری و شرحاحوالنویسی در مجموعه این آثار بر دو قسم است: از جلد اول تا جلد چهارم (دوران مبارزه، انقلاب و پیروزی، انقلاب در بحران) که سوانح عمر نویسنده خاطرات و فراز فرود آن را از تولد تا 1359 ش دربرگرفته است «ساختاری روایتگر» از پس «گذشت سالها» دارد که با تکیه بر منابع و اسناد و حافظه و خاطرات و گاه با رنگی از «تحلیلِ مختصر» به قلم آمده است. به نظر میرسد که آیتالله هاشمی رفسنجانی در تدوین این بخش، ضمن آنکه به شیوه روش کهن شرححالنویسی سنتی اسلامی نظر داشته و به محتوای «آموزنده و اخلاقی و فرایض دینی» در خاطرهگویی و شرححالنویسی خود اهمیت میداده است و چه بسا از این نظر میتوان اثر او را با سیاحت شرق آقا نجفی قوچانی و خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی مقایسه کرد توجهی بسیار به آموزههایی چون «مقاومت، مبارزه، سرسختی و امیدواری» داشته است و جان کلام او را باید در این موضوعات خلاصه کرد.(۱۲)
اما قسم دوم مجموعه کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی که بخش اعظم آثارش در نوع خاطرهنویسی بوده «روزنوشتههای» اوست. این روزنوشتها از شنبه اول فروردین 1360 آغازشده و در روز دوشنبه 29 اسفند 1373 پایان یافته است. (از مجلد 5 تا 18 از مجموعه کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی). بیتردید در میان دولتمردان و سیاستپیشهگان طراز اول ایران در تاریخ معاصر، مشروحترین و پربرگترین خاطرات و روزنوشتهها را آیتالله هاشمی رفسنجانی به قلم آورده و منتشر کرده است. به لحاظ شیوه روزنگاشتنگاری و احیاناً تبعیت و تقلید از آثار مشابه قبل از انتشار «این خاطرات و روزنگاشتهها» نمیتوان «دقیقاً» و از روی «قطعیت» اظهارنظر کرد؛ چراکه تا پیش از اولین روز «ثبت این خاطرات روزانه» (شنبه اول فروردین 1360) از میان مجموعه روزنوشتها و خاطرات مشهور و زبانزد نوشتهشده به قلم فرهیختگان و ارباب سیاست و قدرت، فقط روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه (به کوشش ایرج افشار، تهران 1346) و یادداشتهای دکتر قاسم غنی (به کوشش سیروس غنی، لندن 1359) منتشر شده بود. آقای هاشمی رفسنجانی البته در یادداشتهای روزنامه خود هیچ اشارهای به این «روزنوشتها و خاطرات» منتشرشده نکردهاند. همچنین دقیقاً نمیتوان به این نکته پی برد که ایشان به سائقه روح نوجویی و تجددگرایی و تاریخپژوهی که از او سراغ داریم و نیز با توجه به اقتدار و قدرتی که داشته است آیا هیچگاه درصدد برآمده است که مثلاً اسناد و منابع منتشرنشده گنجینههای نسخ خطی ایران را (کتابخانه ملی، کاخ گلستان، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و...) به قصد مطالعه آثار همموضوعِ خاطرات و روزنوشتههای در دست نگارش خود مطالعه و بررسی کند؟ به لحاظ «زمان» پس از ثبت اولین «روزنگاشت» در روزنوشتهها (شنبه اول فروردین 1360) تا آخرین روز ثبت روزنگاشت در این دسته آثاری که تاکنون از ایشان منتشر شده است (دوشنبه 29 اسفند 1373)(۱۳) در عرصه پژوهشهای تاریخ معاصر، رویدادهای بسیار خجسته نظر پژوهشگران تاریخ معاصر و ارباب قدرت و سیاست را به خود جلب کرده است. در طی این سالها (1360 تا 1373) دو کتاب بسیار مهم و زبانزد همگان در نوع «خاطراتنویسی روزانه» به زبان فارسی منتشر شده است: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه در سفر سوم فرنگستان و یادداشتهای علم. بسیار دور از ذهن مینمایاند که آقای هاشمی رفسنجانی از مطالعه این کتابها غفلت کرده باشد اما اینکه پس از انتشار یادداشتهای علم و روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، در ذهنیت آقای رفسنجانی در باب «روزنگاری و ثبت خاطرات روزانه» آیا «حک و اصلاحی» صورت پذیرفته یا خیر؟ به دشواری میتوان به این پرسش پاسخ داد؛ اما آنچه مسلم است آقای هاشمی رفسنجانی تا روزی که میزیسته و 38 سال از عمر 82 ساله خود را از تصمیمگیرندگان و صاحبان پرقدرت و اقتدار در دوران جمهوری اسلامی بوده و به نوعی باید گفت در این 38 سال در «دل تاریخ» دم میزده، همواره دغدغه «با تاریخ بودن» را داشته است. او همواره «با تاریخ تا دل تاریخ» بوده است!
تاریخنگار مصلحتنگر
در باب تامل در شیوه تاریخنگاری آیتالله هاشمی رفسنجانی، اولین نکته توجه به «انگیزههای» او در نگارش «روزنگاشتها و خاطرهها»ست. این انگیزه، به روشنی در پیشگفتار نویسنده، در اولین مجلد روزنگاشتها، مشهود است: «توفیق ثبت بخشی از خاطرات و حوادث مهم تاریخی دوران انقلاب اسلامی را از «الطاف الهی» میدانم؛ کاری ساده و آسان برای اینجانب اما مطمئناً برای تدوین «تاریخ پربار انقلاب» میتواند سرمایه خوبی باشد».(۱۴) بنابراین، اساسیترین انگیزه تدوین و نگارش این «آثار» ادای دین به انقلاب اسلامی و در واقع همان مواجهه «عقیدتی و اعتقادی» روحانی تاریخپژوه با مقوله تاریخ است. این مواجهه اعتقادی و عقیدتی که انگیزه و زمینه «توجه به جزئیات حوادث و ثبت آن را در دفترهای روزانه» نویسنده شکل داده در نوع «نگرش نویسنده روزنگاشتها به ماجراها و مسائل» و نیز در «رعایت گفتنیها و نگفتنیها» و در لحاظ کردن «محدودیتهای اخلاقی و امنیتی و سیاسی و...» بسیار تاثیرگذار بوده است. آیتالله هاشمی رفسنجانی بهصراحت این نکته را یادآور خوانندگان شده است: «از چاپ بعضی از مطالب که جنبه اسرار کشور یا افراد را دارد خودداری شده و برای این منظور با چند نفر از دوستان اهل نظر و رازدار مشورت شده است».(۱۵) انتشار یادداشتها و خاطرات به گفته نویسندهاش با «ملاحظهکاری» بوده است؛ و از آنجایی که یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی، از شواهد بسیار شاذ این نوع نوشتههاست که در زمان حیات نویسنده آن منتشرشده است،(۱۶) ضرورت این ملاحظهکاری بیشتر خود را مینمایاند. نویسنده این یادداشتها نیز خود واقف به این نکته بوده است: «میدانم که انتشار خاطراتی اینچنین در زمان حیات خود صاحب اثر و حیات بسیاری از افراد و خانوادههای مذکور در کتاب خالی از مشکل و آثار منفی نیست. ...».(۱۷) با مرور دقیق مجموعه مجلدات یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی، میتوان به این نتیجه رسید که نویسنده این یادداشتهای روزانه، در عین مواجهه اعتقادی و عقیدتی با «تاریخ» و کوشش تحسینانگیزی که به ثبت «جزئیات وقایع دوران و احوالات شخصی» خود داشته و این «نوشتن» هر روز را نوعی تکلیف و وظیفه تعطیلناپذیر قلمداد میکرده است،(۱۸) در ثبت و نوشتن «دیدهها و شنیدها و گفتههای» خود اصولاً تا جایی پیش میرود که پا از حریم «مصلحت» فراتر نگذارد. نویسنده این یادداشتها که نه در مقام ناظر و گزارشگرِ وقایع، بلکه در جایگاه «تعیینکننده و تصمیمگیرنده» شرح ماجراها را به قلم آورده است هرگز درصدد آن نیست از «رازهای مگو و اسرار» بنویسد. قصد افشاگری هم ندارد. همواره با ایجاز، گزارشی خیلی کلی از «شنیدنها و دیدنها و گفتنهای» خود بازمیگوید و به قلم میآورد. درعینحال وقتی هم پای «مصالح نظام و جمهوری اسلامی» در میان نباشد البته از بسیاری حالات روحی و احوال شخصی و از اخبار خانواده و دید و بازدید با فامیل و سلایق و لذتهای فردی و جمعی و تفریحات و مطالعه و... با خوانندگان صمیمانه سخن میگوید.(۱۹) او فقط درصدد «حفظ مصالح نظام» است و هدفی هم جز این ندارد. اگر دست به قلم برده و این «روزنوشته ها» را از خود به یادگار گذاشته در ذهنیت خود حفظ مصلحتهای نظام را در نظر داشته است تا راه را بر بسیاری تردیدها و ابهامات در خصوص تدوین تاریخ انقلاب اسلامی ببندد، مانع انحرافها شود و در نهایت به آیندگان کمک کند: «حضورم در مسئولیتهای حساس و کلیدی و ملاقاتها و ملاحظه گزارشهای متنوع و سفرهای مهم داخلی و خارجی باعث شده که این مجموعه حاوی سرنخهایی برای پیگیری رویدادهای مهم تاریخ باشد».(۲۰) اینکه این یادداشتها در آینده چه «سرنخهایی» برای پیگیری «رویدادهای مهم تاریخی» خواهد بود به مانند قضاوت درباره کارنامه سیاسی نویسنده این یادداشتها مستلزم صبر و حوصله تاریخ است. تاریخ بیتردید کارنامه این «روحانی تاریخپژوه» را که همواره «دغدغه مصلحتِ» انقلاب و کشور و درک «تاریخی» از وقایع داشت، با انصاف به داوری خواهد نشست.
منابع:
۱- جعفر شیرعلینیا، روایتی از زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی (از ولادت تا ارتحال)، تهران انتشارات سایان، 1395.
۲- فرهاد طاهری، «روزهای سنت و تجدد»، ایرانشهر امروز، سال اول، شماره 4، آبان و آذر 1395.
۳- عباس میلانی، تجدد و تجددستیزی در ایران، تهران، نشر اختران 1383.
۴- ابوالبشرفرمانفرمائیان، ریشهیابی تاریخی و حقوقی انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات تالیا، 1390.
۵- برت گ. فراگنر، خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمه مجید جلیلوند رضائی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377.
۶- اکبر هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران، موسسه مطبوعاتی فراهانی، 1346.
۷- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی (18 جلد)، تهران، دفتر نشر انقلاب، 1393-1396.
۸- خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، به اهتمام غلامحسین میرزاصالح، تهران، انتشارات کویر، 1393.
پانویسها:
۱- برای اطلاع دقیق از کارنامه مبارزاتی و سیاسی و نیز مناصب آیتالله هاشمی رفسنجانی نک: جعفر شیرعلینیا، روایتی از زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی (از ولادت تا ارتحال)، تهران انتشارات سایان، 1395
۲- فرهاد طاهری، «روزهای سنت و تجدد»، ایرانشهر امروز، سال اول، شماره 4، آبان و آذر 1395، ص 109؛ نیز نک: عباس میلانی، تجدد و تجددستیزی در ایران، تهران، نشر اختران 1383، ص 9- 21
۳- فرهاد طاهری، همانجا.
۴- برای اطلاع بیشتر در این خصوص نک: ابوالبشر فرمانفرمائیان، ریشهیابی تاریخی و حقوقی انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات تالیا، 1390، «آموزش سنتی در ایران اسلامی» ص 191- 199
۵- برت گ. فراگنر، خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمه مجید جلیلوند رضائی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377، ص 73
۶- مجموعه کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی در هجده جلد و در شمار صفحاتی بالغ بر یازده هزار صفحه به سرمایه دفتر نشر معارف انقلاب در تهران منتشرشده است.
۷- اکرم زُعَیتر (Akram Zuayter) نویسنده کتاب، سفیر وقت اردن در ایران بود.
۸- کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه (جلد اول)، به کوشش محسن هاشمی، تهران دفتر نشر معارف انقلاب، ص 177؛ نیز برای اطلاع از انگیزه و چگونگی ترجمه و انتشار کتاب سرگذشت فلسطین... نک: همان، ص 171-177.
۹- همان، ص 357
۱۰- اکبر هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران، موسسه مطبوعاتی فراهانی، 1346
۱۱- جعفر شیرعلینیا، روایتی ارزندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، تهران، انتشارات سایان، 1395، ص 946
۱۲- برای اطلاع از شواهد این دغدغههای نویسنده خاطرات از جمله نک: هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، (جلد اول) به کوشش محسن هاشمی تهران، 1395، ص 62-63، 185-188 همچنین برای اطلاع از این ویژگی کتاب سیاحت شرق آقا نجفی نک: برت گ. فراگنر، همان، 96- 97. برای اطلاع از این ویژگی خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی نیز نک: خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، به اهتمام غلامحسین میرزاصالح، تهران، انتشارات کویر، 1393، فصل دوم، دوره پنجم زندگانی.
۱۳- برای اطلاع دقیق نک: آیتالله هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، (جلد 5)، به کوشش یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب 1393،29، نیز نک همو، صبر و پیروزی (جلد 18) به اهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر انقلاب، 1396، ص 797
۱۴- آیتالله هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، (جلد 5)، به کوشش یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب 1393، ص 11.
۱۵- همان، 14.
۱۶- رجال سیاسی و دولتمردان صاحبنامی که روزنگاشت و خاطرات روزانه به قلم آوردهاند آثارشان پس ازدرگذشت آنان منتشرشده است. از جمله این بزرگان میتوان به این شخصیتها اشاره کرد: محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، محمدعلی فروغی، قهرمان میرزا سالور ملقب به «عینالسلطنه»، اسدالله علم، میرزاعلیاصغرخان حکمت، قاسم غنی.
۱۷- آیتالله هاشمی رفسنجانی، همان، ص 15
۱۸- آیتالله هاشمی رفسنجانی درجایجای یادداشتهای خود بارها اشاره میکند که مثلاً «نوشتن یادداشتهای عقبافتاده را انجام دادم.»
۱۹- با مراجعه به مجموعه یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی میتوان به تعلقات خاطر نویسنده به نوع غذا، (مثلاً آبگوشت یا گوشت قورمه)، بدخوابی یا خوشخوابی در سفر، میزان ارتباط صمیمی او با اعضای خانواده، طبیعتگردی، صبر و حوصله در برابر خطاهای دیگران و حتی به طبع شاعری او و شعری که برای استاد شهریار سروده است (مجلد 8 کارنامه و خاطرات، بهسوی سرنوشت، ص 536-539) بهخوبی پی برد.
۲۰- آیتالله هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، (جلد 5) به کوشش یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393، «پیشدرآمدی بر چاپ دوره کارنامه و خاطرات»
* دانشنامهنگار و پژوهشگر تاریخ معاصر