در روزهای گذشته بار دیگر بحث ورود زنان به ورزشگاهها در روزنامهها داغ شده است، نگاهی به تیتر روزنامهها در هفتهای که گذشت نشان از آن دارد که این جرائد با تیترها و تصاویر صفحات نخست خود را به این موضوع اختصاص دادهاند بیآنکه به این سؤال نیز بپردازند که مشکل و دغدغه اصلی مردم چیست؟
«زنان سوری در ورزشگاه، زنان ایرانی پشت آزادی»، «در جستوجوی مقصر»، « زنان را صمیمانه راه نمیدهند»، «پارادوکس ایرانی»، «جای خالی زنان ایرانی در آزادی» «شب شرمساری» و... از جمله تیترهای یک روزنامههای اصلاح طلب در هفتهای که گذشت میباشد.
جالب آنکه این روزنامهها در سال 1385 و زمانی که رئیسجمهور وقت دستور حضور زنان در ورزشگاهها را صادر کرده بود، تیترها و تصاویر صفحات نخست خود را به مخالفت با این تصمیم اختصاص داده بودند و صدالبته چه در آن روزها و چه امروز متدینین جامعه و از جمله مراجع عظام تقلید با حضور بانوان در ورزشگاهها بدون رعایت حدود و تامین پیشنیازهایی که همگان به آن آگاهند مخالف بودهاند و هستند.
حال چه شده است که برخی روزنامهها که آن روزها مخالف حضور بانوان در ورزشگاهها بودهاند امروز لباس موافقت به تن کرده و از اینکه زنان برای تماشای یک بازی فوتبال در ورزشگاه آزادی حضور نیافتهاند شرمسارند؟!
کافی است به سرمقاله روزنامه آفتاب یزد که این روزها موافق حضور بانوان در ورزشگاهها است در شماره 7 اردیبهشت 1385 این روزنامه نگاهی از سر دقت بیندازیم.
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله شماره 7 اردیبهشت سال 1385 خود در این زمینه نوشته بود «... بعضی ایرادهای شکلی بر این دستور میبینیم که احتمالا در ذهن عدهای از مخاطبان روزنامه نیز وجود دارد، یکی از این ایرادها، میزان اولویت این دستور میباشد... بدون اغراق میتوان گفت کماهمیتترین خواسته اصلاحطلبان نیز در مقایسه با دستور اخیر رئیسجمهور، از اولویت بیشتری برخوردار بود».
آفتاب یزد در ادامه دومین اشکال بر دستور رئیسجمهور وقت را بیتوجهی به دیدگاه کارشناسان مستقل اجتماعی، مذهبی و سیاسی خوانده بود.»
این روزنامه مدعی اصلاحات در پایان نتیجه گرفته بود «میتوان به قاطعیت ادعا کرد که دستور اخیر حتی دغدغه یک درصد جمعیت کشور نبوده است و از این جهت سرگرم ساختن جامعه به آن و مشغولسازی سیاستمداران و شخصیتهای ذینفوذ به آن به هیچوجه مصلحت نیست».
روزنامه شرق نیز در سرمقاله 7 اردیبهشت 1385 به این موضوع پرداخته و نوشته بود «در تازهترین و مهمترین اقدام، احمدینژاد به رئیسسازمان تربیت بدنی دستور داد تا امکان ورود زنان به استادیومهای ورزشی فراهم شود، این دستور... نقد و اعتراض مراجع تقلید، طلاب و نیروهای موثر حوزوی را برانگیخته است.»
به گزارش کیهان، نویسنده در آن یادداشت افزوده بود «شاید بتوان... در برابر اصلیترین نمادهای این ساختار ایستاد، اما در صورت توفیق در این کار، تازه کار اصلی آغاز میشود، کاری که برخلاف مخالفخوانی و اپوزیسیوننمایی اصلا ساده نیست و آن همان دولتمردی و حکومتداری است. همان که چنان کار دشواری است که در قدیم افلاطون میگفت تنها از فیلسوف شاهان برمیآید...»
نکته جالب دیگر آنکه ورزشگاهها تحت نظر دولت بوده و مدعیان طبق قاعدهای عقلانی بایستی از دولت سؤال کنند که چرا این اجازه به بانوان داده نمیشود که در ورزشگاهها حضور داشته باشند نه منتقدین خود را سیبل حملات قرار داده و با آنان تسویه حساب کنند!
از سوی دیگر برخی از این روزنامهها با لطایفالحیل و بهانههای فراوان در گزارشات خود از حضور برخی زنان در روز بازی ایران و سوریه در ورزشگاه نیز گزارش داده و مدعی شدهاند که این زنان با پرچم سوریه وارد ورزشگاه شده بودند.
فارغ از اینکه در بازی ایران و سوریه چه گذشت بایستی این سؤال را نیز پرسید که در بازی مهر ماه سال گذشته ایران و کره نیز تعدادی از زنان کرهای در ورزشگاه حضور یافته بودند ولی در آن برهه هیچ یک از این نشریات به حضور آنان ایرادی نگرفته و دست به تعارضسازی میان حضور آنان و ممنوعیت حضور زنان ایرانی نزده بودند.
به نظر میرسد مشکل این رسانه ها در تمرکز بر حضور زنان سوری در ورزشگاه نه اصل این حضور که سوری بودن این زنان است.