آکادمی علوم لهستان حدود یک سال قبل (پاییز 2016 میلادی) مقاله ای به قلم آقای ماسیک و در موضوع تاب آوری اقتصادی منتشر کرد که بخش نتیجه گیری مقاله با این عبارت شروع می شد: اقتصادهای مقاوم چند سال قبل از بروز بحران ساخته می شوند، تدابیر سیاستی باید سالها و حتی دهه ها قبل از روزهای سخت اقتصاد اتخاذ شود تا ظرفیت واکنش به شوکها برای یک کشور وجود داشته باشد.
به بیان دیگر در ماجرای مقاوم نبودن اقتصاد ایران در برابر شوک تحریم نفت و دلار (در سال 1391) گذشتگانی که باید اصلاحات اساسی را کلید می زدند و دولتهای قبل از احمدی نژاد هم، تقصیر داشتند. همچنین اگر در دولت آینده، مجدد دشمنان جمهوری اسلامی از وابستگی ما به نفت و دلار سوءاستفاده کنند، دولت آقای روحانی نیز که در روزهای توقف تحریمها، به فکر هیچ اصلاحات ساختاری نبود، شریک تقصیر خواهد بود. این نکته، همان «وابستگی به مسیر طی شده» است که نهادگرایان می گویند.
حال ارتباط عبارات فوق با زلزله غم بار اخیر در استان کرمانشاه چیست؟ اقتصاد مقاومتی حداقل دو تجلی دارد:
- تجلی «نرم افزاری» که به مراقبت از بروز بحران ناشی از سیاستهای پولی، مالی، تجاری، ارزی و امثالهم باز می گردد، مانند همین حسرت کشنده سه دهه اخیر برای قطع وابستگی بودجه جاری دولت از نفت، به حداقل رساندن سهم غذاهای اساسی و دارو در واردات، کاهش وابستگی مبادلات ارزی ما به دلار و یورو، دقت به شاخصهای حجم بدهی دولت و نرخ آن یا بیش از همه تضمین ثبات و سلامت سیستم بانکی و عدم ورشکستگی آن.
- تجلی «سخت افزاری» که به مراقبت از بروز بحران در زیرساختهای فیزیکی و تکنولوژیکی اشاره دارد، همانند ویرانی گسترده ناشی از حوادث طبیعی، از کار انداختن شبکه اطلاعات اقتصادی و بانکی کشور، قطع شبکه های برق و آب و گاز در سطح منطقه ای و ملی، رواج بیماری فراگیر و امثالهم.
ابعاد سخت افزاری اقتصاد مقاومتی که مشابه جنس پدافند غیرعامل است، غالبا درمباحث اقتصاد مقاومتی مغفول واقع می شوند حال آنکه مستقیم تر و سریعتر موجب اختلال در زندگی عامه می شوند: فرض کنید شبکه برق یا خودپردازهای بانکی تنها 2 روز به خاموشی روند یا زلزله موجب انفجار لوله های گاز در پایتخت 10 میلیونی کشور شود یا حمله به عسلویه به یک هفته قطع گاز و تعطیلی نانوایی های کشور و سردی منازل ایرانیان در فصل زمستان بینجامد. موج رفتارهای دور از اخلاق و موج اعتراض ها به کجا می انجامد؟ حتی تصورش نیز آدمی را بیمناک می کند...
نکته دوم در ادبیات اقتصاد مقاومتی، تمایز میان درجه آسیب ناپذیری یک بخش یا یک کشور از توان بازیابی و ترمیم است. به بیان دیگر افزایش آسیب ناپذیری در بخش نرم افزار (مانند کنترل نسبت بدهی های دولت یا پایش شدید شاخصهای سلامت بانکها) و همچنین در بخش سخت افزار (مانند الزام به ساخت وسازهای مستحکم و تدارک زیرساختهای مصون از حمله) نباید موجب غفلت از عنصر دوم یعنی توان بازیابی و فنریت اقتصاد شود. اگر به دلیل شدت و عمق ضربه، آسیبی که نباید وارد می شد وارد شد، آنگاه توان مدیریت بحران باید به گونه ای «از پیش» آماده باشد که:
- در ضربات نرم افزاری، اقتصاد بتواند در سریعترین زمان به روند رشد بلندمدت خود بازگردد و کمترین بی عدالتی و تورم را به مردم تحمیل نماید،
- و در ضربات سخت افزاری مانند حوادث طبیعی، طبقات آسیب دیده بتوانند در کوتاه ترین زمان از استانداردهای لازم برای ادامه زندگی عادی خود برخوردار شوند،
عبارت «از پیش» را در پاراگراف فوق برجسته ساختم، نه تنها به این دلیل که قرآن کریم در ورود مهاجران به مدینه، انصار را بخاطر «تبووا ... من قبلهم» (حشر آیه 10) یعنی آمادگی پیشینی می ستاید و یوسف پیامبر را به سبب مدیریت پیشینی بحران، تحسین می کند بلکه به این خاطر که آینده نگری بدبینانه، جوهره یک سیاستگذار مقاومتی است. پرچم مقاومتی را تنها کسی می تواند در عمل بردارد که «از پیش» برای سناریوهای ناخوشایند آمادگی کامل ایجاد کند و این سناریوها را به دلیل کم بودن احتمال، دور نداند و ناچیز نشمارد. چنین سیاستگذاری است که غافلگیر نخواهد شد.
باز گردیم به موضوع اصلی نوشتار. در امر کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه باید از همه دستگاه ها و مردم سپاس گذار بود اما بدون تعارف باید اقرار کرد این زمین لرزه برای چندمین بار نشان داد، بخش سخت افزار و زیرساخت ایران، نه آمادگی وقوع چنین تکانه هایی را دارد و نه می تواند به سرعت، پیامدهای زلزله را ترمیم و صحنه بحران را، مدیریت نماید. شوراهای عالی و غیرعالی متعدد در سطح ملی و استانی، حتی از تدارک داشتن یک انباره همیشگی چادر و پتو و کنسرو که بتواند حداقل 10 درصد جمعیت هر استان را پوشش دهند و بیمارستانهای اضطراری و امثالهم، ناتوان اند، چه رسد به فجایع بزرگتر.
الغرض همانطور که شوک اقتصادی سال 1391 زنهاری برای به هوش آمدن خط مشی گذاران نرم افزار اقتصاد ایران محسوب می شد تا مسیرهای پیشین را دگرگون کنند و آسیب پذیری های آتی را به حداقل برسانند، حوادث تلخی چون زلزله کرمانشاه و آتش گرفتن آسمانخراشها و غیره نیز هشداری است برای بیدار کردن سیاستگذاران بخش سخت افزار کشور.
بدنهای نازنینی که در زلزله اخیر رخ در نقاب خاک کشیدند، بهای سنگینی هستند که کشور می پردازد برای تصحیح روند آتی مدیریت زیرساختها و مدیریت بحران. وای بر ما اگر علیرغم پرداخت چنین بهای سنگینی، عبرت نگیریم.
یک بار دیگر سطور پایانی مقاله آقای ماسیک را مرور کنیم: اقتصادهای مقاوم چند سال قبل از بروز بحران ساخته می شوند... روزی که دمل کهنه یک بحران اقتصادی سر باز کرد، زمان شروع به ساختن اقتصاد مقاومتی نیست، روز میوه چینی از آمادگی های پیشینی است.
*عضو هیات عملی دانشگاه علامه طباطبایی