بی عملی و راه برون رفت از آن

مهدی فضائلی،   3960921195

نگاهی به عرصه های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی، رخوت و عدم تحرک لازم و به عبارتی بی عملی را به وضوح نمایان می سازد.

بی عملی و راه برون رفت از آن

نشاط،پویایی، تحرک و نوآوری تقریبا" فروغی ندارد و گاهی سو سویی میزند.البته در این میان عرصه دفاعی کشور استثناست و در آنجا همچنان تحول و نشاط و سرزندگی را میشود مشاهده نمود و محصولش را در شکست خلافت داعش و جرات نکردن دشمن به دست اندازی به کشور دید و حس کرد.

چرا در عرصه های یادشده شاهد اقدام و عمل جدی نیستیم و حرکت چشمگیری مشاهده نمی شود؟پاسخ به این سوال، راه یا راه های برون رفت از وضعیت موجود را پیش پای ما میگذارد و در این رخوت و انجماد، دست یافتن به حرارتی گرمابخش را همواره ممکن می سازد. البته در این مساله مانند اکثر قریب به اتفاق پدیده های اجتماعی عوامل متعددی دخالت دارد اما به اقتضای یک یادداشت مطبوعاتی تنها به دو عاملی که از نظر نویسنده از بقیه عوامل موثرتر است میپردازم.


مدیریت و عرصه تصمیم گیری و حتی تصمیم سازی کشور تقریبا" در همه عرصه های مذکور پیر و فرتوت است!کافی است یک پژوهشی بشود تا این ادعا براحتی اثبات گردد.مدیران پیر،غالبا" محافظه کار،فاقد خلاقیت و نوآوری و به دور از نشاط و تحرک لازم هستند و محصول و خروجی چنین مدیرانی از سنخ خودشان خواهد بود.بنابراین یکی از راه های برون رفت از وضعیت کنونی،"جوان" شدن تصمیم گیران و تصمیم سازان کشور است.


بدیهی است این راه حل نه میتواند تجویزی برای همه مسئولیت ها باشد،نه امکان یکباره آن وجود دارد و نه مقصود این است که مثلا" متوسط سن مدیران از بالای ۵۰ سال به زیر ۳۰ سال بیاید!


دومین عامل وضعیت کنونی،مدیران بوروکرات و دیوان سالار هستند.مدیرانی که نه فقط بدلیل سنشان بلکه بدلیل نوع نگاهشان به کارها و مدیریت، روالی عادی و روزمره دارند. مدیران کشور غالبا" از داخل ستاد و اتاق های غالبا" مجلل به کشور نگاه میکنند و از راه دور میبینند و از راه دور تصمیم میگیرند.مدیران بوروکرات حداکثر تلاششان اگر بتوانند این است که کارها را "به" وسیله دیگران انجام دهند و نه "با" و "به" وسیله دیگران!


این سنخ مدیران اگر جوان هم باشند حاضر به تصمیمات شجاعانه نیستند و در مقابل کوچکترین مانع تسلیم و زمین گیر میشوند.درمان این مشکل نیز اولا" استفاده از و میدان دادن به "مدیران جهادی" در هر جایی است که به چنین مدیرانی دسترسی داشته باشیم و ثانیا" تربیت چنین مدیرانی.مدیران جهادی نه فقط سخت کوش و پر تلاش بلکه مومن و متعهد، امیدوار و با انگیزه،مصمم برای حل مشکلات هرچند بزرگ باشند، مخلص و پاک دست،انقلابی،دشمن شناس و حاضر در صحنه و خط مقدم مواجهه با مشکلات هستند.


نمونه مدیران جهادی را نه فقط در عرصه دفاع مقدس در ۸ سال جنگ تحمیلی که همین الآن در عرصه دفاع از حرم و عرصه دفاعی کشور و برخی دیگر از عرصه ها میتوانیم بطور مجسم ببینیم.شرایط کشور ما شرایط عادی نیست که بتوان با مدیران عادی و روش های عادی آن را اداره کرد.کشور در حال مبارزه در همه عرصه هاست از اقتصاد تا سیاست و از دفاع نظامی تا فرهنگ و علم لذا تصمیم گیران و تصمیم سازانش باید با این شرایط تناسب داشته باشند.


چنانچه در ابتدای یادداشت به صراحت گفته شد باور من این است که تقریبا" همه دستگاهها از این دو آفت رنج میبرند اما نقش و تاثیر دولت بمعنای قوه مجریه بیش از بقیه است؛هم بدلیل تنوع حوزه ها و هم گستردگی و حجم دولت.در این جا شایسته میدانم انتخاب وزیر جوان برای حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات را به فال نیک بگیرم و آرزوی موفقیت وی را از جمله برای هموار کردن راه چنین تجدید نظری داشته باشم.


نظامی که بنابر اطلاع موثق رهبر هشتاد ساله اش،روزانه حدود ۱۷ ساعت کار جهادی انجام میدهد و در هر صحنه ای که لازم باشد (مانند زلزله )حضور میدانی و غیرتشریفاتی پیدا میکند و روحیه ای کاملا" امیدوار،باانگیزه و پرنشاط دارد و جوان باور و نخبه باور است،باید بازوانی هم سنخ خود داشته باشد تا بتوانند او را درست یاری کنند.


منصوبان خود ایشان نیز بعضا" نیازمند چنین تجدید نظری هستند هر چند جوانگرایی در انتصابات رهبر فرزانه انقلاب چه در نیروهای مسلح و چه در مسئولیت های دیگر مسبوق به سابقه است.


به گمان بنده، تحقق این دو نکته میتواند تحولی شگفت انگیز در اوضاع کشور بوجود آورد و انبوهی از ایده ها و راه حلهای ابتکاری و خلاقانه برای گره گشایی از مشکلات را پیش پای کشور بگذارد و بارقه های امید را در دل اقشار مختلف بویژه جوانان که موتور محرکه و از فرصت های گرانسنگ کشور ما محسوب میشوند تقویت نماید.