به محض این که اعتراضات به حق اقتصادی مردم در مشهد و چند شهر دیگر، ابعاد جدیدی پیدا کرد؛ کارتل های بزرگ رسانه ای در کشور های آلمانی زبان اروپا به پوشش تحولات ایران، تحت عنوان اعتراضات بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند! شواهد کاملا حاکی بر این بود که استارت یک پروپاگاندای رسانه ای جدید برای فریب مردم اروپا در مورد تحولات داخلی ایران زده شده است.
در صدر این رسانه های جریان اصلی، مطبوعات وابسته به انتشارات بزرگ اشپرینگر «Axel Springer» قرار داشتند. اشپرینگر یک کارتل غول پیکر فرهنگی ـ صهیونیستی در آلمان است که روزنامه های کثیرالانتشار دی ولت «Die Welt» و بیلد «Bild» را منتشر می کند. این رسانه های غول پیکر که حامی منافع اسراییل هستند و بزرگترین وظیفه ای آنها در درجه ای اول پروپاگاندا بر علیه خود ملت آلمان و تاریخ آن است؛ دست به انتشار اخبار و تحلیل از نا آرامی ها در قالب خیزش مردم ایران بر علیه ـ به اصلاح آنها ـ رژیم ایران زدند.
منتها نکته مهم اینجا است، سایر رسانه های جریان اصلی مثل روزنامه ی محافظه کار مسیحی فرانکفورتر آلگماینه «Frankfurter Allgemeine» و یا هفته نامه ی چپ لیبرال دی سایت «Die Zeit» و تقریبا سایر رسانه های اصلی، تلاش کردند بر خلاف فتنه ی سال هشتاد و هشت یک تصویر واقع بینانه تری از نا آرامی های ایران نشان دهند.
این جراید در عین پوشش و تحلیل اعتراضات در قالب سیاست های شان که منافع بلوک ترنس ـ آتلانتیک نقطه ی کانونی آن است؛ به خشونت طلبی های رادیکال و بی هدف بخشی از معترضین در تهران و استان های مرزی ایران که واکنش نیروهای امنیتی را به دنبال داشت؛ اشاره کردند. در واقع این مسئله بر می گردد به سیاست جدید اروپا در قبال ایران بعد از برجام که در مقابل سیاست های ترامپ و دوستانش در تلاویو و ریاض قرار دارد. زمانی که ترامپ توئیت های مضحکی را در باب نا آرامی های ایران منتشر می کرد؛ وزارت خارجه آلمان سخن از احترام به اعتراضات مسالمت آمیز مردم در عین محکوم کردن خشونت طلبی ها کرد.
ا این واکنش اروپا را به هیچ عنوان نباید به عنوان حسن نیت آنها تفسیر کرد. بلوک غرب بی شک دشمن ایران اسلامی است. منتها این تضارب نگاه آمریکا و اروپا بر می گردد به قدرت گیری ترامپ در آمریکا که اساسا شکاف معرفتی را در راهبرد بلوک غرب بر علیه ایران و سایر مسائل جهان ایجاد کرده که البته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی می بایست از این فرصت برای تحکیم منافع ایران استفاده کند.
رسانه های کوچک و منتقد آلمانی بلافاصله بعد از انتشار اخبار نا آرامی های ایران، آن را سناریوی جدید رهبران غربی بر علیه دولت ایران بعد از شکست های پی در پی شان در منطقه ی غرب آسیا تفسیر کردند.
تارنمای ماهنامه ی آرکادی «Arcadi» در یاداشتی جالب به مسئله ی تلاش و دخالت پیاپی غربی ها برای تحمیل یک نظام غربی ـ لیبرال بر ایران پرداخت و این موضوع را مطرح کرد که تا کی غرب می خواهد مغرورانه معیار های ارزشی خودش را به ملت های دیگر تحمیل کند. البته معیار های که به زعم آرکادی در خود غرب امروز بحران ساز و مسئله دار هستند. آرکادی خواستار احترام به حاکمیت ملی ایران و عدم دخالت غرب در مسائل داخلی ایران در این یاداشت بود.
تارنمای ماهنامه ی کمپکت «Compact» هم در یاداشتی به بازشناسی پایگاه اجتماعی اصلی این اعتراضات که اساسا منتقد سیاست های دولت شبه لیبرال فعلی ایران است؛ پرداخت و در ادامه، اعتراضات را در ابعادی گسترده تر، یعنی در قالب تنش آمریکا و روسیه بررسی کرد. اما تارنمای اقتصاد سیاسی کشکورس «Cashkurs» به این نکته پرداخت که علت ناآرامی های ایران نرخ بیکاری ۱۲ درصدی و نرخ بیکاری جوانان ۲۹ درصدی این کشور در رسانه های اصلی مطرح شده است.
حال با نگاهی به آمار بیکاری در کشورهای اروپای این سوال مطرح می شود که چرا مثلا در یونان با نرخ بیکاری ۲۲ درصد و یا اسپانیا با ۱۷ درصد تظاهرات صورت نمی گیرد و یا مثال بهتر، ایتالیا با نرخ بیکاری جوانان ۳۵ درصدی شاهد ناآرامی های خشونت طلبانه نیست؟ کشکورس در همین باب به پشت پرده ی سیاسی ناآرامی ها در قالب همکاری سرویس های اطلاعاتی عربستان و اسراییل اشاره کرد.
اما شاید مهمترین خبر در این باب توئیت آقای رنه اشپرینگر«Rene Springer» نماینده ی حزب آلترناتیو برای آلمان در مجلس فدرال بود که ثبات در ایران را در برابر یک سوریه دوم با بیش از صد ها هزار کشته و میلیون ها مهاجر و فراری ارجح دانست. البته آقای اشپرینگر در توئیت اش عامدانه از واژه ی رژیم و نه دولت ایران استفاده کرد. علت آن هم بی شک به جو کاملا ضد ایرانی فضای رسانه ای آلمان بر می گردد. به معنای دقیق تر، ایشان از واژگان ادبیات رسانه های اصلی استفاده کرد، اما پیام کاملا جدیدی در باب عدم دخالت در امور ایران را منتشر کرد. با این حال اشپرینگر شدیدا مورد حمله رسانه های اصلی قرار گرفت و تا جای که این رسانه های جریان اصلی، خواستار حذف پست او شدند.
این در واقع، یک اتفاق نو در اروپای امروز است که یک صدای جدید بر علیه مافیای حقوق بشری و تعویض رژیم «Regime Change» شکل گرفته است که بی شک تقویت دیپلماسی عمومی را برای جذب صدا های جدید حامی جمهوری اسلامی ایران می طلبد. البته در مقابل هم، حزب سبز آلمان و نماینده ی دو پاسپورتی اش در مجلس فدرال یعنی آقای امید نوری پور به پروپاگاندا بر علیه ملت ایران بابت نا آرامی های اخیر پرداخت. منتها احزاب سبز در اروپای امروز دوران سقوط شان را تجربه می کنند و اقبال عمومی به این احزاب اساسا از بین رفته است.
* کارشناس مسائل سیاسی اروپا