کدام حقوق، کدام شهروند؟

داوود عمران زاده، گروه تعاملی الف،   3961005036
کدام حقوق، کدام شهروند؟

عملکرد خشن و غیر عالمانه کلیسا در غرب فرصت بی نظیری را در اختیار سرمایه داری قرار داد تا با مطرح کردن مقوله "تضاد ماهوی عقل ودین" ، از حقوق بشر به صورت عام و حقوق زنان و کودکان و حق آزادی بیان به طور خاص به عنوان ابزاری جهت پیشبرد اهداف استعماری و استثماری خود و گسترش سرمایه داری در کشورهای پیرامونی بهره ببرد.

درکشورهای توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته نیز کسانی بودند که آگاهانه یا غیرآگاهانه در خدمت اهداف سرمایه داری قرار گرفتند. این عده بدون توجه به خاستگاه، تاریخچه و اهداف سرمایه داری، کارویژه های آن را در کشورهای خود تئوریزه کردند. در کشور ما نیز از بدو شکل گیری نظام سرمایه داری عده ای طوطی وار و بدون توجه به مقتضیات بومی و فرهنگی ایران به دنبال اجرایی کردن آموزه های لیبرال دموکراسی(سرمایه داری) در کشور بوده و هستند.

با تامل در رفتار قدرت های نظام سرمایه داری و عمّال آنها از آغاز شکل گیری این نظام تا کنون نوعی اشتراک رفتاری در استفاده ابزاری و مزوّرانه آنها از "حقوق بشر" رامی توان مشاهده کرد. غرب خود را پرچم دار دفاع از حقوق بشر می داند در حالی که بزرگترین جنگ ها، جنایت ها و خونریزی های تاریخ بشریت در جغرافیای غرب و به دست غربی ها رخ داده است. به فرموده مقام معظم رهبری "با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخ نگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولت های غربی با دیگر ملّت ها و فرهنگ های جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما (غرب) از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگ های اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی می کنند."

آنها ادعای دفاع از ارزش های دموکراسی را دارند ولی با دیکتاتورهای وابسته و مطیع رقص شمشیر می کنند و علیه دموکراسی های ناهمسو و مستقل شمشیر می زنند. درحالیکه "نسبیت فرهنگی"را به عنوان یکی از اصول ثابت و تغییر ناپذیر نظام لیبرال دموکراسی به جوامع هدف دیکته می کنند اما خود بدون پایبندی به این شعار، علیه کشورهای با فرهنگ متفاوت وارد جنگ می شوند و دولت های مردمی و غیر مردمی را با هدف حاکمیت آنچه که "فرهنگ برتر غربی" می نامند ساقط می کنند. نمی توان به نسبیت فرهنگی و برابری انسان ها معتقد بود اما همزمان منافع ملت غرب را در استعمار و استثمار و به خاک و خون کشیدن ملت های مسلمان و غیر مسلمان جستجو کرد.

این دوگانگی رفتار غرب و استفاده ابزاری آن ها از حقوق بشر به غرب زدگان داخلی نیز سرایت کرده است. شهید مطهری می فرمایند:"در هیچ دین و مکتبی به اندازه اسلام بر ارزش تفکر و تعقل تاکید نشده است...و وجه تمایز اسلام با هر مذهبی (خصوصا مسیحیت) همین اصول عقاید است که جز از طریق تفکر و اجتهاد فکری پذیرفته نمی شود"(آزادی انسان). در مکتبی که تفکر چنین جایگاه والایی دارد جایی برای عرض اندام مزوّران و مدعیان دروغین حقوق بشر باقی نمی ماند. اما متاسفانه در کشورما (همچنین دیگر کشورهای اسلامی) عده ای خشکه مقدس و متحجر همان نقشی را بازی کردند که کلسیا در غرب بازی کرد.

رفتار خاله خرسه های متحجر باعث شد که در مورد موضوعات مشخصی چون حقوق زنان، حقوق کودکان و حق آزادی بیان که اسلام مدعی آن است و آن را از ما مطالبه می کند در موضع ضعف و انفعال قرار بگیریم و راه را برای ورود ریاکارانه کسانی هموار کنیم که قلباً و عملاً هیچ اعتقادی به این اصول و حقوق ندارند و تنها در صدد بهره برداری از جهل عوام در راستای منافع شخصی و گروهی خود هستند..

چطور ممکن است که مدافع حقوق زنان بود ولی آنها را مجبور و تشویق به دادن سرویس های جسمی و جنسی به کارفرمایان کنی؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود ولی با تحمیل فشار اقتصادی بر خانواده و زن، او را مجبور کنی تا دوشادوش مردان باساعات کاری بالا و حقوق کمتر از مردان به کارهای سنگین و مردانه چون رانندگی کامیون تن دهد؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود ولی او را با ایجاد موانع بسیار از حق انتخاب و ازدواج محروم کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود ولی با فراهم کردن شرایط، زمینه را برای از هم پاشیدگی بنیان خانواده ها که قربانی اصلی آن زن است فراهم کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود ولی حق مادری را تعبیر به کلفتی کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود ولی با بازنشستگی پیش از موعد زنان مخالفت کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود و تفاوت زنتیکی و طبیعی زن و مرد را منکر شد؟
چطور می توان مدافع حقوق زن بود و قائل به تشابه حقوق بین زن و مرد شد؟
چطور می توان مدافع حقوق کودکان بود ولی همزمان او را از تربیت و مهر مادری محروم کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق کودکان بود اما زمینه را برای بلوغ جنسی زودرس او فراهم کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق کودکان بود ولی در عین وجود هزاران کودک بی سرپرست و بد سرپرست، کفالت سگ و گربه را بر عهده گرفت؟
چطور می توان مدافع حقوق کودکان بود اما چندین برابر هزینه لازم برای نگهداری کودک بی سرپرست و کودک کار را صرف نگهداری گربه و سگ های خانگی خود کرد؟
چطور می توان مدافع حقوق کودک کار بود اما محبت و بوسه هایت را از او دریغ و نثار گونه های سگ خانگی خود کرد؟

بنابراین علَم کردن بحث ورود زنان به ورزشگاه، بحث کنسرت و دیگر موضوعات کم اهمیت اینچنینی صرفا جهت منحرف کردن اذهان عمومی از حقوق اصلیشان و وظایف بر زمین مانده دولت و صاحبان قدرت است. اگر دولت بخواهد بر همان مدار سابق حرکت کند "حقوق شهروندی"شان تقریبا هیچ خواهد بود.