يك فنجان چاپلوسي

حميد نجف ، گروه یادداشت بینندگان الف،   3960911090 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸ تکراری یا غیرقابل انتشار
يك فنجان چاپلوسي

اوايل استخدام همكاري داشتيم كه بسيار متملق و چاپلوس بود، در پذيرايي چاي و نسكافه گوي سبقت را از آبدارچي قسمت ربوده، گويي فوق تخصص اين رشته را با بالاترين نمره اخذ كرده بود، همچون آقاي ووپي در كمد اتاقش همه چيز يافت مي شد از نخ و سوزن و دكمه گرفته تا قرص سرماخوردگي و اسهال كه اگر خدايي نكرده در ساعتي از روز مدير مربوطه دچار مثلا رواني معده مي شد، ايشان حي و حاضر دارو در آستين تقديم مي نمود. معمولا ساعت چهار بعدازظهر با رفتن كاركنان تازه كار اين همكار شفيق ما شروع مي شد آنجا كه با سيني پذيراي وارد اتاق رئيس قسمت مي شد و در حين پذيرايي مو به مو از كار روزانه ساير همكارانش گزارش مي داد.

راستش آن اوايل از ديدن رفتار فردي چون او بسيار آشفته مي شدم و گهگاهي براي سلامتيش دست به دعا مي بردم، هر چند در آن دوران اين بيماران در اقليت بودند اما امروزه با اپيدمي شدن اين ويروس و تقريبا فراگير شدن آن كمي بي خيال شده ام. آنجا كه خود مديران از وجود اين نوع كارمندان مسرور و دلخوش هستند و به آنان پر و بال مي دهند ديگر ما چه كاره ايم كه در رد اين رفتار رذيلانه دست به قلم شويم و خرده بگيريم.

آنجا كه متاسفانه خود مديران ارشد در وصف حال فلان وزير و وكيل از القاب قلمبه و سلمبه بهره مي برند ديگر از كاركنان رده هاي پائين چه توقعي مي توان داشت، آنجا كه قالبا به واسطه منافع شخصي در حال سوت و كف زدن الكي براي يكديگرند، چرا ما از اين قافله پس بيفتيم؟ مديراني كه اتفاقا بودجه هاي فراواني را هم جهت حل و فصل بعضي از خطاهاي خود از پيش كنار گذاشته اند، به ما چه كه اين سروران چه مي گويند و چه مي كنند، ما اين وسط سر پياز هستيم يا ته پياز؟ به ما چه مربوط كه زيان بعضي از اين سو مديريتي ها را بايد مردم با پوست و استخوان لمس كنند و به سختي بيفتند.

اينكه مملكت تهي از نقد و نقادي گروهي متخصص و دلسوز شده اساسا ربطش به ما چيست؟ اينكه قالب رسانه هاي ما آلوده به اين بيماري وخيم شده اند به ما چه مربوط است، در فضاي كه تملق و چاپلوسي ارزش و جايگزين شرافت و انسانيت شده ديگر مهم نيست كه در راس يك اداره يا يك وزارتخانه روباه نشسته باشد يا شغال يا حتي كفتار، مهم اين است كه همه او را شير تصور كنند. اگر باور نداريد يك سري درمحيط هاي اداري خود بچرخانيد اگر چيزي رويت نمي كنيد از يك آينه كمك بگيريد چرا كه ممكن است آنقدر در نقش خود فرو رفته باشيد كه چيزي حس نكنيد. زياد داستان را رمانتيك نمي كنم به مديران ارشد، كاركنان، كارشناسان و ارباب رسانه نسبت به اين انحراف بزرگ اخلاقي هشدار مي دهم، انحرافي كه بزرگترين آفت نقد سازنده است. تملق زباني كه بوي تعفنش اين روز ها از دور دست ها هم به مشام مي رسد را كنار بگذاريم ، حضرت امير المومنين (ع) در نكوهش چاپلوسي مي فرمايند:
""کَثْرَةُ الثّناءِ مَلَقٌ یَحْدُثُ الزَّهْدَ و یُدْنی مِنَ الْعِزَّة""
""بسیار ستایش کردن از افراد، چاپلوسی است که تکبر را سبب می شود و شخص را از عزت دور می سازد""

بر اين اساس چاپلوسي از يك سو، ستایش شونده را به فخرفروشی و کبرورزی وا می دارد و از سویی دیگر، عزت نفس را از گوینده می گیرد، چاپلوسی و تملق در حقيقت غرور می آورد و مغرور به پند ناصحان گوش نمی دهد و اگر این حرکت او با قدرت همراه شود، همه را به سختی و بدبختی می افکند.
و العاقبتو للمتقین