اگر اصلی ترین هدف انتشار گزارش اخیر نهادهای اطلاعاتی آمریکا (NIE) را "رسانه ها" بدانیم، بیراه نرفته ایم، این گزارش، بشترین اثر را بر رسانه ها گذاشت و رسانه ها هم بیشترین استقبال را از این گزارش کردند. بدیهی است که نهادهای اطلاعاتی در همه جای دنیا، جزو "تصمیم گیران" نیستند، بلکه همواره "ابزار" تصمیم گیری و در مرحله "تصمیم سازی" قرار دارند، همچنین باید توجه داشت که گزارش نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی هیچ ارزش سیاسی و حقوقی ندارد و نمی تواند بطور مستقیم در فرایندهای تصمیم گیری، چیزی را تغییر دهد. هدف؛ رسانه اما سئوال اصلی این است که چرا گزارش NIE به حسب ظاهر در غیرمنتظره ترین شرایط منتشر شد؟
بدون تردید، گزارش NIE یک "شوک رسانهای" بود که به سرعت اثری "فریز کننده" برجای گذاشت؛ موضوع داغ حمله به ایران خیلی زود تحت تاثیر این گزارش "فریز" شد، این مسئله قطعا یک پیروزی دیپلماتیک و روانی برای ایران محسوب می شود، اما نباید فراموش کرد که دشمنان هرگز پیروزی ها را به "رایگان" به هم پاس نمی دهند...
انتشار گزارش NIE را می توان فرایند "سرشکن کردن هدفمند هزینه ها در دموکراسی آمریکایی" توصیف کرد، اعتماد افکار عمومی به نهادهای اطلاعاتی-امنیتی برای آمریکایی ها بسیار مهم تر از اهداف کوتاه مدت سیاسی است. در انتشار گزارش نهادهای اطلاعاتی، می شود نشانه های محسوسی از ائتلاف دموکرات ها و جمهوری خواهان معتدل علیه نومحافظه کاران تندرو و البته به نفع "کلیت منافع ایالات متحده" را رصد کرد.
انتشار گزارش با یک فرض کاملا مشخص صورت گرفت: روند پرونده هسته ای در چارچوب ماده 41 منشور ملل متحد رو به تقابل نظامی می رود، اما افکار عمومی در جهان و آمریکا و البته بخش عمده ای از رسانه های دنیا، مخالف اقدام نظامی آمریکا علیه ایران هستند. در واقع گزارش NIE یک عکس العمل منطقی و تاحدودی موقت در برابر عدم تجانس "صحنه سازی آمریکایی ها " از بحران هسته ای ایران با "ظرف های موجود" طرف آمریکایی بود که به خرید زمان برای آمریکایی ها منجر می شود.
زمان انتشار گزارش نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا هم قابل توجه است، این گزارش می توانست "دیرتر" منتشر شود، اگر بپذیریم که گروه هدف انتشار این گزارش، "رسانه ها" باشند و این فرض را هم در نظر بگیریم که رسانه ها و اصولا افکار عمومی بسیار "فراموشکار" هستند، بنابراین انتشار این گزارش در آغازین مرحله اوج گیری بحران بین ایران و آمریکا، قابل تامل است.
اگر این گزارش چند ماه دیرتر، منتشر می شد، قطعا اثر ویران کننده تری برای سیاست های جرج بوش به دنبال می داشت و می توان گفت که یک نسبت مستقیم بین "زمان" انتشار این گزارش و "تاثیر" آن قابل درک است.
در شرایط فعلی می توان گفت که تاثیر رسانه ای و عمومی گزارش فوق بر استراتژی برخورد با ایران، نهایتا نهایتا 2-3 ماه دوام خواهد آورد و بعد از آن قطعا نمی توان به اثربخشی این گزارش، امیدوار بود، ضمن اینکه به دلیل ذوق زدگی رسانه ها( به خصوص رسانه های داخلی) گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا "مرجعیت" خاصی پیدا کرده است و مثلا انتشار یک گزارش جدید از سوی این نهادها یا نهادهای مشابه، تاحدود زیادی می تواند اثر گزارش NIE را از بین ببرند و صد البته نباید فراموش کرد که بهرحال ایران و آمریکا به اندازه کافی، دلیل یا بهانه برای درگیری و تقابل دارند.
توجه به موضع گیری های هدفمند مقامات آمریکایی به خصوص "گیتس" وزیر دفاع آمریکا در اجلاس امنیتی منامه هم راهگشا است، آنها بعد از انتشار گزارش NIE این رویکرد را در پیش گرفتند که ایران، بدون بمب اتم هم خطرناک است و تهدیدی برای امنیت منطقه محسوب می شود، هرچند که بعضی از جریانات جمهوری خواه ترجیح دادند رویکرد تشکیک در صحت و اصالت گزارش NIE را در پیش بگیرند.
بطور خلاصه فرض و هدف مهم منتشر کنندگان گزارش را می توان در این جمله ساده خلاصه کرد: "الان" ، زمان جنگ نیست...باید صبر کرد!
نتیجه گزارش 16 نهاد جاسوسی؛ الان زمان جنگ نیست.
با این فرض، می توان دو گمانه اصلی را در مورد رفتار آتی ایالات متحده در برابر جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفت:
1- نومحافظه کاران هنوز از برخورد نظامی با ایران ناامید نشده اند و مترصد فرصت دیگری برای برخورد با ایران در باقی مانده دوره بوش هستند و تنها "زمان" درگیری با ایران را به تعویق انداخته اند.
2- جمهوری خواهان بخاطر هزینه های فوق العاده و غیرقابل محاسبه، از درگیری با ایران در زمان ریاست جمهوری بوش صرف نظر کرده اند و "ایران" را به عنوان یک "معضل سیاست خارجی " که حیثیت آمریکایی را لکه دار کرده است، برای دموکرات ها به "ارث" می گذارند و ترجیح می دهند که معضل ایران به دست نیروی "تازه نفس و نرم "دموکراتها حل و فصل شود تا با ماشین جنگی فرسوده نومحافظه کاران( توجه به این نکته هم ضروری است که برخلاف تصور عمومی، اکثر جنگ های ایالات متحده در زمان روسای جمهور دموکرات صورت گرفته است نه جمهوری خواهان)
یک ضرب المثل سوئدی می گوید: صداقت دشمنان در نهان، بسیار عمیق تر از رفاقت ظاهری دوستان است. اگر هرکس در دنیا شکی داشته باشد، ایرانی ها و آمریکایی ها، خودشان هردو به خوبی می دانند که موضوع هسته ای، فقط یک "بهانه" است، مشکلات و تضادهای ایران و آمریکا بسیار عمیق تر و گسترده تر از بحث اتمی است، تقریبا در همه مسائل خاورمیانه و حتی جهان، ایران و آمریکا دو سر قطب تقابل هستند، به همین دلیل نباید دچار این اشتباه استراتژیک شد که گزارش NIE پرونده درگیری ها و تقابل ایران و آمریکا را بسته است.