توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 32758
گزارشي از جلسه سه ساعته فرماندهان جنگ
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۱۹:۰۳
عزيزان! اگر قصد ماندن داريد، بياييد باهم سوگند ياد كنيم و جلو برويم. مگر چه شده كه با بروز يك مشكل اين قدر زود عصبانى شده‏ايد؟ آيا چيز عجيبى اتفاق افتاده است؟! چرا اينطور برخورد مى‏كنيد؟اگر نسبت به تشكيل و راه‏اندازى لشكرى انتقاد داريد، آن را مطرح كنيد.عمليات رمضان، يكى از نقاط عطف تاريخ دفاع مقدس است. اين عمليات پس از چهار عمليات صددرصد پيروز، انجام گرفت. نبرد رمضان در تاريخ 23/4/1361 با هدف تهديد و فتح شهر بندرى "بصره" آغاز شد، اما به دلايل مختلف يگان‏هاى رزم على‏رغم ضربه سهمناكى كه به ماشين جنگى عراق وارد كردند، از ورود به شهر بصره باز ماندند و به مواضع اوليه خود بازگشتند. آنچه مى‏خوانيد بخشى كوتاه از جلسه سه ساعته فرماندهان سپاه در تاريخ 10/5/1361 مى‏باشد كه براى بررسى دلايل عدم موفقيت در دستيابى به اهداف نهايى عمليات رمضان تشكيل شد. همين بخش كوتاه مى‏تواند مبين فضاى بوجود آمده در ميان جنگاوران سپاه اسلام، پس از عمليات رمضان باشد. بسيارى از حاضرين اين جلسه چون مصطفى ردانى‏پور، محمدابراهيم همت، حسين خرازى، مهدى زين‏الدين، مهدى باكرى، حسن باقرى و رضا چراغچى امروز در عالى عليين و در كنار ائمه اطهار جاى دارند. شفاعتشان در روز حشر نصيبمان باد.در آغاز جلسه، برادر مصطفى ردانى پور، فرمانده قرار گاه فتح، آياتى از ابتداى سوره محمد(ص) را همراه با ترجمه آنها قرائت كرد و سپس، برادر محسن رضايى سخنانى را به شرح زير ايراد نمود:"ديشب يكى از شب‏هاى بسيار نگران كننده عمرم بود. هنگامى كه شرح غم‏انگيز اظهار عجز فرماندهان تيپ را شنيدم، احساس كردم كه دوستان و همكارانم با مشكلاتى رو به رو شده‏اند كه بايد آنها را حل كرد. در واقع اين مسايل و مشكلات براى برداشتن قدم‏هاى بلندتر بعدى، كه مدنظر امام است و ايشان مرتب آنها را براى ما و مردم بيان مى‏كنند، ابهاماتى را ايجاد مى‏كند. ديشب، تصميم گرفتم كه در جلسه امروز، به برادران عزيزم عرض كنم كه هركسى نمى‏خواهد در سازمان رزم و جنگ بماند، خيلى خالصانه و صادقانه بگويد، سوگند ياد مى‏كنم كه در اين زمينه، با هيچ كس صحبت نكنم و به برادران ديگر نيز تاكيد مى‏كنم كه درباره رفتن شما با هيچ كس صحبت نكنند. هر كس كارى يا مشكلى دارد و نمى‏خواهد در لشكر يا جبهه بماند، مى‏تواند در سپاه شهرستانش به خدمت مشغول شود، تا دست كم چند نفرى كه باقى مى‏مانند باهم قسم ياد كنند كه تا پاى مرگ با هم باشند. كارى نكنيد كه اعتبار خون شهيدان از بين برود، اگر اين طور شد، هيچ فايده و ثوابى نخواهيم برد. هركس مى‏خواهد بماند و كار كند، بايد جبهه (منطقه عملياتى) خودش را مشخص كند و به كار ادامه بدهد، هر كس هم نمى‏خواهد بماند، مى‏تواند هم اكنون برود. ما كار را با سه نفر هم آغاز مى‏كنيم، بعد به خدمت امام مى‏رويم و مى‏گوييم آقا وضعيت ما بدين شكل است و شايد اين كار ده ماه طول بكشد.بدين ترتيب مطمئن هستيم كه كار اندكى انجام مى‏شود، عزيزان! اگر قصد ماندن داريد، بياييد باهم سوگند ياد كنيم و جلو برويم. مگر چه شده كه با بروز يك مشكل اين قدر زود عصبانى شده‏ايد؟ آيا چيز عجيبى اتفاق افتاده است؟! چرا اينطور برخورد مى‏كنيد؟ اگر نسبت به تشكيل و راه‏اندازى لشكرى انتقاد داريد، آن را مطرح كنيد، اما عدم اعتقاد به ايجاد لشكر نبايد كارها را متوقف كند.حالا اگر قرار شد در آينده نزديك، خدمت امام بروم، به ايشان چه بگويم؟ اگر مشكلات اين عمليات (رمضان) را بگويم و براى نمونه عنوان كنم كه اصلى‏ترين مشكل ما در عمليات رمضان شكل پدافندى خطوط دشمن و زمين منطقه بوده است، ايشان خواهند گفت، اينكه مساله‏اى نيست، مطمئن باشيد و جلو برويد. در اين صورت، اگر من هم قولى بدهم و بيايم اينجا و ببينم باز هم وضع به همين شكل است، با مشكلات اساسى رو به رو خواهيم شد.خواهش من از شما اين است كه امروز تصميمتان را بگيريد تا به بحثمان ادامه دهيم ؛ زيرا، ادامه كار به شكل سابق ناممكن است."در پايان سخنان برادر محسن رضايى، سكوت عجيبى جلسه را فراگرفت. چند لحظه بعد صداى هق هق گريه تعدادى از فرماندهان، سكوت جلسه را شكست و سپس برادر قاسم سليمانى، فرمانده تيپ 41 ثارالله در ميان همهمه حضار سخنانى را ايراد كرد:"برادرانى را كه اينجا هستند در رويارويى با اين مشكلات به خانه‏هايشان برنمى‏گردند، حتى حاضر نيستند سالم برگردند ؛ زيرا اين را مى‏دانند. در واقع همه آمده‏اند تا جزو ياران امام حسين عليه‏السلام باشند. روزى كه برادران به جبهه‏هاى جنگ آمدند، قسم خوردند كه از پدر، مادر، زن، بچه و...بگذرند. به عبارت ديگر، ديگر براى آنها دنيايى مطرح نيست. سكوت برادران رنج آور است. آنها غير از گريه پاسخ ديگرى ندارند.من استدعا مى‏كنم كه شما كارتان را ادامه دهيد؛ زيرا براى ادامه عمليات، هيچ يك از برادران مشكلى ندارند، اگر مشكلى هم مطرح باشد دليل آن دلسوزى است نه تمرد. ما مسلمانيم و همانطور كه شما هم مى‏دانيد بزرگترين اصل اسلام "اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولى‏الامر منكم" است؛ مساله‏اى كه براى ما جا افتاده و آن را پذيرفته‏ايم؛ بنابراين، هيچ يك از مسايلى كه شما فرموديد، مطرح نيست و هيچ يك از برادران قصد بازگشت ندارند، مگر اينكه آنها را از جبهه بيرون كنيد يا اينكه جنازه‏شان را به خانواده‏شان تحويل دهيد."سپس، حسين خرازى با جسارت و صراحت خاص خود، طورى صحبت كرد كه تا حدى فضاى احساسى و عاطفى جلسه را به سمت مباحث استدلالى كشاند:"ما با برادران آشنا هستيم و با آنها رفت و آمد داريم، ان‏شاءالله آنها بر تعهد خود باقى هستند؛ چرا كه با خدا و با امام حسين عليه‏السلام عهد بسته‏اند كه يا حسين! "انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الى يوم‏القيامه" اما در مورد اين مساله كه عنوان مى‏شود برخى از برادران نمى‏خواهند بجنگند بايد بگويم، اينگونه نيست. براى نمونه، ديروز يك گردان از رزمندگان محله خود ما به من گفتند: ما تازه آمده‏ايم و آموزش هم نديده‏ايم، بگذاريد ما دست كم، دو تا سه روز آموزش ببينيم، بعد هر كجا خواستيد، مى‏رويم، اما اگر تكليف اين باشد كه هم‏اكنون خود را براى عمليات آماده كنيم، همين حالا هم آماده هستيم.برادران براى جنگيدن و شهادت به جبهه آمده‏اند، اصلاً چيزى جز اين در مخيله آنها نيز نمى‏گنجد، تنها مساله اين بوده است كه به برادران تاكيد كردم در عمليات دقت بيشترى داشته باشند و اگر وقت و زمان كافى در اختيار داريم روى آموزش بچه‏ها بيشتر كار كنيم. پيش از اين شناسايى كه مى‏كرديم، خود فرمانده تيپ بر كار تخريبچى نظارت مى‏كرد تا معبر مين را شناسايى كند، اما اكنون اينگونه نيست و شما مى‏توانيد اين موضوع را از برادران فرمانده تيپ بپرسيد. در واقع ما، تنها مى‏خواهيم به اين مسايل رسيدگى بشود. حرف ما اين نيست كه نمى‏جنگيم يا مى‏خواهيم كارشكنى و سستى كنيم، حرف ما اين است كه آيا از نيرويى كه كيفيت لازم را ندارد و به راحتى شهيد و زخمى مى‏دهد؛ نيرويى كه مى‏خواهد پشت خاكريز برود، متوقف مى‏شود يا به كندى حركت مى‏كند، مى‏توانيم انتظار داشته باشيم با عراقى‏ها بجنگد و جلوى تيربار آنها مقاومت كند يا خودش مانور بدهد. خب اينها مسايلى است كه مطرح شده است اما به معناى اين نيست كه برادران نمى‏خواهند بجنگند. صحبت اين بوده است كه برادران از نظر كيفيت رزمى پيشرفت كنند و ما بايد در همين خط‏هاى پدافندى فرماندهان گردان و فرماندهان گروهان را آماده و نيروهاى برجسته را شناسايى كنيم و بدانيم چه كسى خوب تيراندازى مى‏كند، چه كسى مى‏تواند خوب تانك بزند، چه كسى را مى‏توانيم فرمانده گروهان بكنيم؟"سپس مصطفى ردانى‏پور فرمانده قرارگاه (لشكر) فتح سپاه، طى سخنانى جلسه را مجددا به سمت فضايى احساسى، عاطفى و اخلاقى برد و برتوسل و توكل به خدا تاكيد كرد. وى كه با احساسات شديدى صحبت مى‏كرد، گفت:"من فكر مى‏كنم جو جلسه جو خوبى نباشد؛ بنابراين، برادران رو به قبله بنشينند تا با امام زمان (عجل‏الله فرجه) تجديد پيمان كنيم و بگوييم از همان نخستين لحظه با اين شعار به جبهه‏ها آمديم و تا اكنون همه همين شعار را داده‏ايم كه يا زيارت قبر امام حسين عليه‏السلام و تجديد عهد با امام حسين عليه‏السلام در كنار ضريح مطهرش يا ملاقات خود امام حسين عليه‏السلام در آن دنيا، كه تنها با شهادتمان حاصل مى‏شود." وى خطاب به فرمانده كل سپاه افزود: "ما مطيع فرمانده خود هستيم، اگر كسى بحثى مى‏كند، اين نه به معناى سرپيچى از امر شما، بلكه انعكاس نظر ما در مورد مسايل مطرح شده است و در نهايت، تصميم‏گيرنده خود شما هستيد و ما در مقابل آن كاملاً تسليم هستيم."
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.