گسترش اتحاد منطقه ای و منافع اقتصادی ايران

ميرزاسعدين داورپناه، گروه تعاملی الف،   3960827069
 گسترش اتحاد منطقه ای و منافع اقتصادی ايران

پروژه احياي «راه تاريخي لاجورد» براي اتصال افغانستان به دريای سياه و مديترانه كليد خورد. جاده اي با مشاركت پنج كشور كه با دور زدن جغرافياي ايران كريدوري از شرق به غرب محسوب مي شود.
پاكستان نيز اگر چه همچون افغانستان نيست كه مرز مشتركي با چين داشته باشد اما سوداي مشاركت با چين در مسير شرق به غرب را دارد و بندر گوادر در همسايگي چابهار ايران را جهت توسعه و بهره برداري در اختيار چين قرار داده است. خود چين با پروژه جهان شمول «يك كمربند يك جاده» فراتر از اين پروژه هاي محدود در پي ايجاد جاده ابريشم بري و بحري مدرن است. بايد پذيرفت كه آسياي ميانه و قفقاز جنوبي ميدان متراكم رقابت قدرتهاي بزرگ جهان و منطقه شده و شانس چنداني به ايران نمي دهند. با اينحال جغرافياي ايران علاوه بر فرصت اتصال جنوب به شمال، جغرافيايي راهبردي در هر نقشه زميني شرق به غرب دارد. بديهي است كه دربرابر هر تكاپوي ايران رقبا نيز بيكار نيستند و با صرف هزينه هاي بسيار به تقلا براي انزواي ايران مشغولند.

حدود ٩٠ درصد تجارت كالا در جهان از مسيرهاي دريايي انجام مي شود. همه كشورهاي ساحلي خاورميانه در پي آن هستند تا بنادري جذاب تر براي رونق دادن به كريدوري باشند كه جغرافيای كشورشان را منتفع مي كند. در قرن بيست و يكم تحولاتي رقم خورد كه فرصت تاريخي برقراری زنجيره ايران به عراق و سواحل مديترانه اي سوريه را احيا كرد. ايران دسترسي مناسبي به اقيانوس دارد و در تكاپوی رقابت براي هر چه جذاب تر كردن كريدور ايرانی است.

جذابيت اين مسير جهت بهره برداري از منابع عظيم نفت و گاز ايران و عراق هر سرمايه گذاري اقتصادي را توجيه پذير مي كند. از سويي ويژگي جغرافيايي تنگه هرمز بعنوان يكي از آبراه هاي مهم جهان، ايران را تا حدودي از خطر كنار زدن از معادله مبادلات دريايي مصون كرده است. بشار اسد مدت ها از پروژه اي سخن مي گفت كه در آن سوريه ساحلي به مركز مبادلات تجاري ميان پنج درياي مديترانه، سياه، سرخ، خزر و خليج فارس مبدل مي شد. عراق نيز با پروژه بندر فاو از فرصت دسترسي به دريا صرف نظر نكرده و بر سر اين هدف سال ها است تا مرز تنش نظامي ديگر با كويت بر سر پروژه بندر بزرگ مبارك نيز پيش رفته است.

قطر اخيرا بندر حمد بزرگترين بندر خاورميانه را افتتاح كرد و عمان نيز علاوه بر توسعه الدقم پروژه عظيم بندر صحار را در دست احداث دارد. امارات بندر مشهور جبل علی را دارد و همچنان طرح هاي توسعه آن و ديگر بنادر خود را تعقيب مي كند و به فرامرز خود نيز بی توجه نيست. بهره برداري از فاز دوم كانال سوئز مصر توجه عربستان به مزاياي جغرافيايي خود را جدي تر كرد و اكنون بن سلمان بلند پرواز توانش تاثير بر همه پروژه هاي ديگر منطقه را پنهان نمي كند. عربستان سعودي كشوري با منابع استثنايي و جغرافيايي مهم است. اين كشور از يك سو به خليج فارس دسترسی دارد و از سوی ديگر بيشترين سهم از وسعت ساحلي درياي سرخ را داراست. عربستان متوجه ظرفيت تاثير خود بر اقتصاد كشورهاي منطقه بوده و از اين برتري چشم پوشي نكرده است.

تبليغ بر دور زدن تنگه هرمز با ابر پروژه اتصال درياي عرب به خليج فارس از يك سو و هياهوي احداث پل ملك سلمان از مسير جزاير تيران و صنافير و البته پروژه نئوم عزم جزم سعودي براي بدست گرفتن رهبري اقتصاد منطقه را عيان كرده است. امارات كه شكوفايی رقبايی همچون ايران و عمان را در دهانه درياي عمان مي بيند، در يك سرمايه گذاري جنون آميز با همراهي كردن عربستان و سهم خواهي از مزاياي جغرافيايی يمن در آرزوی مشاركت در كنترل سر و ته كانال خليج فارس به درياي عرب است! عراق و قطر و كويت و عمان متوجه پيامد بلندپروازي هاي سعودی و تهديد رونق خليج فارس هستند و يمن نيز مدت ها است قرباني نمايش جاه طلبي عربستان و امارات شده است.

اما ايران هم غافل نيست و بر فرصت تاريخي ايجاد زنجيره ايران و عراق و سوريه، منافع اقتصادي خود را پيگير است. رهبر ايران مدت ها است با احياي تداول استعمال نام «مكران» براي سواحل شمالي درياي عمان بر ضرورت تقويت زيربناي تجارت دريايي ايران تاكيد دارد و نيروي دريايي را حمايت جدي مي كند. جغرافياي ايران كه هم مسير شمالي جنوبي مناسبي محسوب شود و هم در اقتصادي ترين مسير خاكي شرق به غرب مي باشد، جذابيت بنادر ايران را در مقايسه با رقبا چند برابر مي كند لذا حفاظت از امنيت مسيرهاي دريايي مكمل زيربناهاي اقتصادي كشور است. آنچه در ميدان منازعات خاورميانه و نقش آفريني بازيگران شاهديم هرگز بدون توجه به راهبردهاي اقتصادي قابل تحليل نيست و تقليل زورآزمايي ها به يك رقابت ايدئولوژيك بي راهه اي به سرگرداني است.

نه تنها ايران و عربستان بلكه همه كشورهاي ديگري كه در منطقه نقش افرين هستند، با دقت و وسواس منافع اقتصاد ملي خود را نيز در محاسبات و معادلات لحاظ كرده و مي كنند. بنا بر اين ها مدافعان حرم و رزمندگان محور مقاومت نه تنها از ارزش ها و هويت اعتقادي دفاع مي كنند بلكه زمينه سازان شكوفايي اقتصادي وطن خود نيز هستند. حتي در صورتيكه پنجه ها در هم قفل شود و ايجاد چنين كريدور هايي در آينده نزديك ممكن نشود، خالی كردن ميدان برای يكه تازی رقيب، تسليم كردن اراده ملي در برابر اربابي است كه هر نافرماني را با الگوي برخورد با سوريه، يمن يا قطر و لبنان پاسخ خواهد داد. دستاورد های اقتصادی كه با سلاح مقاومت حاصل خواهد شد، هرگز با هيچ تعاملی قابل دستيابی نيست.

اتصال بازارهاي سه كشور ايران عراق و سوريه فرصت متشكل شدن بازاري چشمگير با ميليون ها مصرف كننده را فراهم مي آورد كه خود مي تواند مقوم صنايع داخلي باشد. ايجاد بازاري مشابه ميان ديگر كشورهاي منطقه نيازمند همراهي تعداد بيشتري كشور با يكديگر بوده كه با فرهنگ سياسي حاكم بر ايشان چنين هماوردی بعيد است! اگر هر ملت ديگر با هر عقيده در جغرافيای ايران زندگي مي كرد نيز بي ترديد با استفاده از فرصت تاريخی تغيير موضع همسايه غربی از دشمن به دوست، جهت تامين منافع اقتصادی و تثبيت قدرت ملي به سوي همگرايی با عراق و سوريه و دسترسی به مديترانه متمايل مي شد.

استقلال خواهي مولفه اي جدا نشدني از هويت ايرانيان است، تاريخ سياسي عراق و سوريه نيز طي سال ها با آرمان استقلال و آزادي از استعمار آشناست. ايران و عراق و سوريه سه كشور جنگ ديده ضمن همگرايي امنيت سرزميني خود براي سرمايه گذاري و رفاه را تضمين خواهند كرد، به مباني هويت ملي خود استحكام مي بخشند، از مزاياي جغرافيايي خود به سود رونق اقتصادي بهره برداري مي كنند و حافظ استقلال خود در برابر سلطه جويي رقباي منطقه اي يا قدرت هاي فرا منطقه خواهند بود.