غبطه دلیری روشنفکری...

میرزا سعدین داورپناه، گروه تعاملی الف،   3961016046 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
غبطه دلیری روشنفکری...

پرداختن به زشتی و هزینه های «آشوب» بی نیاز است از بازخوانی الفبای کنش و واکنش نوع بشر، مبحثی است در باب سنجش میزان درستی این «طریق» ابراز اعتراض، محاسبه ضرر و فایده آن و نه چرایی اش!

پرسه پیرامون واکنش روشنفکران به این حوادث دهه پایانی قرن ۱۴ هجری ایران، لاجرم بازخوانی «ماجرای جنجالی دریفوس» در اواخر قرن ۱۹ میلادی فرانسه را تجویز می کند! گفته می شود علاوه بر تداول اصطلاح «روشنفکر»، دقت در تمایز میان واژه «مردم» با «توده» نیز از محصولات مباحثی است که در آن دوران رونق گرفت. امیل زولا علیه آن عوامگرایی به شکوه نوشت که «من متهم می کنم» اما خود به زندان افتاد، پس از آن طی اعلامیه روشنفکران چنین آمد که رسالت روشنفکر فقط ایستادن دربرابر خودسری حاکمان نیست بلکه بی خردی جماعت را هم باید محکوم کند.

کلمانسو "تفاله طبقات" را «توده» می خواند و در آن فضای عوامانه بسیار شجاعت به خرج داد که با صراحت گفت: «مردم که خدا نیستند، خودکامگی خشونت‌ آمیزی که جمعی در خیابان‌ ها به راه انداخته، مقبول تر از استبداد فردی بر تخت پادشاهی نیست!» سکوت روشنفکر در قبال آشوبگری توده جایز نیست. مجموعا هر تعریف معتبری از روشنفکری، تحمل دروغ های شیرین عامه پسند و تن دادن به احکام خیابانی توده را برنمی تابد چه رسد به همراهی یا توجیه علل هرج و مرج شرورانه و توصیف خرابکاری ها به مثابه «کنش سیاسی»!

حتی اثبات پایمال شدن حقوق، بهانه آشوبگری را معتبر نمی کند! روشنفکر پر می داند که هیچ نسخه جادویی و راه حل معجزه آسا وجود ندارد پس هرگز نباید از یادآوری آن به رویابافان بهراسد.
اگر به آرشیو چندین ساله مطبوعات ایران پس از هر آشوب کوچک و بزرگ مراجعه شود، انباشته است از انتشار توجیهات تکراری، مندرس و پوچ براساس «انباشت مطالبات» و «محدودیت عرصه حق خواهی» که همچنان پس از این شورش کور نیز در حجمی سیل آسا بازنشر شده و شعور جامعه را آماج بمباردمان گرفته است. مشابه سرنوشت محتوم همه شورش های کور، اکنون هر وعده و ادعای کشف "راز تغییر" نیز بی ریشه، نابهنگام و نافرجام است.

نزد فرانسویان جمهوری ساز، باوری خاص به آرمان "ارتباط میان مردم با حکومت" از بزرگترین موانع شکلگیری احزاب واسطه شده بود. اواخر قرن نوزدهم موضعگیری های قاطعانه روشنفکران علیه توده هیجانی، یاریگر ظهور و قوام نخستین حزب سیاسی واقعی فرانسه شد و تکامل نظام حزبی را پشتیبانی کرد. شورش توده ای و آشوب گری متوهمین واقعیت محتمل همه جوامع جهان است، از همین رو همه حکومت ها نیروی انسانی و ابزار ضد شورش تدارک می بینند. فارغ از ارزش تجارب دیگران و لوازم «توسعه سیاسی»، اخیرا بخشی از مردم (توده) چنان آشوب جاهلانه ای کردند که حتی «منافع اقتصادی» همه جامعه را به مخاطره انداخته است. ایشان با رفتار احساساتی در زمانی حساس زمینه ساز تحریم و فشارهای اجنبی علیه همه هموطنان شدند، تصویر ثبات ممتاز وطن را مخدوش نمودند و مانده جذابیت سرمایه گذاری در ایران نسبت به دیگر کشورهای منطقه را به چالش کشیده اند. موقعیت جدیدی که علاوه بر هزینه های مالی و جانی، دشواری های مبارزه آینده با مشکلات اقتصادی را نیز بیشتر کرده است...

به هر حال شد آنچه نباید با شدنش مماشات کرد اما مشکلات امروز هم تنها ناشی از سو رفتار مقامات یا توده نیست! جامعه ساختمانی در هم تنیده دارد و عوامل زمینه ساز خطا و هزینه می توانند متکثر باشند. همچنین طنین هر شلختگی در ارتعاش رشته های گوناگون موثر می افتد. البته که «همه چیز را جمع همگان می دانند» اما طی شمارش عیب و حسن وطن، نمره "ارزیابی روشنفکر ایرانی در میزان وفاداری به رسالتش" همواره در حساب می آید! (پرداختن به توهم براندازی و توصیف همه بضاعت خیال پردازان آن آلودگی این مجال است و از آن صرف نظر می شود.)