پست درمانی

حمید نجف، گروه تعاملی الف،   3961018070
پست درمانی

در جریان اعتراض های سال 88 که جنگ بیشتر بر سر تصاحب قدرت بود، دوستان "عشق پست" در بطن ماجرا و غالبا در خط مقدم آن و مراوده اخبار با شبکه های صدای امریکا و بی بی سی بودند، حال در اعتراضات معیشتی سال 96 معترضان را ارازل، اوباش و حتی کرکس خطاب می کنند. تا دیروز که در وزارتخانه منصبی نداشتند، منتقد اول وزیر بی لیاقت و معاونین زیر مجموعه اش بودند، اما از امروز که خود حکم ریاست گرفته اند، مرید و مرادشان، همان وزیر بی عرضه دیروزی است.

اگر جناح رقیب بر سر کار باشد، اعتراضات ناشی از نا کارآمدی، ماحصل عملکرد اشتباه و سوء مدیریت تفسیر می شود، اگر خود و دوستان سر کار باشند، اعتراضات همه ناشی از سم پاشی و ریختن بذر نا امیدی توسط جناح مقابل است. هر زمان که ما بر سر پست هستیم، نمره مدیریتی عالی و همه چیز گل و بلبل است، حق نقد را هم تنها در شعار برای مردم قائلیم، اما همینکه که خورشید مسئولیتمان غروب کند، منتقد سر سخت نظام و دولت می شویم.

در مواقع مختلف برای تداوم شهرتمان بی وقفه بیانیه می دهیم و با عوام فریبی، تمام تقصیر را به گردن جناح رو به رو می اندازیم و با زیرکی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنیم. در مناظره های انتخاباتی به جای ارائه برنامه کاری جهت بهبود اوضاع آینده کشور، انقدر انگ و تهمت نا کارآمدی، فساد و دزدی به یکدیگر می زنیم که مخاطب لحظه ای با خود می اندیشد که این جماعت بیرون از زندان چه می کنند؟

آن زمان که ما و دوستان از دیوار سفارتخانه ها بالا می رفتیم، اینکار اقدامی در خور تحسین و تقدیر بود حال که دیگران بالا می روند باید محکومشان کرد. این یک بام و دو هوا کردن ها که طی سالیان متمادی از سوی سران و اعضای هر دو جریان اصلی سیاسی کشور بارها و بارها شنیده شده قطعا به دلیل کسب قدرت نبوده و از روی عشق خدمت به خلق و کشور می باشد، البته من می نویسم، شما باور نکن. اگر جوانان دیروز در سبقت از یکدیگر برای باز کردن معبر مین تلاش می کردند، بعضی از میانسالان و حتی سالمندان امروز در تصاحب میز و طلب قدرت در رقابتند.

رقابتی که گاهی به ستیزه و جدل هم کشیده می شود، اگر دیروز آبروی نظام و انقلاب برایمان اولویت اول بود، امروز ارقام موجودی حساب های بانکی و نزدیکی هر چه بیشتر به سفره انقلاب برایمان حائز اهمیت است. سلب اعتماد عمومی مردم را کسانی رقم زدند که برای تصاحب قدرت از دایره انصاف خارج شدند و به جای اثبات خود به تخریب دیگری پرداختند. این بی اعتمادی گسترده که بعضا در جریان شعار های معترضان هم شنیده شد، نشان از عبوربخشی از مردم از هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا داشت. آبرویی را که طی سال ها قطره قطره جمع کردند در تشت اختلاف ریخته و تقدیم جوی آب نمودند.

نمی دانم چطور قادرم، توصیه به کسانی کنم، که خود را عقل کل می دانند اما صرفا جهت درج در تاریخ دو راه را برای عبور از این گذار بی اعتمادی تقدیم می کنم:

اول: جایگزین کردن اثبات خود به جای تخریب رقیب
دوم: اولویت قرار دادن خواست مردم در هر شرایطی البته نه صرفا در شعار