توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 4675
ایران 57 - ایران 85
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۰۹:۴۲
امروز اولين روز دهه مبارك فجر انقلاب اسلامي و آغازي بر بيست و هشتمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي است. 12 بهمن روز ورود تاريخي حضرت امام خميني- رحمه الله تعالي عليه- به ايران و نقطه آغاز فجر مي باشد. درباره انقلاب اسلامي، ماهيت و عوامل پيروزي و ماندگاري آن، زياد سخن گفته شده و صدالبته هنوز هزاران سخن ناگفته و مهم در اين عرصه باقي مانده است. اما اين قلم از ميان مباحث مختلف تطبيق ايران 57 سالي كه انقلاب در آن پيروز شد و ايران 85 سالي كه در آن قرار داريم را براي بحث انتخاب كرده است تا از اين مسير تصويري از شرايط اوليه و دستاوردهاي كنوني به دست آيد.وقتي انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد، بعضي از نيروهاي سياسي- و از جمله آن ها عناصر دولت موقت و نهضت آزادي- از «نارس» بودن انقلاب و نظام برآمده از آن سخن گفتند و با زبان هاي مختلف وانمود كردند كه اين انقلاب محيط پيراموني خود را نمي شناسد و محيط پيراموني انقلاب نيز از درك پيام هاي انقلاب دور است برهمين اساس اين نيروها به تكرار از وجود «بن بست» خبر مي دادند و كام مردم را تلخ مي كردند. حضرت امام خميني- كه رضوان واسعه خدا بر او باد- در پاسخ مي فرمودند: «شما به بن بست رسيده ايد مردم ما بن بست ندارند.»بعضي ديگر از نيروهاي سياسي وقتي در تطبيق خود با انقلاب دچار مشكل مي شدند از «انحلال» سخن مي گفتند يك روز انحلال ارتش، يك روز انحلال سپاه، يك روز انحلال جهادسازندگي، يك روز انحلال قانون اساسي، يك روز انحلال ولايت فقيه، يك روز انحلال انتخابات و... و براي دست يافتن به انحلال كه در نهايت به انحلال انقلاب و نظام مي انجاميد سخت به فعاليت مشغول بودند. حضرت امام خميني- آن عارف تيزبين- در پاسخ اين گروه ها مي فرمودند: شما چكاره هستيد كه از انحلال حرف مي زنيد؟گروه هاي ديگري بودند كه وقتي با توطئه هاي بزرگ عليه انقلاب مواجه مي شدند، از «الحاق» به يك قدرت بزرگ سخن مي گفتند. اين «قدرت بزرگ» از نظر ملي گراها، آمريكا بود و از نظر چپ ها شوروي بود و البته بعضي هم از چين حرف مي زدند. اما حضرت امام خميني همه اين ها را داعيه اي آمريكايي مي دانست بعدها كاملاً معلوم شد كه آمريكايي ها كه نمي توانستند مستقيماً وارد حريم ايران شوند مايل بودند از طريق شوروي يا چين وارد شوند. امام در پاسخ به اين داعيه آمريكايي فرمودند: ايران يك موجود الهي است و اجازه نمي دهد كه هيچ احدي- از قدرت هاي خارجي- در مقدرات او دخالت كند.افراد و گروههاي ديگري هم بودند كه وقتي با سختي مواجه مي شدند، طاقت از كف داده و عنوان مي كردند كه «ايران از انقلابي كه كرده دستاوردي نداشته است» و به مؤمنان خارج از كشور پيغام مي دادند كه دنبال ما نيايند چيزي به دست نياورده ايم! و بعد تصويري موحش تر از ساواك سفاك پهلوي را از نيروهاي مظلوم انقلاب اسلامي به مخاطب ارائه مي دادند. حضرت امام خميني- كه داغي جانكاه از زخم اين طيف بر دل داشت- مي فرمودند ما يك لحظه هم نادم و پشيمان نيستيم و راه آينده را با قدرت و با كمك پابرهنگان زمين مي پيمائيم.اما آنان كه به نوعي بر راه انقلاب خرده مي گرفتند و از گردونه آن خارج مي شدند در دو چيز اشتراك داشتند؛ باور نداشتن قدرت خدا و قدرت مردم و اين آن چيزي بود كه راه آنان را از راه امام و مردم جدا مي كرد. اما امروز 28 سال از آن روزي كه انقلاب به پيروزي رسيد گذشته است و وقت آن رسيده است كه اين دوران را با آن دوران تطبيق دهيم و به ارزيابي بنشينيم.انقلاب كه پيروز شد البته ارزيابي- نسبتاً- روشني از محيط پيراموني و فعل و انفعالات عرصه قدرت بين المللي داشت. اگر به اظهارات حضرت امام خميني مراجعه شود اين موضوع كاملاً مشخص مي باشد اما كساني كه بعداً مدعي ناآشنايي انقلاب- و رهبري آن- با محيط پيراموني آن شدند منظورشان عدم تمايل انقلاب اسلامي به انطباق با نظام بين الملل بود. اما در اينكه محيط بين الملل، انقلاب اسلامي را نمي شناخت، ترديدي وجود ندارد. جهان در ابهام مطلق راجع به «جمهوري اسلامي» بود اما بخش وسيعي از آن- كه در نظام دو قطبي تعيين كننده بودند- به هيچ وجه ترديد نداشت كه اين مدل حكومتي- هر چه باشد- در تقابل با روند نظام سلطه جهاني است و لذا بايد با قدرت عليه آن اقدام كرد. با همين درك، زنجيره اي از توطئه هاي رنگارنگ عليه انقلاب و نظام برآمده از آن شكل گرفت. اما نتيجه اين رويارويي آن نبود كه تصور مي شد. انقلاب اسلامي در طول 28 سال گذشته حلقه، حلقه اين زنجيره ها را درهم شكسته و قدرت هاي تهديد كننده را با چالش هاي اساسي نيز مواجه كرده است.امروز ايران در نقطه اي ايستاده است كه هيچكس نقش منطقه اي آن را انكار نمي كند در حالي كه در سالهاي اوليه انقلاب كشورهاي منطقه در نقش تهديد كننده ايران ظاهر مي شدند. امروز هيچ قدرتي نمي تواند روندي را در يكي از كشورهاي همسايه ايجاد نمايد كه با منافع جمهوري اسلامي در تضاد باشد و البته نفوذ ايران فراتر از مرزهاي جغرافيايي است. فلسطين يك نمونه واضح است. فلسطيني ها در طول دهه هاي گذشته همواره تحت تأثير سياست هاي سازشكارانه مصر، عربستان، اردن و حتي كشورهاي كوچك حوزه خليج فارس بوده است، امروز روند فلسطين به گونه اي است كه بدون ترديد به هر طرح سازشكارانه- كه در واقع قرباني كردن منافع ملت فلسطين و ساير ملت هاي اسلامي مي باشد - پاسخ منفي مي دهد و منطق ايران تا اعماق اين سرزمين نفوذ كرده است. از اين رو اگر آمريكا، اروپا، رژيم صهيونيستي، رژيم هاي عربي منطقه و غيرمنطقه، روسيه، چين و... همه يكصدا شوند و پشت به پشت هم بدهند نمي توانند- منهاي ايران- روندي را در فلسطين ايجاد نمايند چرا كه اين طرح ها- تاكنون- با ناديده گرفتن حقوق فلسطيني ها همراه بوده است، اين در حالي است كه ايران با تكيه بر اسلام و حقوق مردم نقش بي بديلي در تحولات فلسطين دارد و اين نكته در مورد عراق، لبنان، افغانستان- بيش از فلسطين- صدق مي كند و شامل دهها سرزمين ديگر نيز مي شود. اين نفوذ هر طرح ضداسلامي و ضدايراني را كاملاً خنثي مي كند.اما از نظر پيشرفت و آباداني. ايران پيش از بهمن 57 با وجود صدور روزانه 6ميليون بشكه نفت و عليرغم آن كه حداقل 70درصد از جمعيت حدود 35ميليون نفري زير پوشش خدمات دولت نبودند، آنچنان نكبت زده و عقب افتاده بود كه خبرنگار رويتر در سال 55 با تعجب فراوان نوشته بود: «زندگي اكثريت مردم ايران هيچ تناسبي با دنياي امروز ندارد» و اوريانا فالاچي در سال 56 نوشته بود: «وقتي وارد پايتخت ايران مي شوي بيش از هر چيز حلبي نشين هاي فراوان اطراف تهران نظر شما را جلب مي كند. هيچ نشانه اي از احساس درد اين ها در هيئت حاكمه ايران مشاهده نمي شود». ترديدي وجود ندارد كه ايران هنوز هم مشكلات فراواني دارد ولي فاصله ايران 85 با 70ميليون جمعيت و پوشش 95درصدي خدمات دولتي كاملاً مشخص و غيرقابل انكار است اين در حالي است كه امسال كه بالاترين دوره صادرات نفتي در مقطع پس از انقلاب است، ايران فقط 5/2ميليون بشكه نفت در روز را صادر مي كند.به لحاظ توانايي سياسي، نظام جمهوري اسلامي اين توانايي را دارد كه مسائل مختلف خود را در داخل مديريت كند و در همان حال تحولات عمده را در چندين كشور به طور همزمان مديريت نمايد شركت در مديريت بحران عراق- به گونه اي كه مردم آن به حقوق خود برسند- شركت در مديريت بحران لبنان- به گونه اي رژيم صهيونيستي را با سنگين ترين شكست تاريخي مواجه نمايد، شركت در مديريت بحران فلسطين- به گونه اي كه دنيا را وادار به گفت وگو با دولت حماس نمايد- نمونه هايي از اين موضوع هستند كه بايد نقش مهم ايران در به شكست كشاندن پروژه خاورميانه آمريكايي را نيز به اين فهرست اضافه كرد.ايران به لحاظ ثبات داخلي به نقطه اي رسيده است كه بدون ترس و واهمه، هر تهديدي را پاسخ مي دهد و با اقتدار كامل از منافع خود حمايت مي كند و اين در حدي است كه دولت آمريكا را به پريشان گويي دچار كرده است. اگر سخنان مقامات ارشد آمريكا را در يك هفته مرور كنيد درمي يابيد كه آنان در مواجهه با ايران دچار سردرگمي محض مي باشند. برگزاري پي درپي انتخابات و موضوعات ديگري كه آثار عملي انتخابات را دارد به خوبي نشان مي دهد كه اقتدار داخلي ايران به هيچ وجه با بديل هاي ديگر نظير اتكاء به قدرت هاي خارجي يا برخوردار بودن از يك نظام ديكتاتوري قابل مقايسه نيست.از نظر پيشرفت هاي علمي نيز ايران 85 در نقطه اي ايستاده است كه مي تواند در مورد بسياري از علوم حرف اساسي را بزند و اين در حالي است كه ايران قبل از بهمن 57 در هيچ كدام از علوم حرفي براي گفتن نداشت. امروز تعداد دانشجويان و اساتيد دانشگاه هاي ما به مرز 3 ميليون نفر رسيده است و تعداد دانش آموزان ايران حدود 17 ميليون نفرند و 3 ميليون نفر از كادر اداري كشور را آموزگاران و مديران مدارس تشكيل مي دهند و شما مي توانيد در هر گوشه اين كشور يك واحد علمي- پژوهشي را مشاهده كنيد كه جوان هاي كشور در آنها به تحقيق، تحصيل و يا تدريس مشغول هستند.و اين ها اشاره اي بسيار گذرا بر ايران 85 است و آنچه امروز مشاهده مي كنيم قطعه كوچكي است از آنچه در ده سال آينده در دسترس قرار مي گيرد. اين تفسير بي ابهام آن سخن امام راحل عظيم الشأن است كه فرمودند: «انقلاب ايران انفجار نور بود.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.