مصونیت نقد پذیری

عبدالله اخوی، گروه عاملی الف،   3961005042 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
مصونیت نقد پذیری

در قدیم و در بلاد عرب زبان به شخصی که خبره جدا کردن درهم های تقلبی از اصلی بود، ناقد و هنر وی را نقد کردن درهم می گفتند. به تدریج نقد درهم به ادبیات و شعر کشیده شد و نقد شعر نیز بین ادبا رایج گردید. اما در گذر زمان این وظیفه و هنر منتقدین منحصر به شعر و درهم نماند و دایره آن به سایر حوزه های دیگر از سیاست و حکومت گرفته تا هنر و اقتصاد و همه شئون مرتبط با زندگی مردم و اجتماع گسترده شد. در دنیای معاصر هر کس در هر بخشی می تواند خیر خواهانه دیگری را به ترازوی نقد گذارده و اعمال و کردار وی را نقد کند و از انتقاد یک کودک از والدین گرفته تا یک شهروند از رییس جمهور و بالاترین مقام کشورش همه و همه در معرض نقد دیگری هستیم.

جرج استایلز (موسیقیدان) می گوید: " اگر فرض کنیم در جامعه ای به هر دلیلی نقد کردن ممنوع شده باشد و هیچ کس اجازه بحث و نقد کارهای هنری ارائه شده را نداشته باشد چه خواهد شد؟ خیلی ساده، آثار برجسته هنری ساخته نخواهند شد زیرا هر اثر هنری جدید به نوعی نقد اثر هنری قبلی است ". به قول بزرگی، هنر، هواپیماست، هنرمند خلبان آن و منتقدین خدمه پرواز هستند. بنابراین، هنرمندی که از منتقدین آثارش قهر کرده باشد مثل هواپیمایی است که بدون خدمه می خواهد پرواز کند.

در حوزه عمومی نیز این موارد به گونه ای دیگر و البته در ابعاد وسیع تری که دارای تاثیر گذاری به مراتب مهم تری نیز هست، مواجه هستیم. بسیاری از مسئولین که به دلیل نوع و حوزه مسئولیت خویش، احساس قدرت می کنند، به گونه ای رفتار می کنند که ظاهرا از هر انتقادی بری و شان آنان، اجل از هر نقدی در حوزه کاریشان است. در حالیکه نقد سازنده و برشمردن عیب و ایرادهای افراد دارای مسئولیت اجتماعی از ابزار های اصلی رشد آن فرد و در عین حال، توسعه و شکوفایی کشور به شمار می رود. هر چند همان گونه که اشاره شد گاهی منتقدین جانب انصاف را رعایت نکرده و حتی عمدا در صدد تخریب وجهه و شخصیت آن مسئول بوده باشند. به فرمایش امام هادی (ع)، " عتاب و انتقاد، کلید گفتگو است و عتاب بهتر از کینه بر دل گرفتن است."

متاسفانه در سال های اخیر با پدیده جدید و در عین حال عجیبی در حوزه نقد و انتقاد به نام "مصونیت نقدپذیری" روبرو هستیم که پیش از این سابقه نداشته است. به تازگی مد شده است برخی از مسئولین که کوتاهی و سوء مدیریتشان، موجب وارد شدن خسارات زیادی به جان، مال، امنیت، کار و سایر موارد حیاتی مردم، شده است، با شرکت در جلسات نقد مسئولیتشان، چنان به تایید پیاپی کلام منتقد که در حال سخنرانی از تریبون جلسه است، می پردازند که هر بیننده ای فکر می کند این بنده خدا که خودش بهتر از ما از درد وکاستی ها آگاه است، پس حتما اشکال و کوتاهی از مسئولان دیگری است که دستان این مسئول خدمتگزار را بسته و نمی گذارند وی کارش را به درستی انجام دهد.

یکی از مستند سازان برجسته کشورمان با ذکر خاطره ای از ساخت مستند آزادی که در باره قتل عام و نسل کشی پرندگان مهاجر در فریدونکنار می باشد با بیان اینکه سازمان محیط زیست با تغییر رفتار نسبت به انتقاداتی همچون شکار پرندگان در فریدونکنار تغییر رفتار داده است، می گوید: "یکی از مدیران این سازمان در مقابل انتقادات و افشاگری هایی مانند مسائل فریدونکنار روی خوش نشان می‌دهد که این نامناسب است زیرا آنها وضعیت را خیلی خوب می دانند ولی باز در هنگام تماشای فیلم آنرا تحسین نموده و ما را تشویق می کنند".

رضا فرهمند با انتقاد از این نوع رفتار جدید و به ظاهر زیرکانه که با هدف خلع سلاح منتقد طراحی و اجرا می شود، می افزاید: " البته این رویکرد سازمان محیط زیست هوشمندی درستی نیست بلکه نوعی وقاحت در عادی شدن فساد است. چرا باید وقتی مستندی انتقادی از حوزه مسئولیتی یک مسئول می‌سازیم، همان فرد مسئول در زمینه فساد، در مراسم رونمایی حاضر شده و برای ما کف بزند و از ما تشکر کند؟ چون می خواهد عملا با این کار صورت مسئله را پاک و اجازه پیگیری بیشتر را ندهد."

به نظر می رسد پدیده"مصونیت نقدپذیری" که به تدریج جایش را در رفتار برخی مسئولین باز نموده است در صورت عدم برخورد جدی رسانه ها و صاحبان فکر و قلم، می تواند در روند تکاملی خود به اشکال دیگری تغییر شکل داده و گسترش یابد. یعنی از این پس در نشست های تخصصی که با حضور کارشناسان برای بررسی و آسیب شناسی دلایل رخداد یک ناهنجاری و یا سیاست های اشنباهی که منجر به یک زیان و خسارت گردیده است، باید شاهد حضور شخص خاطی به عنوان حامی این نشست و مشوق اصلی منتقد و کارشناسی باشیم که در باره وی و ناکارآمدی کارهای وی سخنرانی می کنند.