پیشدرآمد: این یادداشت به دنبال قضاوت در مورد خوب یا بد، یا درست یا نادرست بودن سیاست هدفمند کردن یا هدفمند کردن از طریق نقدی کردن یا نقدی کردن و بعدا هدفمند کردن یارانهها نیست و صرفا میکوشد جنبههای غیراخلاقی نگاه سیاسی به اقتصاد را بازگو کند.
آنچه به عنوان هدفمندمند کردن از طریق نقدی کردن یارانهها مطرح شده است و به طور خلاصه حذف یارانههای انرژی و توزیع آن بین مردم یا دهکهای هدف معرفی شده است، در واقع ترجمه گزارش سال 2003 بانک جهانی برای ایران با عنوان "ساختاری میان مدت برای گذار" است. (برای دسترسی به این سند به آدرس http://worldbank.org/ir، قسمت راست، بخش اسناد اصلی بانک جهانی در مورد ایران مراجعه کنید.)
در این گزارش 240 صفحهای (188 صفحه با فرمت پی.دی.اف)، بانک جهانی به رهبران اقتصاد ایران توصیه میکند که برای صرف ثروت نفت در راه توسعه، یارانههای انرژی حذف و برای جبران تاثیرات این حذف برای دهکهای پایین، وجوه جبرانی به آنها پرداخت شود.
در فصل 6 این گزارش (صفحات 73 به بعد)، با تشریح مراحل قابل اجرا برای حذف یارانههای انرژی و مبالغ قابل پرداخت به دهکهای مختلف، میزان تورم ناشی از این طرح در بخشهای مختلف اقتصادی آورده شده است. این طرح همچنین پیشنهاد میکند (ص 81) که به دلیل مشکلات احتمالی در شناسایی دهکهای درآمدی، ابتدا در دوسال اول، یارانه نقدی به صورت فلت به تمام افراد پرداخت شود و سپس با شناسایی دهکها در این دوسال، از دوسال بعدی یارانهها به سه دهک پایین پرداخت شود و از دو سال سوم به بعد و با اتخاذ سیاستهای حمایتی مناسب حتی میتوان کل یارانه پرداختی را حذف کرد.
از زمان انتشار گزارش بانک جهانی و مدتها قبل از آن، در میان جناحهای سیاسی، اقتصادیون و محافل علمی نزدیک به این جناحها، عمدتا دو نگاه متمایز به این مساله وجود داشته است. جناح سیاسی-اقتصادی-علمی اصولگرا، "تعدیل" مورد نظر بانک جهانی را در جهت ماموریت این بانک برای پیاده سازی سیاستهای لیبرالی ارزیابی کرده و آن را با واژههایی چون استکباری، صهیونیستی و ... مورد توجه قرار میداد. اساسا یکی از نقدهای جریان اصولگرا - عدالتخواه به دوران سازندگی و تاحدودی هشت سال بعد از آن، پیروی از سیاستهای تعدیل بوده است. از نگاه اصولگرایان، سیاستهای تعدیل، عامل گسترش شکاف طبقاتی و بیعدالتی فزاینده بوده است که در نهایت به روی کارآمدن دولت نزدیک به اصولگرایان انجامید.
از سوی دیگر، جناح سیاسی - اقتصادی - علمی اصلاحطلب، اجرای سیاستهای تعدیل و اصلاحات ساختاری مدنظر بانک جهانی را با پذیرش برخی نکات منفی آن مانند تورمزا بودن، امری منطقی، علمی و به نفع اقتصاد دانسته و بر همین اساس جنبههایی رقیق شده از سیاستهای پیشنهادی بانک جهانی را در برنامه های سوم و چهارم توسعه گنجانده بود که البته به کرات با مخالفت اصولگرایان - عدالتخواهان مواجه و حتی به خمیر شدن کتاب مبانی نظری برنامه چهارم انجامید.
سوالی که امروز پیش میآید و دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب باید به آن پاسخ دهند این است که: حال که رییس جمهور محترم در حال اجرای سیاستهای تعدیل و نسخه بانک جهانی به رادیکالترین شکل ممکن است، چرا به رغم اعتراضات انفرادی و کمشمار بخشی از جریان اصولگرا که همچنان از روشهای غیرنقدی و تدریجی هدفمندکردن دفاع میکنند، کلیت جریان اصولگرا در مقابل آن نرمش و حتی پذیرش نشان داده و جریان اصلاحطلب به برجستهکردن نکات منفی آن و یا خودداری از استقبال از آن پرداخته است.
چرا جریان علمی اصولگرا که اینک بخشهایی از آن همینک در سطوح عالی دولتی و اجرایی فعالیت میکنند و در جریان فعالیت علمی خود چه بسیار مقالات و حتی پایاننامهها علیه سیاستهای بانک جهانی تدوین کرده اند، همینک دست اندرکار اجرای نسخهای شده اند که در سطح آکادمیک با آن مخالفت میکنند و در مقابل چرا جریان علمی اصلاحطلب که در عرصه آکادمیک بر اجرای این سیاستها پای میفشارند، حاضر به دفاع از این مساله نیستند، سکوت کردهاند و یا به اظهار نظر در مورد نکات منفی آن پرداخته اند؟
آیا سیاست تعدیل و اجرای نعل به نعل سیاستهای بانک جهانی به صرف اینکه "ما" آن را انجام دهیم خوب یا بد میشود؟
اصولگرایان و اصلاحطلبان تکلیف خود را مشخص کننند تا تکلیف بدنه سیاسی در ساحت سیاست، و بدنه علمی در عرصه آکادمیک، با آنها مشخص شود که آیا سیاست و جریان علمی اصولگرا و اصلاح طلب، اخلاقیست یا صرفا در منافع من و مایی خلاصه میشود که "حفظ" و یا "تلاش برای بازستاندن" قدرت به هر روشی را مجاز میشمارد.
جداول بانک جهانی برای میزان پرداخت نقدی و تاثیرات تورمی حذف یارانههای انرژی
سطر اول یادداشت را بار دیگر تکرار میکنیم و آن اینکه: این یادداشت به دنبال قضاوت در مورد خوب یا بد یا درست یا نادرست بودن سیاست هدفمند کردن یا هدفمند کردن از طریق نقدی کردن یا نقدی کردن و بعدا هدفمند کردن یارانهها نبود و صرفا کوشید جنبههای غیراخلاقی نگاه سیاسی به اقتصاد را بازگو کند.
استفاده از این یادداشت در مطبوعات "به صورت گزینشی" علیه هرکدام از دو جناح مورد انتقاد، اخلاقی نیست.
توضيح ضروري:
بنا بر تصميم شوراي سردبيري الف؛ از اين هفته نظرات رسيده از خوانندگان با وسواس وحساسيت بيشتري بررسي مي شود و ادعاهاي اثبات نشده ونيز نظراتي كه حتي شائبه توهين، افترا يا كنايه نيش دار داشته باشند، تاييد نمي شود. الف نظرات رسيده از بينندگان محترم را كه داراي شواهد يا استدلال باشند و به تعميق و پيشرفت بحث كمك كنند همچنان با افتخار منعكس مي كند
سردبيري الف