مقدمه
در ماه های اخیر اعتراض ها و تجمع های مختلفی در دانشگاه های مختلف کشور صورت گرفته است که در نوع خود کم نظیر بوده است. اعتراض، رکن جدایی ناپذیر فضای دانشجویی است لیکن علت کم نظیر بودن اعتراض ها اخیر از این جهت است که مسایل به وجود آمده به راحتی تبدیل به تحصن چند صد نفری و چند روزه می شود. از این رو تحلیل عوامل موثر بر این اعتراض ها برای مسؤولان کشور امری ضروری است. بدیهی است که همه اعتراض ها را نمی توان در قالبی واحد تحلیل کرد، لیکن در این تحلیل تلاش می شود تا دسته ای از عوامل موثر در ایجاد فضای فعلی در دانشگاهها مورد توجه قرار گیرد. چه بسا در هر اعتراض به اقتضای بررسی شرایط خاص خود بخشی از این عوامل، موثر نبوده و حتی آن اعتراض عوامل خاص خود را داشته باشد.
بررسی دو دسته از اعتراض ها ضرورت بیشتری دارد:
• اعتراض ها با منشا صنفی: این اعتراض ها معمولا منشا حقیقی دارند و یک مسئله صنفی به حق عامل تحریک دانشجویان است. در فرآیند شکل گیری این اعتراض ها عده ای فرصت را مغتنم شمرده و سعی می کنند آن را به نفع منافع سیاسی و یا گروهی خود سوق دهند.
• اعتراض ها با منشا سیاسی: اصل وقوع این اعتراضها نشان دهنده وجود مشکلهای جدی ای در دانشگاه هاست. چرا که تشکل های ارزشی به واسطه بینش انقلابی و هم سویی آرمانی با دولت و ... هدف تخریبی نداشته و به دنبال سوء استفاده هم نیستند. لذا قبل از تحصن راه های متعددی را برای حل مشکل ها پیموده اند و به این نتیجه نرسیده اند و تحصن به قول معروف نشانه کارد به استخوان رسیده است. البته دسته سومی از اعتراض های دانش جویی با منشا سیاسی از سوی عناصری نظیر اعضای انجمن های اسلامی تعطیل شده و ... نیز صورت می گیرد که در این نوشته به آن ها نمی پردازیم.
دو قشر می توانند در مدیریت درست فضای سیاسی نقش جدی ایفا نمایند که عدم توجه آن ها کافی به رسالت هایشان بخشی از زمینه های شکل گیری اعتراض ها دانشجویی به شکل ناسالم است.
1. روسای دانشگاهها
متاسفانه در انتصاب روسای دانشگاهها کمترین توجه به ضورت آشنایی با فضای فعالیت دانشجویی آشنا نیستند و این عدم آشنایی عوارضی را به دنبال دارد.
• انفعال در تصمیم گیری ها و متاثر شدن در مراجع نه چندان صالح.
• نگرش تهدیدی به تشکل های دانشگاهها و نگرش امنیتی به اعتراض ها دانشجویی.
• سلب اعتماد دانشجویان از روسای دانشگاهها و استفاده آنها از روش های اعتراضی نظیر تجمع و تحصن و ... برای پیگیری مطالبات.
• و از همه مهمترین انتخاب استراتژی غلط از سوی روسای دانشگاهها در مواجه با اعتراض دانشجویی.
• و ...
مجموعه این عوارض خود را در نحوه مدیریت اعتراض ها دانشجویی نشان می دهد. به عنوان مثال در تحصن های صنفی بدون مجوز در نظر گرفتن مطالبات به حق و با نگرش تک بعدی نبست به سوء استفاده احتمالی سیاسی از تحصن، روسای دانشگاهها با طرح گزاره هایی نظیر "اگر تحصنی را تحویل بگیریم هر روز شاهد تحصن خواهیم بود" و یا "تحصن سیاسی است" با بی اعتنایی کامل با دانشجویان برخورد می کنند که این خود عامل تشدید کننده اعتراض های دانشجویی است. در حالی که استفاده سیاسی از تحصن ها را می توان به روش های مختلف از جمله جداسازی مطالبات دانشجویان از جریانات سیاسی به خوبی مدیریت نمود.
به نظر نویسنده ضعف روسای دانشگاهها مهمترین عامل در ایجاد فضای سیاسی ناسالم در دانشگاهها است که این نوشته مجال ذکر مصادیق متعدد در این زمینه نیست. این مساله منجر به اعتراض شدید تشکل های ارزشی در چند دانشگاه در ماه های اخیر شده است. قاعدتاً در صورتی که روسای دانشگاهها از درک درستی در مسایل دانشجویی برخوردار بودند؛ نباید مجموعه های متعلق به نظام و هم نوا با دولت (حداقل در آرمانها) برای اعتراض به ابزارهایی چون تحصن متوسل شوند. این خود یکی از بهترین شواهد وجود ضعف جدی در مسوولان دانشگاهها است.
2. تشکلهای ارزشی
فضای دانشجویی فضای طالب انتقاد است و لذا این فضا دست کسانی قرار می گیرد که بیشتر منتقد باشند چرا که روحیه دانشجویی ذاتاً آرمان گرا و منتقد است. در دولت گذشته متاسفانه تیغ تندترین انتقادها به مبانی نظام بوده و فضا را در اختیار کسانی قرار داده بودند که به نام انتقاد اصول نظام را زیر سوال می بردند. آنچه توانست فضای سیاسی دانشگاهها را از دست این جریان خارج کند، ورود بدنه ارزشی به انتقاد از وضع موجود کشور با اعتقاد به مبانی انقلاب بود. مهمترین ویژگی جریان عدالت خواهی این بود که داعیه دار مطالبات مردمی بود و فراتر از تقسیم بندی های سیاسی حقوق مردم را مطالبه نمود.
اینک تشکل های ارزشی در دانشگاهها دارای دو آسیب جدی هستند.
عده ای اساساً خود را از کارکرد انتقادی معاف کرده اند. این مساله یا به علت نزدیکی و صمیمیت این تشکل ها با روسای دانشگاهها و سایر مسوولان است که به طور طبیعی محافظه کاری کند و شدن تیغ نقد تلخ طلب کارانه را به همراه خواهد داشت و یا به علت محافظه کاری ناشی از نگرانی تضعیف دولت و ...
آسیب دوم اینکه امروز مطالبات معدود تشکل های ارزشی منتقد از مطالبات مردمی و بویژه مطالبات به حق دانشجویی فاصله گرفته است. مثلاً تا کنون چند تشکل دانشجویی ارزشی مقابله دولت با گرانی را مطالبه کرده و مسوولان را به پاسخگویی دعوت کرده اند؟ یا چند مطالبه برای احقاق حقوق صنفی از سوی دانشجویان ارزشی دانشگاهها صورت گرفته است؟
این دو آسیب به همراه ایجاد محدودیت از سوی دانشگاهها برای تشکل های ارزشی منتقد باعث می شود علم جذاب و دانشجو پسند نقد در اختیار کسانی قرار گیرد که صلاحیت آن را ندارند و آماده اند تا از خواسته های به حق دانشجویی در راستای منافع خود استفاده کنند.
نتیجهها:
در تحلیل اعراض های دانشجویی باید به سه نکته زیر توجه کرد:
اولاً: در دانشگاهها مطالبه به حق صنفی و غیر صنفی وجود دارد که به موقع به آنها توجه نمی شود.
ثانیاً: عده ای به هر دلیلی برای رسیدن به مقاصد سیاسی آمادگی مصادره به مطلوب اعتراض ها دانشجویی را دارند و برای استفاده از آنها برنامه ریزی می کنند.
ثالثاً: با توجه به نکات گفته شده تغییر رویه مدیریتی روسای دانشگاهها و فعالیت منتقدانه تشکل های ارزشی می تواند ضمن توجه به مطالبات به حق دانشجویی فضای سالم سیاسی را در دانشگاهها به ارمغان آورد.