توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 29701
شریعتمداری: این مذاکره، آن مذاکره نیست
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۰۰
حسین شریعتمداری در کیهان امروز، حضور ویلیام برنز را به منزله مذاکرات ایران  و آمریکا ندانست. در این مقاله آمده است:آيا جمهوري اسلامي ايران در ديدگاه رسمي و نظر قبلي خود نسبت به مذاكره مستقيم با آمريكا تجديدنظر كرده است؟ و آيا نشست روز شنبه دكتر جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان با سولانا و نمايندگان گروه 1+5 كه در آن براي اولين بار ويليام برنز معاون وزير خارجه آمريكا به عنوان نماينده اين كشور در مذاكرات حضور يافته بود به مفهوم عقب نشيني ايران از ديدگاه قبلي و پذيرش مذاكره مستقيم با آمريكاست؟اين روزها همزمان با قدرت نمايي ايران در عرصه بين المللي و مخصوصاً حضور مقتدرانه كشورمان در مذاكرات هسته اي ژنو و در حالي كه دشمنان تابلودار بيروني از اين حضور با عنوان سيلي غيرمستقيم، اما پر سر و صداي ايران به آمريكا- آسوشيتدپرس- ياد مي كنند، يك جريان دوسويه داخلي و خارجي كه همسويي آنها با يكديگر، الزاماً به مفهوم هماهنگي قبلي نيست- و البته در پاره اي از موارد، هست- تلاش مي كند عقب نشيني گام به گام آمريكا طي چند هفته اخير را با توهم پراكني درباره عقب نشيني ايران اسلامي از ديدگاه قبلي خود- نفي مذاكره مستقيم با آمريكا- كمرنگ جلوه دهد.تلاش دشمنان بيروني براي كمرنگ جلوه دادن عقب نشيني آمريكا، نه فقط دور از انتظار نيست، بلكه طبيعي نيز به نظر مي رسد ولي اين توهم پراكني از سوي برخي محافل داخلي غيرقابل توجيه است و در خوشبينانه ترين حالت بايد آن را به كم اطلاعي و بي خبري آنان نسبت داد، اگرچه احتمالات ناخوشايند ديگري نيز در اين همزباني قابل تصور است. و اما، اين نوشته را با اشاره به اظهارات آقاي دكتر صادق زيباكلام پي مي گيريم چرا كه ايشان به صراحت در بيان شهرت دارند و ساير اظهارنظركنندگان- صرف نظر از انگيزه آنان- در بيان منظور خود، استدلالي بيشتر از آنچه آقاي زيباكلام به آن پرداخته است، ندارند.ايشان طي يادداشتي در روزنامه اعتماد ملي- 87.4.29- با اشاره به مذاكرات ژنو و حضور ويليام برنز در اين مذاكرات مي نويسد؛«اينها همه البته جزئيات است. آنچه مهم است نفس حضور ايران اسلامي و آمريكا در پشت ميز مذاكره است. يعني پديده اي كه ظرف سه دهه گذشته دست كم علني صورت نگرفته. اين ملاقات در شرايطي صورت مي گيرد كه تا قبل از اين حتي فكر نشستن با آمريكايي ها پشت ميز مذاكره يك تابو بود.... اهميت نشست امروز (شنبه) را بايد در چارچوب شكستن تابوي گفت وگو با آمريكا نگريست. فراموش مان نشود كه قريب به سه دهه پيش وقتي مرحوم مهندس بازرگان نخست وزير به همراه دكتر ابراهيم يزدي ملاقاتي غيررسمي در لابي محل برگزاري يك اجلاس بين المللي در الجزيره با برژينسكي مشاور امنيت ملي داشتند چه توفاني در داخل كشور به پا شد كه چرا با برژينسكي صحبت كرده اند به نحوي كه مهندس بازرگان صراحتاً اعلام داشت من كه هويدا نيستم تا براي انجام كوچك ترين امري موظف به كسب اجازه باشم. چند سال بعد از آن شاهد جريان مك فارلين بوديم و با اينكه آقاي هاشمي رفسنجاني امام(ره) را در جريان كامل ماوقع قرار داده بودند اما باز هم آن توفان به پا خاست و تحولي كه مي توانست سرنوشت جنگ با عراق را به نفع ما رقم بزند در نيمه راه متوقف شد. چند سال بعد نوبت دكتر عطاءالله مهاجراني بود كه به عنوان مشاور هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور، مجبور شد آنچه را كه درخصوص مذاكره با آمريكا گفته بود پس بگيرد. بعد نوبت به خاتمي رسيد كه پس از پيروزي در دوم خرداد سال76، شاخه زيتوني در دست جلوي دوربين CNN با كريستين امانپور ظاهر شد. واكنش محافظه كاران آنچنان سهمگين بود كه او مجبور شد شاخه زيتونش را به زيرپا بيفكند و چند شب بعدش در مراسم احيا در مرقد مرحوم امام، با همه وجود به آمريكا بتازد و عملاً آنچه را كه گفته بود پس بگيرد.»درباره اين ديدگاه بايد گفت؛1-آنچه جمهوري اسلامي ايران با صراحت نفي كرده و كماكان بر تصميم خود اصرار دارد، مذاكره مستقيم با آمريكا براي حل و فصل تخاصم 30 ساله و مشكلات فيمابين است و آنچه روزشنبه در ژنو اتفاق افتاده مذاكره هفت جانبه درباره فعاليت هسته اي ايران است و حضور آمريكا در اين مذاكرات به عنوان يكي از 5 كشور عضو دائمي شوراي امنيت سازمان ملل و دارنده حق وتو در اين سازمان، صورت مي پذيرد دقيقاً مانند حضور مشترك نمايندگان ايران و آمريكا در ساير مجامع بين المللي و همراه با نمايندگان ساير كشورها، كه در فرهنگ شناخته شده سياسي و عرف تعريف شده ديپلماتيك به مفهوم مذاكره دو كشور براي حل مشكلات فيمابين نيست كه به قول آقايان «تابو»شكني باشد!2-يكي از مشخصات تعريف شده مذاكره مستقيم براي حل مسائل فيمابين، حضور و توافق خود خواسته دو كشور طرف مذاكره است و حال آن كه اولا؛ حضور آمريكا در مذاكرات ژنو در بستر و چارچوب قوانين بين المللي-صرفنظر از درستي يا نادرستي آن- صورت مي پذيرد و از آنجا كه پرونده هسته اي ايران - البته به ناحق و برخلاف مفاد منشور سازمان ملل- به شوراي امنيت ارجاع شده، آمريكا به عنوان يكي از 5 كشور عضودائمي و داراي حق وتو در تركيب كشورهاي مذاكره كننده 1+5 حضور دارد و اين حضور خواسته ايران نيست كه تعبير و تعريف «مذاكره مستقيم ايران و آمريكا» درباره آن صادق باشد.ثانياً؛ حضور ايران اسلامي در اين مذاكرات نيز با ميل و رغبت و خواسته خود صورت نپذيرفته، بلكه اين حضور در امتداد قوانين - هرچند تحميلي- بين المللي انجام مي گيرد. بنابراين در اين مذاكرات عنصر رضايت طرفين - CONSENT - حداقل از جانب جمهوري اسلامي ايران وجود ندارد و از اين روي عنوان «مذاكره مستقيم ايران و آمريكا» درباره مذاكرات ژنو نمي-تواند مصداق داشته باشد.ثالثاً؛ گفتني است كه آقاي دكتر جليلي مسئول تيم مذاكره كننده ايران در اجلاس ژنو، با اعلام ناخرسندي از حضور آمريكا در اين مذاكرات فرمول «1-7» را پيشنهاد كرده بود كه مفهوم آن حذف آمريكا از دور مذاكرات و ادامه مذاكرات با حضور 5 كشور، انگليس، فرانسه، چين، روسيه و آلمان از يكسو و جمهوري اسلامي ايران از سوي ديگر بود.اكنون بايد از برخي مدعيان اصلاحات- و نه الزاماً آقاي زيباكلام- پرسيد در كدام فرهنگ سياسي و عرف شناخته شده ديپلماتيك، يكي از طرفين مذاكره مستقيم خواستار حذف حريف از دور مذاكرات مي شود؟!3- در مذاكره دو كشور براي حل مسائل فيمابين، علاوه بر توافق طرفين براي انجام مذاكره، هر دو طرف روي موضوع مذاكره نيز به توافق مي رسند و يا حداقل يك يا چند نقطه مشترك را به عنوان كف مذاكرات- COMMON BED- انتخاب كرده و سپس مذاكرات را آغاز مي كنند و حال آن كه اولاً؛ موضوع مذاكره در مذاكرات ژنو، يعني رسيدگي به پرونده هسته اي ايران، نه فقط مورد توافق جمهوري اسلامي ايران نبوده است، بلكه مسئولان كشورمان با استناد به مفاد معاهده NPT، اساسنامه آژانس، پادمان هاي مربوطه و منشور سازمان ملل متحد -به حق- بر اين باورند كه فعاليت هسته اي ايران در بستري صلح آميز و كاملا عادي جريان دارد و نه فقط بايستي از دستور كار شوراي امنيت سازمان ملل خارج شود، بلكه ادامه حضور پرونده در شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي را نيز غيرقانوني مي دانند.بنابراين، موضوع مذاكره نيز با توافق ايران انتخاب نشده كه عنوان پذيرش مذاكره با آمريكا از سوي جمهوري اسلامي ايران مصداق داشته باشد.4- جمهوري اسلامي ايران بر اين باور منطقي بوده و هست كه مذاكره با آمريكا نه فقط به نفع ايران اسلامي نيست بلكه دام خطرناكي است كه آمريكا اصرار به پهن كردن آن دارد. از جمله آن كه؛ آمريكا مذاكره را فقط براي «مذاكره» مي خواهد، زيرا مقاومت30 ساله ايران اسلامي در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش، جمهوري اسلامي ايران را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و الگوي موفق براي حركت هاي آزاديخواهانه تبديل كرده است به گونه اي كه امروزه نهضت هاي اسلامي در جهان اسلام با الهام گرفتن از اين مقاومت 30 ساله عرصه را بر زورگويي ها و باج خواهي هاي شيطان بزرگ تنگ كرده اند. هدف آمريكا از كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره، ابلاغ اين توهم به نهضت هاي اسلامي است كه ايران نيز بعد از 30 سال مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريكا نداشت! و اين قصه سر دراز دارد...5-و بالاخره ضمن آن كه تمامي شواهد و قرائن نشان مي دهند آمريكا در برابر ايران اسلامي تغيير استراتژي نداده است، اين واقعيت نيز قابل انكار نيست كه مقاومت سرسختانه جمهوري اسلامي ايران و اقتدار روزافزون آن عامل عقب نشيني هاي پي در پي آمريكا بوده است. اين پيروزي بزرگ شايسته تقدير و مباهات است و نبايد تحت الشعاع منافع تنگ و نگاه كم دامنه حزبي و گروهي قرار گيرد و در همان حال نمي توان اين عقب نشيني ها را با خوش خيالي به مفهوم تغيير استراتژي آمريكا عليه ايران اسلامي تلقي كرده و از ترفندها و كينه توزي هاي دشمن غفلت ورزيد.   
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.