پیچ و خم‌های تاریخ فیلی به اسم تاریخ

احسان رضایی،   3960930131

امروزه برای ما نتیجه اتفاقات تاریخی گذشته، طبیعی و بدیهی است اما برای کسانی که خودشان در آن عصر زندگی می‌کردند و طبیعتا بیشتر از هر مورخی درباره زمانه‌شان اطلاعات داشتند، تصویر آینده مبهم بوده و هیچ چیز واضحی وجود نداشته برای ما هم همین است

فیلی به اسم تاریخ

لطیفه‌ای هست که سه پژوهشگر آمریکایی، انگلیسی و آلمانی برای تحقیق درباره فیل به هندوستان رفتند. آن محقق آمریکایی، شش ماه بعد برگشت و کتابی نوشت در 80 صفحه قطع جیبی با عکس و تفصیلات که اسمش هم بود: «همه چیز درباره فیل». پژوهشگر انگلیسی یک سال بعد از او به کشورش برگشت و کتابی 200صفحه‌ای نوشت که عکس‌های کمتری نسبت به قبلی داشت، عنوانش هم بود: «فیل را بهتر بشناسیم». استاد آلمانی اما چهارسال دیگر هم در سرزمین هفتاد و دو ملت ماند و روی کار و کردار فیل‌ها دقت کرد و وقتی برگشت، کتابی دانشگاهی نوشت، در 10جلد، با عنوان متواضعانه «مقدمه‌ای بر شناخت فیل». ملیت آن سه پژوهشگر را که بگذاریم کنار، باقی حکایت در مورد چیزهای دیگر، از جمله تاریخ هم صادق است. همیشه آن کسانی که اطلاعات کمتری در مورد تاریخ یک مقطع دارند، حکم‌های قاطع‌تری می‌دهند که فلانی چنین نیتی داشت و بهمانی نظرش چیز دیگری بود و آن یکی خائن بود و این یکی خدمتگزار.

این جور داستان‌های مینی‌مال البته که برای به خاطر سپردن راحتتر است و به همین دلیل هم خواننده و خواهان بیشتری دارد. اما آنهایی که بیشتر و دقیقتر می‌دانند، می‌دانند که ماجرا به همین سادگی هم نیست. آن فلانی که می‌گویند، علاوه بر همان داستان یک‌خطی کارهای دیگر هم کرده و در مورد بهمانی هم ماجراهای دیگری در کار بوده است. این ماجرا را می‌شود در ابعاد وسیعتر هم دید. امروزه برای ما نتیجه اتفاقات تاریخی گذشته، طبیعی و بدیهی است اما برای کسانی که خودشان در آن عصر زندگی می‌کردند و طبیعتا بیشتر از هر مورخی درباره زمانه‌شان اطلاعات داشتند، تصویر آینده مبهم بوده و هیچ چیز واضحی وجود نداشته برای ما هم همین است. در مورد آینده خاورمیانه، اتحادیه اروپا، چین، محیط زیست، هوش مصنوعی، ... و چیزهای دیگر هیچ قطعیتی نمی‌توانیم داشته باشیم. دلیلش هم این است که می‌دانیم مسائل به این سادگی‌ها هم نیست که بشود داخل یک فرمول مشخص گذاشت و جواب را به دست آورد. در مورد تاریخ و آدمهای تاریخی هم همینطور است.

محمدتقی خان پسیان را همه به وطن‌دوستی و آزادگی می‌شناسیم و حق هم همین است. عارف قزوینی بعد از کشته شدن کلنل گفته بود: «این سر که نشان سرپرستی است/ امروز رها ز قید هستی است/ با دیدهٔ عبرتش ببینید/ کاین عاقبت وطن‌پرستی است». اتفاقا عارف با ملک‌الشعراء بهار در هیمن مورد اختلاف نظر داشت. چون بهار طرفدار قوام بود که با پسیان درافتاد و فکر می‌کرد اینکه کلنل در خراسان از حکومت مرکزی تبعیت نمی‌کند، به ضرر وحدت ملی است. خب، انصاف بدهید که قضاوت چندان هم آسان نیست. اینها همه را گفتم تا برسیم به ماجرای یکی از مستندهای خوبی که امسال در جشنواره سینماحقیقت دیدیم: مستند «رزم‌آرا، دوسیه یک پرونده مسکوت». این مستند دیدنی که یک درام پلیسی درباره قتل حاجیعلی رزم‌ارا را تعریف می‌کند، دقیقاً روی همین نکته دست گذاشته است. اینکه آدمهای تاریخ بیشترشان خاکستری هستند و مجموعه‌ای از عملکردهای متفاوت. رزم‌آرا، نخست‌وزیری که مخالف ملی کردن نفت بود، دو هفته پیش از ملی شدن صنعت نفت ترور شد و ترور او، راه را برای آن اتفاق تاریخی باز کرد. صورت مساله خیلی ساده است. یکی از مخالفان ملت حذف شده، اما در این مستند می‌بینیم که ماجرا، برخلاف صورت ساده‌اش، اتفاقا خیلی هم پیچیده‌تر از این حرفهاست و در یک مقطع زمانی خاص، منافع دربار پهلوی، نیروهای مذهبی و جبهه ملی با هم همراستا شده است. این مستند خوش‌ساخت هم هست و با تحقیقات مفصل ساخته شده و همین، درک مساله را بهتر ممکن می‌سازد که تایخ، چه مفهوم عجیب و غریب و پیچیده‌ای است که هر کدام از ما، مثل همان مثال مولانا در بردن فیل به تاریکخانه، ممکن است فقط بخشی از آن را دیده باشیم. تماشای همین یک مستند و یک برش از ماجراهای تاریخ معاصر، برای رسیدن به این نکته کافی است.

منبع: روزنامه همشهری