«نفوس مرده»؛ نیکلای واسیلیویچ گوگول؛ ترجمه‌ی کاظم انصاری؛ فرهنگ معاصر تجارت مردگان

حمیدرضا امیدی‌سرور،   3960608018

زندگی گوگول به عنوان داستان‌نویس با نوشتن داستان‌ کوتاه شروع شد، بیست و دو ساله بود که نخستین داستان‌هایش را برای انتشار در مجموعه‌ای با عنوان «شب‌ها در نزدیکی مزرعه دیکانکا» به ناشر سپرد.

تجارت مردگان

«نفوس مرده»
نویسنده: نیکلای واسیلیویچ گوگول
مترجم: کاظم انصاری
ناشر:فرهنگ معاصر؛ چاپ اول 1396
575 صفحه، 38000 تومان

*****

زندگی گوگول به عنوان داستان‌نویس با نوشتن داستان‌ کوتاه شروع شد، بیست و دو ساله بود که نخستین داستان‌هایش را برای انتشار در مجموعه‌ای با عنوان «شب‌ها در نزدیکی مزرعه دیکانکا» به ناشر سپرد. وقتی برای اصلاح نسخه حروف چینی شده به چاپخانه رفت، حروفچین‌های کتابش را دید که با خواندن دستنویس داستان‌هایش از خنده روده‌بر شده‌اند. ناف گوگول را با خنده و مضحکه بریده بودند، خودش در روز «خررنگ کنی!» (اول آوریل) به دنیا آمده بود؛ در خانواده‌ای که شغل پدر جفت‌و‌جور کردن کمدی‌های عامه پسند با نمایش‌های آماتوری در تئاترهای خصوصی خانواده‌های متمول بود و در داستان‌های خود گوگول هم طنز و حتی مضحکه کردن یکی از اصلی‌ترین دستمایه‌ها بود؛ برای فردی با این مشخصات و ویژگی‌ها دیدن چنین صحنه‌ای بزرگترین موفقیت و تشویق بود. پس با اشتیاق به نوشتن ادامه داد و بخش دومی هم برای این مجموعه نوشت. این سرآغاز موفقیت‌های او بود که با نوشتن نمایشنامه‌هایی موفق و ماندگار کامل شد.

یکی از مهمترین اتفاقات زندگی گوگول جوان که رفته رفته شهرتی به هم می‌زد، دیدار با الکساندر پوشکین، نویسنده و شاعری بود که گوگول او را می‌پرستید. پوشکین نبوغ و استعداد گوگول را پسندید و دوستی میان آنها  تاثیر بسیار بر گوگول گذاشت. پوشکین فکر نوشتن اثری بزرگ را به جان گوگول انداخت. آثار کوتاه او تا آن زمان توفیق بسیاری برایش به همراه داشتند، چنانکه بلینسکی (بزرگترین منتقد آن روزگار) به تحسین این آثار پرداخت و بعد ها تا آنجا پیش رفت که گوگول  را پدر نثر نوین روسیه خواند.

گوگول سودای پریدن به اوج و جودانگی را در سر می‌پروراند که  راهکار آن را پوشکین جلوی پای او گذاشت. پوشکین با مثال آوردن از «دن کیشوت» شاهکار سروانتس  به گوگول گفت برای جاودانگی در ادبیات راهی جز نوشتن رمان‌های عظیم وجود ندارد؛ سروانتس هم اگر به داستانهای کوتاهش بسنده کرده بود امروز نامی شناخته شده نبود. (البته پوشکین کمی اغراق کرده بود و تاریخ هم نشان داد گوگول با شاهکارهایی همچون شنل، بازرس و داستان کوتاه های فوق العاده اش به هرحال صاحب نام ماندگاری در تاریخ ادبیات می شد!)

این پیشنهاد با توجه به حجم  متعارف رمان‌های بزرگ در آن روزگار کاملا منطقی بود. پوشکین نه تنها این فکر را به ذهن گوگول انداخت بلکه یکی از ایده‌های ناب داستانی خود را نیز به او سپرد. این پیشنهاد انگیزه‌ای شد برای گوگول در خلق  اثری بزرگ که گوگول از 1835 نوشتن آن را آغاز کرد. جالب اینکه پوشکین با اینکه خود ایده کتاب را به گوگول سپرده بود، به کنایه می‌گفت نگاه کنید که این اوکراینی به چه راحتی افکار آدم را بلند می کند. (نقل به مضمون)

این نقطه آغاز شکل‌گیری یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات روسیه یعنی «نفوس مرده» بود. کتابی که به تازگی با ترجمه کاظم انصاری توسط نشر فرهنگ معاصر به مخاطب فارسی زبان عرضه شده است. این ترجمه نخستین بار در 1331 منتشر شد قریب به یک دهه بعد با بازنویسی و اصلاحات اساسی روبه‌رو شد و نشر اندیشه آن را به بازار فرستاد. نشر فرهنگ معاصر ویراستی تازه از آن خورند مخاطب امروز ارائه کرده است.


ایده مرکزی رمان «نفوس مرده» برگرفته از سنت دیرینه‌ای در روسیه بود، تحت عنوان سرف‌داری که نوعی برده‌داری از نوع روسی‌اش بود و گوگول به شکلی هزل‌آمیز آن را دستمایه اصلی رمانش قرار داده بود.

سرف‌ها در واقع نفوس ساکن در املاک ثروتمندان بودند و تعداد آنها نشان‌دهنده میزان ثروت صاحبان املاک بود. سرف‌ها با خرید و فروش زمین‌ها، به عنوان بخشی از آن ملک، دست بدست می‌شدند. بهره‌برداری از این سرف‌ها تنها به عنوان کارگران این املاک نبود، بلکه گاه به عنوان وثیقه برای گرفتن وام از بانک‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند. دولت از سرف‌های املاک سرشماری می‌کرد و براساس تعداد آنها مالیات دریافت می‌کرد. اگر یکی از این سرف‌ها می‌مرد تا زمان سرشماری بعدی زنده محسوب می‌شد. همانگونه که دولت مالیات سرف مرده را می‌گرفت، مالکان نیز می‌توانستند از این سرف‌های مرده جهت وثیقه استفاده کنند.

ایده محوری رمان گوگول نیز حول همین قانون و دوز و کلک‌های مرتبط با آن شکل می‌گرفت. نفوس همان سرف‌ها بودند و نفوس مرده درواقع به سرف‌های مرده اشاره دارد. شخصیت اصلی رمان خرده مالکی است بنام چیچیکوف که در اداره گمرک کار می‌کند. او که رویای ثروتمند شدن را در سر می‌پروراند، با استفاده از این خلاء قانونی به خرید و فروش سرف‌های مرده (نفوس مرده) مشغول می‌شود و سر اداره مالیات، بانک‌ها و... را کلاه می‌گذارد.

چیچیکوف شخصیتی است کلاش و دودوزه باز، همانند پیکاروها که قهرمانانی رذل و حقه‌باز در رمان‌های پیکارسک بودند. چیچیکوف مدام در حال حرکت از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر است و این سفرها و عوض شدن لوکیشن‌ها و شخصیت‌ها هم متضمن حرکت رمان است و هم اینکه بدان تنوع می‌بخشد. بنابراین خود از طرح داستانی مشخص که از ساختاری شکل یافته برخوردار باشد برخوردار نیست. همانند رمان‌های معروفی مثل دن کیشوت، تریسترام شندی و نامه‌های پیکویک در این رمان، سفر بستری برای طرح طیف‌های وسیعی از شخصیت‌ها و موقعیت‌های مکانی و زمانی است و در این بین انواع و اقسام حرف‌ها، داوری‌ها، کلک‌ها ، مسخرگی‌ها و... را که نویسنده برای انتقال مفهوم مورد نظرش لازم دارد می‌توان دید.

گوگول تعمدا از این شیوه استفاده کرد تا بتواند موقعیت‌های داستانی مختلف و شخصیت‌های گوناگون را به راحتی وارد داستان کرده و سپس از آن خارج سازد. چنین اسلوبی که در داستان منظوم (حماسی یا کمیک و مسخره‌آمیز)  نیز بکار می‌رود که در روسیه پوئما نام دارد که خود گوگول هم این کلمه را روی جلد نخستین چاپ آن گنجانده بود.

گوگول تصمیم داشت این کتاب همانند کمدی الهی سه جلد داشته باشد، نوشتن جلد نخست آن هفت سال طول کشید، گوگول در این مدت اغلب دور از روسیه بود، این مسئله به دلیل حواشی استقبال سرد از نمایشنامه بازرس او بود که در حضور تزار اجرا شده بود. تقدیر این بود که گوگول با وجود به پایان رساندن بخش سوم و مجموعا قریب به پانزده سال کار روی این رمان، آن را ناتمام منتشر کند. بخش دوم رمان که چند سال بعد از بخش اول منتشر شد. از جایی به بعد ناقص مانده و جلد سوم هم در یک لحظه بحرانی توسط گوگول در شومینه انداخته و خاکستر شد.

اما چرا گوگول اثری که به نیت خلق شاهکاری برای ماندگاری در تاریخ ادبیات نوشته بود و پانزده سال از عمرش را روی آن گذاشته بود، به چنین سرنوشتی دچار کرد؟ گفته می‌شود گوگول در طول زندگی از پاره‌ای معضلات روانی رنج می‌برد. او در نامه‌ها و نوشته‌هایش بدین نکته اشاراتی گوناگون داشته و حتی به نگرانی از اوهام و مالیخولیایی که او را چون سایه دنبال می‌کرده پرداخته است. این اختلال عصبی که جسم و جان او را رنجور ساخته بوده، از سوی پزشکان معالج او (که از نامداران روزگار خود بودند) نوعی بیماری ادواری نامیده شده بود.

ده روز پیش از مرگ گوگول، او تحت‌تاثیر نامه‌ای که کشیش مورد اعتمادش، نوشته بود به تصور اینکه با این نوشته موجب گم راهی خوانندگانش می‌شود، دست‌نوشته‌هایش را سوزاند.

آنچه از نفوس مرده منتشر شده کتابی است در دو بخش. بخش اول 12 فصل دارد و بخش دوم دربرگیرنده آن نوشته‌های برجای مانده از بخش های سوزانده است که در جایی نیمه‌کاره تمام می‌شود.

اما چرا رمانی نیمه‌کاره تا این اندازه با اقبال روبه‌رو شده و به همه زبان‌های زنده جهان ترجمه شده است؟

نفوس مرده تنها رمان نیمه‌کاره ماندگار نیست که چون شاهکاری ستایش شده با اقبال روبرو بوده، کافکا نیز صاحب شاهکارهای ناتمامی همانند محاکمه و قصر است و یا آلبرکامو که رمان آدم اول او پیش از پایان به دلیل مرگ ناگهانی کامو نیمه کاره مانده و از قضا آن را یکی از بهترین آثار کامو نیز می‌خوانند.

در مورد گوگول و نفوس مرده این موضوع کمی متفاوت است، این رمان چنانچه اشاره شد به سبک رمانها پیکارسک و منظومه‌هایی که شخصیت اصلی در طی سفر با حوادث گوناگون روبرو می‌شود نوشته شده. براین‌ اساس کلیت اثر، داستانی با پیرنگ پیچیده ندارد. تاکید نویسنده بر همین موقعیت‌های زمانی و مکانی است که به نیت نشان دادن جامعه روسیه در نیمه اول قرن نوزدهم نوشته شده و تصویری زنده از روسیه آن روزگار را پیش روی مخاطب می‌گذارد، کشوری با اختلاف طبقاتی شدید و مردمی اسیر خرافات، بیکارگی، خیال‌پردازی، شکمبارگی، میخوارگی، تشریفات احمقانه و وراجی‌های بی‌پایان، که نویسنده آنها را به صورت‌های گوناگون در صحنه‌های خنده‌دار، شگفت‌انگیز، قصه‌وار یا بحث‌های فلسفی روایت می‌کند.

بنابراین ناتمام ماندن رمان، لطمه‌ای به جذابیت و ارزش‌های بخش‌های باقی مانده نمی‌زند. چون این بخش‌ها به طور مستقل نیز خواندنی و جذاب هستند و  از طنزی منحصر به فرد نیز برخوردارند. دستمایه کتاب که به دوز و کلک و فریب دیگران آن هم با زبانی پر از طنز و مضحکه برخوردار است همان چیزی است که از نویسنده‌ای زاده شده در روز «خررنگ کنی»می‌توان انتظار داشت. روزی که هر کسی سعی می‌کند با دروغ و فریب دیگران را مسخره و مضحکه قرار دهد! این همان کاری است که قهرمان کتاب و به نوعی خود گوگل با مردمان روزگار ترتیب داده است.

ترجمه کاظم انصاری از این رمان که به صورت شکیلی به بازار آمده، شاید قدیمی‌ترین ترجمه  از این رمان به فارسی باشد اما گویا همانند دیگر ترجمه‌های این مترجم، قابل اعتنا و دقیق است، به ویژه اینکه نشر فرهنگ معاصر ویراستی تازه و بسیار پاکیزه مطابق با زبان معیار امروز آن به بازار فرستاده اند و این بر کیفیت کار مترجم تا حد بسیاری افزوده است.
 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  5. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  6. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  7. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  8. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  9. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  10. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  11. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  12. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  13. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  14. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  15. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  16. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  17. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  18. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  19. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  20. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  21. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  22. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

  23. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  24. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  25. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

آخرین عناوین