هرچه زمان می گذرد اهمیت طرح موضوع اقتصاد مقاومتی بعنوان نسخه شفابخش در اقتصاد ملی بیشتر می شود . این موضوع که در سال 1386 توسط مقام معظم رهبری و با نگاه شناختی و پیش بینی اتفاقات در مسیر ، با دیدگاه عالمانه و مفروض به ادامه سختی ها و محدودیت ناشی ازتهدیدات و تحدیدات تلفیقی داخلی و بیرونی ، در تراز استحکام بخشی به ساختار اقتصادی کشور با رویکرد تغییر ، تحول و توسعه زیر ساختی در قالب برنامه عملیاتی جامع و هدفمند ، طرح شد ، از واقعیتی اجتناب ناپذیر ، پرده برمی داشت که زیر مولفه های آن در جامعه تحقق و تعیین یافته بود .
طرح موضوعی اساسی ، مبتنی بر شناخت واقعی از جنس ، معضلات انباشته وآزار دهنده در افق تحدیدهای تهدیدی و چالشهای بزرگ داخلی . مسئله ای به بزرگی مشکلات رو در رو و ناتوانی در حل اساسی معضلات ، در فقدان سیستم روز آمد با تفکرات راهبردی ، نبود مدل اقتصادی فراگیر و نداشتن برنامه ای بالنده در مقیاس کمیت وکیفیت عوامل پایدار و ناپایدار اقتصادی .
امروز نیز پس از گذشت حدود ده سال از طرح موضوع ، پافشاری همه ساله بر گفته ها ، تبلیغات آنتنی ، حمایت نخبگان ومسئولین از آن و وانمود حرکت در مسیر ، با تصمیم سازی و اقدامات مقتضی ، هنوز هیچ اقدام موثر منتج به نتیجه ، که اثرات آن نزد آحاد جامعه ملموس باشد ، مشاهده نگردیده است .
نا گفته پیداست که مسئولین ذیربط برای موفق جلوه دادن عملکرد خود برای ادامه فعالیت ها و کسب اعتماد عمومی ، از هیچ کوششی فرو گذار ننمایند و بخواهند در کوتاه ترین زمان ممکن ، چالشهای پیش روی اقتصادی را با کمترین هزینه ، در سطحی از مطالبات ، به رویدادهای ثمر بخشی تبدیل نمایند که آثار آن منتج به احساس امنیت روانی جامعه و بهبود کسب و کار گردد . اما چرا علیرغم تلاشهای انجام یافته و تصمیمات مقتضی ، در جلساتی که حتی برخی از آنها با حضور تحصیلکرده های آکادمیک و کارشناسان مجرب اقتصادی صورت می گیرد و خروجی آن ، درچشم انداز فعالیتها و اصلاح رویه ها ، برای آنان اجتناب ناپذیر می نماید ، نه تنها باز خورد معینی از خود نشان نمی دهد بلکه احساس بهبود را ، در جامعه هدف به ارمغان نمی آورد .
هیچ عقل سلیمی نمیتواند باور نداشته باشد که دولتها و ارکان آنان بعد از انقلاب و در طول دوران مدیریت خود بر جامعه ، علیرغم کاستی های کارشناسی و کوتاهی در شایسته سالاری ، نخواهند به بایسته خواهی مورد انتظارملت دست یازند ، لیکن خواستن صرف و غیر اتکایی به ملزومات ضروی و متکی به ابزارها و روشهای رایج مرسوم از یک سو و نداشتن نگاه علمی به حل معضلات و چالشهای رودر رو در فرآیند علمی و زمانی در خور از سوی دیگر، سبب شده که تصمیمات اجرایی ، بدون ملحوظ شدن اطراف و جوانب ، نه تنها دستاوردی از نوع بهبودهای موثر و قطعی نباشد ، بلکه ثمرات کوتاه و بلند مدت بسیاری از آنها ، فعلیت هایی ازجنس تشدید تزاحمهای قبلی باشند .
در طول حیات قریب به چهار دهه از انقلاب همواره ، عامل اول از سه عامل خواستن ، آماده بودن و توانستن برای شدنی های موفقیت آمیز ، چاشنی اراده هایی قرار گرفته که پا در مسیر، برای تغییر وضعیت و بهبود موثر ، منتظر ایجاد تغییرات کیفی و دریافت نتیجه بوده اند ، در حالیکه آماده بودن ، ازنوع بکار گیری نیروی انسانی ماهر و بهره مندی از پشتوانه های فنی وعلمی ، در تدوین چارچوب مدلهای مورد انتظار، برای رسیدن به توانمندی اجرای خواسته ها ، تنها شرط موفقیت ، از سرانجام نیکویی است که نه تنها ، تحقق نیافته ، بلکه سالهای سال ، وصول بدان ، بعنوان گوهری گران بها ، ناشدنی و نایافتنی شده است .
استنتاج اولیه از نتیجه رفتار های عملکردی ، رخدادهای تزاحمی رو به تزاید و ارزیابی نتیجه اقدام ناشی از فعلیتها ، گواه براین مدعاست که متاسفانه در همه ادوار مدیریتی یک یا چند عامل ، در ایجاد وضعیت موجود ، نقش اصلی و اساسی را ایفاء نموده است که مهمترین آن بی توجهی ارکان مدیریت و تصمیم گیری در بکارگیری ابزارها و نیروی های تخصصی لازم در مقولات مهم اقتصادی و اجتماعی با چاشنی عجز، بی اعتقادی ، بی توجهی و سستی بوده است .
علاوه بر آن جایگزین سازی رفتار تریبونی و برتری آن به نتایج حاصل از نظام ارزشی متکی بر پژوهش های عملیاتی و مدل های رفتاری ، اتخاذ روشهای مختلف و متفاوت گفتار درمانی با نیت خالص در گفتن و خواستن بر مدار توجیه و مدارا ، ونیز القاء شوکهای ترمیمی بر شوکهای تحمیلی ، از مهمترین شاخصه هایی بوده که در برهه های مختلف و با نگاه عاجلانه و آجلانه ، نتوانسته است نقشی مهمی در پر رنگ کردن رخدادهای مثبت ، حل مضلات و معکوس نمودن فرآیندهای چالشی در حد کمینه مورد انتظار ایفاء نماید . به نحوی که ملاحظه قرائن و شواهد موجود ، گواه برآنست که بسیاری از چالشهای قابل حل ، با نسخه های ساده ، تبدیل به نشدنی ها ویا شدنی های سخت و زماندار شده اند که درمان آنها براحتی امکان پذیر نخواهد بود .
پس از سالها انتظار ، سوال قابل طرح و جدی ، این است که آیا مسئولین محترم در تمامی برهه های مسئولیت ، اعتقادی به ساخت مدلهای تشخیصی ، رفتاری و اقدامی از فعلیت های مزاحم چالشی برای تشخیص نیازدر قالب بررسی موضوع ، تنظیم مسئله ی مبتنی برعلل ،عوامل و موانع ، متغییر ها و پارامترهای اساسی ، نداشته اند و یا با اعتقاد به این مهم ، از ساختن وداشتن سیستمی با ویژگی سیستم های پشتیبانی تصمیم ، عاجز بوده اند ویا با یقین و وقوف کامل بر موضوع ، از بنیان گذاری نهاده های موثر ، در فرآیندهای علمی منتج به سامان بخشی رخدادها ، در چارچوب خواسته ها ، فرو گذاری و یا العیاذ بالله بی توجهی نموده اند ویا با داشتن همه امکانات ، ابزار مناسبی را در جهت جلوگیری از رخدادهای همسان وتزاید تزاحم ها ، سرکش شدن عوامل داخلی ، موثر شدن تهدیدات خارجی، مهار نشدگی فاعلیت وفعلیت های مزاحم داخلی و خارجی و بالاخره مدیریت ناپذیر شدن اقتصاد ، در اختیار نداشته اند.
به نظر میرسد سستی کاهلانه ، بی اعتقادی جاهلانه ، بی توجهی غیر مسئولانه و عجز مدیریتی و حرفه ای عمدی و غیر عمدی در بکارگیری ابزار،امکانات مناسب و نیروی انسانی ماهر ، تا اهمال جزئی و کلی ارکان نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری ، شرایط موجود را طوری ساخته و پرداخته کرده که همچون گذشته ، عملگرایی فاقد برنامه جامع و مدون عملیاتی ، مبتنی بر مدلهای اقتصادی ، در مقابله با چالشهای رودر رو ، در مسیر مزمن شدن و بی سرانجامی قرار گرفته است .
واقعا" چه باید کرد
به نظرم باید گفت ، تکرار کرد و مطالبه کرد . مطالبه از پیران مجرب و تحصیل کرده های آکادمیک که می دانند و می فهمند ولی حضور آنان در سیستم مدیریت اقتصادی کشور بالنده و تاثیر گذار نیست . دوستان نام آشنایی که سالیان سال روشهای اصلاح اقتصادی را در نقد عملکرد گذشتگان ، از تریبون ها فریاد می کردنند و امروز در کوران کار و مسئولیت های مستقیم و فراگیر آنان ، غیر از کسب پست های اقتصادی و تمشیت امور ، از راهبرد های عملیاتی و نتیجه اقدامات متکی به ابزارها ی آنان ، خبری نبوده ، از مدل های اقتصادی و نسخه های شفابخش آنان سابقه ای در دسترس نیست . عوامل بسیاری درکسوت همکاری با آنان در شناخت علل و ارائه برنامه کاربردی همراه هستند ولی محتوای عملکردی آنان ، دلالتی بر نتیجه بخش بودن اقدامات آنان را نمی دهد .
ضرورت مدل سازی
با این مقدمه و با توجه به در دسترس نبودن آسان مطالبات ، اگر بتوانیم نتیجه پژوهش های عملیاتی را بعنوان مجموعه ای از مدلها و تکنیک های کمی در نظر بگیریم که با استفاده از روشهای علمی ، مدیران را در تصمیم گیریها هدایت و راهنمایی نماید ، مدل سازی مورد نظر ما در طراحی های اقتصادی و اجتماعی یکی از ضروریات پژوهش های علمی و منظور از طراحی مدل در موضوعات حیاتی و چالشی ، ارائه ساده و نمایش گونه از واقعیت و چالشهای سختی است که در آن راهکارهای مختلف و جامع الاطراف پیش بینی شده است . معمولا" مدلها در بدو پیدایش ساده وجامع الاطراف نیستند و کارشناسان پژوهش های عملیاتی تا محک زنی مدلها و تفسیر نتایج ، آنرا با راه حلهای ساده پیشنهاد و سپس مدلها را در بستر زمان ، واقعی تر و دسترس تر می نمایند .
اگر مدل سازی را یک فعالیت بدانیم و کارشناسان پژوهش عملیاتی را طراحان مدلهای مفهومی برای ارتباط یابی به جهان واقعی در نظر بگیریم ، می توان با استفاده از برنامه های کامپیوتری ومدلهای فیزیکی مبتنی بر فرمولهای ریاضی ، مدلهایی را اتود نماییم که با مشاهده رفتارهای موجود ، روشهای توصیفی و اجرایی متناسب را طراحی و پیش بینی اتفاقات را در مدل های طراحی شده احصاء نماید .این مدلها ضرورتا" الگوهایی را ارائه خواهند داد که مبنای الگوهای بزرگتر در مدلهای پیشرفته تر خواهندشد . سنگ بنایی از بنای مرتفعی خواهند بود که در آینده به عنوان اجزاء بنیانهای مکتب اقتصادی خواهد شد که ما بی صبرانه منتظر آن هستیم .
گفتن این موضوع که ما پس از سالها نتوانستیم از الگو های اجراء شده ای نام ببریم که در چارچوب نظام ایران و اقتصاد اسلامی با تمام دقت و توانمندی ، تحقق یافته شرمساریم . ضعف و واماندگی ما درساخت بنیانها برای ریشه دار کردن اقدامات و فعالیت ها برای انتظام بخشی به کسب و کار جامعه ، مربوط به ناتوانی ما نیست .
عدم پیشرفت در امور علیرغم آشنایی ما به همه جوانب و علوم مرتبط ، مربوط به نخواستن و نتوانستن نیست . مدیران ما در مسیر توسعه با نگاه ملی ، یا عوامل و ابزارها را نمی شناسند ویا نمی خواهند اختیارات موجود را با با مدیریت صحیح و بکار گیری ظرفیت ها ، تبدیل به فرصت هایی نمایند که دیدگان منتظر را به تحسین وادارند .
مدلها از آن جهت مهم هستند که مشاهدات و یافته های انتزاعی می توانند پس از تجزیه و تحلیل سیستمی ، چرایی رفتار آنها ، در سیستم ، بررسی و نتایج بررسی ها ، استنتاج و یا پیش بینی رفتار ها و رخدادهای بالقوه و بالفعل نو ظهور ، مورد ارزیابی قرار گیرند .
با این تعبیر ارائه راهکارهای خلق الساعه ، بدون پشتوانه علمی وفقدان سیستم تصمیم سازی مدیریتی در قالب برنامه های هوشمند مدون ، نا مفهوم است . این سیستم ها همچون تکنولوژیهای مادر تخصصی ، در اختیار متخصصان مجرب و کارشناسان آزموده خواهد بود که دسترسی دست اندازان به آن بعلت بعد تخصصی و حرفه ای آن امکان پذیر نخواهد بود .
مدیریت سیستمی برای تصمیم سازی مدیران از آن جهت مهم است که مقوله اقتصاد بعنوان پاشنه آشیل حکومتها می بایست در بستری قرار گیرد تا عوام و خواص غیر قابل صلاحیت و خارج از سیستم تصمیم سازی مدیریتی ، نتوانند در آن تاثیر و یا دخالت نمایند .
بدیهی است چالشهای بزرگ در قالب مدلهای ریاضی وقتی در مسیر کمرنگ شدن قرار خواهند گرفت که جمع آوری و ارائه راه حلها در مدل سازی ، به همراه تحلیل محتوایی و همه جانبه آنها ، به تفسیر نتایجی منجر گردد که کمینه و بیشینه انتظار از برون رفت از چالشها را ، در خدمت تصمیم سازان قرار دهد .
پیشرفت چشمگیر مبانی ریاضی در پژوهش های عملیاتی ، اتخاذ روشهای جدید پژوهش عملیاتی ، توسعه تکنولوژیک رایانه ، تهیه سیستم های هوشمند برای تهیه فنون تصمیم گیری به منظور بهبود تصمیمات مدیران در شرایط مبهم و پیچیده ، به طراحان سیستم های اطلاعات و پشتیبانی مدیریت این امکان را میدهد تا با بکارگیری سیستم های هوشمند و سیستم های پشتیبانی تصمیم ، مدیران کشور را در برنامه ریزی و تصمیم گیری درست و واقعی یاری رسانند .
این ملاحظات زمانی قوت می گیرد که نقش افراد آشنا و توانمند به مدلسازی های اقتصادی و اجتماعی رادر نظام مدیریت کشور ، برای آنچه که حق آنها و مطالبه عمومی است نادیده نگیریم . حضور حقیقی و حقوقی آنان در فرآیند تصمیم سازی ، عدم واهمه از پس راندگی و بی وقعی به توانمندیهای آنان در کرسی پژوهش های عملیاتی این نوید را می دهدکه تصمیمات فردی ، جلسه ای ، محفلی ، رانتی ، منفعتی ناشی ازبی اعتقادی و بی تفاوتی در بکارگیری ابزارها وعوامل ، جای خود را به عقلانیت مشروعی بدهد که زائیده خلاقیت و فکر ملی ، در بستر ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری است .
طبیعی است با عدم حضور شایستگان با سازوکارهای لازم ، از نوع تعریف شده ، برای اداره متعالی کشور ، افرادی در جایگاه آنها قرار خواهندگرفت که علیرغم میل باطنی کارگزاران ، بخش های مهمی از اتفاقات موجود ، عامل موجده آنها ، در بحرانهای پیش روست .
هم اینک نقش منفی جریانات جریان ساز در اراده و تصمیم گیری مسئولین در دورانهای مختلف ، تحمیل خواسته های متضاد و متنافرصاحبان قدرت ، ثروت و رانت در مجموعه های تصمیم گیر، عدم توان مقابله با آنها در سطوح مدیریتی مورد انتظار ویا هر رویکردی ، از هر نوع ، دیگر از نوع تحدیدات تهدیدی خارجی نیست بلکه عدم توانایی در سرانجام سازی کاری است که مسئولین با اختیار و بدون اجبار، در مسیر راهگشایی آن قرارگرفته اند .قطعا" ناکامی های امروز کشور در حل چالشها و معضلات اقتصادی واجتماعی نه تنها تاثیر دخالت آنا ن درفعلیت های مزاحم است ، بلکه دسترسی به سیستم رمز گذاری نشده و یا امکان ورود به سیستم بدون مانع و یا در اختیار داشتن رمز ورودی است که ، در تعاملات غیر اخلاقی بدست آمده است .
هم اینک با کالبد شکافی ازوضعیت موجود اقتصاد ایران ، می توان به این باور رسید که مدل اقتصادی با تمامی پیش نیازها و بستر های لازم ، علیرغم موجود بودن همه امکانات ، بکار گرفته نمی شود .
خواستگاه عدم بکارگیری یا از روی جهل است و یا نخواستن و نتوانستن . افرادی که مسئولیت می پذیرند و سوگند یاد می کنند که در راستای امنیت روانی و سلامت اجتماعی قدم برخواهند داشت ، باید بدانند که در صورت عدم توجه به هریک از ابعاداخیر الذکر ، به عمد ویا سهو ، گناهی نابخشودنی به عظمت مطالبات به حق ملت ایران خواهند داشت.
بررسی تاریخی برخی از کشورهای درگیر در جنگ ، نشان می دهد که آنها با فقدان منابع خدادادی ، ویران گری های دشمن و ویرانی های گسترده زیر ساختی ، علیرغم وجود موانع در خور و تزاحم های ناشی از دخالت های پنهان و آشکار داخلی ومزاحمت های مستمر خارجی ، با استفاده از ظرفیت های داخلی و بکارگیری دیپلماسی تجاری ، توانستند به بلوغی در تراز تهیه وتدوین الگوهای مناسب و مدلهای قابل اجرا دست یازند که در مقابله پایاپای عرصه رقابت و جنگ اقتصادی ، تکانه های داخلی متاثر ازمنافع گروهی و تکانه های خارجی ناشی از نظام سلطه ، نتوانند بر آنان چیره گردنند .
این تجربه پیش روی ما و جهان قرار دارد . می توانیم با استعانت از وجود لایزال الهی ، حمایت بی دریغ مقام معظم رهبری ، رییس جمهورمحترم و اتکا به دانش بومی و پهلوانان عرصه اقتصاد ، با الگو سازی و طراحی مدل های ملی به چارچوبی دست یابیم که مقدمه ای برای تدوین مدل و مبنای توسعه اقتصادی با دکترین اقتصاد مقاومتی قرار گیرد .
فقدان مدلهای بومی
سوابق مطالعاتی و پژوهشهای اقتصادی در کشورما نشان می دهد که تا کنون نه تنها هیچ مدل اقتصادی شناخته شده ای با عنوان سیستم پشتیبانی تصمیم ، با ارکان مورد نیاز، در کشور ، در مقیاس مدلهای اقتصادی بومی شده دنیا تولید نشده ، بلکه حتی پس از حدود چهل سال از انقلاب و تاکید مکرر بر توان و دانش بومی اقتصاد در سالیان متمادی ،از طراحی اولیه مدلهای بومی اقتصاد خبری نیست .
هر اقتصادی بالنده ای در عرصه رقابت جهانی و ماندگاری ، با چالشهای اساسی روبروست . کشور ایران علاوه بر اقتضائات ذاتی از نوع بودن و بالندگی در رقابت ، با تهدید فاعلیتهای مزاحم داخلی و خارجی ، مواجه می باشد . همین امر استفاده از روشهای پایدار و منعطفی را در چارچوب اقتصاد مقاومتی ، ضروری می نماید .
امروز مسئولین کشور در قبال ، طراحی مدلی مبتنی بر بودن در مسیربالندگی و مصون سازی از تکانه های ناشی از تهدیدات و تحدیدات ، در تراز طراحی دکترین اقتصادی ودر گستره مشکلات و مطالبات ، در برابر آزمون جدی قرار گرفته اند . نتایج این آزمون زمانی در خور و قابل ملاحظه است که روند بهبود مستمر در زندگی مردم ایران ، مشاهده شود . جوانه زدن نتایج حاصل از مدلهای اقتصادی در ستاد فرماندهی اقتصادی ،امیدی به بزرگی مطالباتی است که ملت ایران چشم در انتظار آن ، منتظر زمان موعود هستند .
.
.