کد مطلب: 16609
گسست از واقعیت
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۰۴
هفته گذشته پرزیدنت بوش طی جلسه ای با حضور خبرنگاران اظهارداشت، " درصورتیکه بخواهید از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری کنید، مجبورید ایران را از دستیابی به دانش سلاح هسته ای بازدارید." اینها سخنان یک نئومحافظه کار بدخلق و یا سیاستمدار خارج از گودی نیست که بدنبال شهرت و محبوبیت میگردد. این سخنان از دهان رئیس جمهور ایالات متحده خارج شده است که درصورتیکه ایران حتی دانش مورد نیاز برای دستیابی به سلاح هسته ای را کسب نماید، متوسل به هیولای جنگ جهانی سوم می شود.
گفتمان آمریکا درمورد ایران ارتباط خود را بطور کامل با واقعیت از دست داده است. نورمن پادهورتز، یک نئومحافظه کار ایدئولوژیست است که بوش با او درمورد مسئله ایران مشورت میکند. او در اینباره نوشته است که رئیس جمهور ایران، احمدی نژاد " شبیه هیتلربوده... و یک انقلابی است که هدفش فروپاشی نظام بین المللی فعلی و جایگزینی آن در وقت مقرر با یک نظام تحت حاکمیت ایران و تسلط فرهنگ سیاسی – مذهبی یک اسلام فاشیستی است." پادهورتز کوچکترین مدرکی برای طرح یک چنین موضوعی ارائه نداده است.
ولی واقعیت این است که: ایران اقتصادی در حد و اندازه کشور فنلاند و بودجه دفاعی سالانه ای حول و حوش 8/4 میلیارد دلار دراختیار دارد. این کشور از اواخر قرن 18 ببعد هیچ کشوری را مورد تهاجم قرار نداده است. تولید ناخالص ملی ایالات متحده 68 برابر تولید ناخالص ایران و تسهیلات نظامی آن 110 برابر بیشتراز ایران است. اسرائیل و تمامی دیگرکشورهای عرب (بجز سوریه و عراق) بطور کامل و یا بطور فعال علیه ایران هم پیمان شده اند. و با این اوصاف ما هنوز هم اعتقاد داریم که تهران درپی براندازی نظام بین الملل و جایگزینی آن با یک نظام اسلامی فاشیستی است. این چه سیاره ای است که ما بر روی آن زندگی می کنیم؟
هنگامیکه رئیس جمهور نسبتا میانه رو ایران محمد خاتمی بر مسند ریاست جمهوری تکیه زد، محافظه کاران آمریکا اظهارداشتند که او تنها یک مقام تشریفاتی است و قدرت واقعی و بخصوص کنترل مسائل نظامی و انتظامی تحت حکمیت رهبر ایران یعنی آیت ا... علی خامنه ای قرار دارد که منتخب مردم برای مقام ریاست جمهوری نیست وحالا که احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری رسیده است اظهار میدارند که انگشتان او بر روی چاشنی بمب اتم قرارگرفته است. ولی صبرکنید! ایران که هنوز چاشنی بمب اتم دراختیار ندارد و حداقل از سه تا هشت سال آینده نیز طبق گزارشات سیا به آن دست پیدا نخواهد کرد، که تا آن موقع نیز احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور نخواهد بود. ولی اینها فقط حقایق موجود هستند.
رودی جیلیانی طی یک سخنرانی در هفته گذشته اظهارداشت، آنجائیکه میتوان جماهیر شوروی و چین را طی دوران جنگ سرد از هرگونه اقدام بازداشت، همین کار را نمیتوان درمورد ایران نیز انجام داد. او درادامه توضیح داد،" رژیمهای کشور چین و جماهیر شوروی دارای یک خردمندی باقیمانده از زمانهای گذشته خود هستند". این سخن جای تامل دارد! استالین و مائو که هر از گاه یکبار حکم مرگ میلیونها نفر از مردم کشور خود را صادر میکردند، به آتش انقلاب و شورش دامن می زدند و مردم تمام مناطقی را که مخالف آنها بودند از گرسنگی می کشتند، انسانهای خردمندی بودند، ولی احمدی نژاد درمقایسه با آنها انسان خردمندی نیست. یکی از کج نمائیهای نامانوس و مرتبط با اوضاع نابسامان فعلی ایران این است که محافظه کاران بطور شگفت آوری درمورد دونفر ازبزرگترین عوامل کشتارجمعی بخشایش بخرج داده اند.
ما در مسیری بدون بازگشت برای رویاروئی با کشوری قرار گرفته ایم که تقریبا هیچ چیز درمورد آن نمیدانیم. ایالات متحده بمدت تقریبی 30 سال هیچ دیپلماتی در ایران نداشته است. مقامات رسمی آمریکائی بندرت با سیاستمداران یا مقامات عالیرتبه ایرانی ملاقات داشته اند. ما هیج تماسی با جامعه پویان و متمدن این کشور نداریم. ایران برای ما بمثابه یک سیاه چاله است، درست همانطور که عراق در سال 2003 بود.
تنها زمانیکه بطور جدی با تهران به مذاکره نشستیم ، روزهای پایانی جنگ درافغانستان و بمنظور ایجاد یک نظام سیاسی جدید در این کشور بود. جیمز دوبینس، نماینده بوش در کنفرانس بن دراین مورد اظهارمیدارد : "ایرانیها در این اجلاس بسیار حرفه ای، صریح و صادق، قابل اطمینان و مفید عمل کردند.حضور آنها درعین حال عاملی مهم برای موفقیت ما بود. آنها ائتلاف شمال را وادار به اعترافاتی ساختند که ما طالب آن بودیم." دوبینس اظهار میدارد ایرانیها چند بارطی سالهای 2001 و پس از آن برای ایجاد روابط بهتر با ایالات متحده از طریق او پیشقدم شدند اما هیچ پاسخی دریافت نکردند. او یادآوری میکند که حتی پس از آن سخنرانی شریرانه؛ ایرانیها باز هم برای حل مشکل افغانستان پیشنهاد همکاری دادند. دوبینس این پیشنهاد را در یکی از جلسات مدیران در واشنگتن مطرح ساخت ولی این پیشنهاد با سکوت محض مواجهه شد. او اظهار میدارد که وزیر دفاع آن زمان یعنی دونالد رامسفلد، " سرش را پائین انداخت و خود را با ورق زدن اوراق زیر دستش مشغول ساخت." هر گز پاسخی دراین زمینه به ایرانیها داده نشد. اصلا چرا باید خودشان را برای پاسخ به زحمت بیاندازند؟ از دید آنها ایرانیها دیوانه اند.
سال گذشته ، برنارد لوئیز محقق و دانشمند حاضر در دانشگاه پرینستون که مشاور نزدیک بوش و دیک چنی مشاور رئیس جمهورنیز هست ، دریکی از سرمقاله های وال استریت پیش بینی کرد که احمدی نژاد در 22 اوت سال 2006 پایان عمر دنیا را رقم خواهد زد. او درادامه توضبح داد، " در چنین تاریخی، شب هنگام بسیاری از مسلمانان عروج شبانه محمد پیامبرخدا را گرامی میدارند. رسول خدا در این عروج ابتدا به مسجد اورشلیم می رود و پس از رفتن به بهشت بازمی گردد. این زمان ممکن است زمان مناسبی نیز برای پایان بخشیدن به عمر اسرائیل و درصورت لزوم (تاکید میکنم) پایان دنیا باشد". این سخنان اگرنه خطرناک ولی سراسر خنده دار و مسخره است.
گفتمان آمریکا درمورد ایران ارتباط خود را بطور کامل با واقعیت از دست داده است. نورمن پادهورتز، یک نئومحافظه کار ایدئولوژیست است که بوش با او درمورد مسئله ایران مشورت میکند. او در اینباره نوشته است که رئیس جمهور ایران، احمدی نژاد " شبیه هیتلربوده... و یک انقلابی است که هدفش فروپاشی نظام بین المللی فعلی و جایگزینی آن در وقت مقرر با یک نظام تحت حاکمیت ایران و تسلط فرهنگ سیاسی – مذهبی یک اسلام فاشیستی است." پادهورتز کوچکترین مدرکی برای طرح یک چنین موضوعی ارائه نداده است.
ولی واقعیت این است که: ایران اقتصادی در حد و اندازه کشور فنلاند و بودجه دفاعی سالانه ای حول و حوش 8/4 میلیارد دلار دراختیار دارد. این کشور از اواخر قرن 18 ببعد هیچ کشوری را مورد تهاجم قرار نداده است. تولید ناخالص ملی ایالات متحده 68 برابر تولید ناخالص ایران و تسهیلات نظامی آن 110 برابر بیشتراز ایران است. اسرائیل و تمامی دیگرکشورهای عرب (بجز سوریه و عراق) بطور کامل و یا بطور فعال علیه ایران هم پیمان شده اند. و با این اوصاف ما هنوز هم اعتقاد داریم که تهران درپی براندازی نظام بین الملل و جایگزینی آن با یک نظام اسلامی فاشیستی است. این چه سیاره ای است که ما بر روی آن زندگی می کنیم؟
هنگامیکه رئیس جمهور نسبتا میانه رو ایران محمد خاتمی بر مسند ریاست جمهوری تکیه زد، محافظه کاران آمریکا اظهارداشتند که او تنها یک مقام تشریفاتی است و قدرت واقعی و بخصوص کنترل مسائل نظامی و انتظامی تحت حکمیت رهبر ایران یعنی آیت ا... علی خامنه ای قرار دارد که منتخب مردم برای مقام ریاست جمهوری نیست وحالا که احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری رسیده است اظهار میدارند که انگشتان او بر روی چاشنی بمب اتم قرارگرفته است. ولی صبرکنید! ایران که هنوز چاشنی بمب اتم دراختیار ندارد و حداقل از سه تا هشت سال آینده نیز طبق گزارشات سیا به آن دست پیدا نخواهد کرد، که تا آن موقع نیز احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور نخواهد بود. ولی اینها فقط حقایق موجود هستند.
رودی جیلیانی طی یک سخنرانی در هفته گذشته اظهارداشت، آنجائیکه میتوان جماهیر شوروی و چین را طی دوران جنگ سرد از هرگونه اقدام بازداشت، همین کار را نمیتوان درمورد ایران نیز انجام داد. او درادامه توضیح داد،" رژیمهای کشور چین و جماهیر شوروی دارای یک خردمندی باقیمانده از زمانهای گذشته خود هستند". این سخن جای تامل دارد! استالین و مائو که هر از گاه یکبار حکم مرگ میلیونها نفر از مردم کشور خود را صادر میکردند، به آتش انقلاب و شورش دامن می زدند و مردم تمام مناطقی را که مخالف آنها بودند از گرسنگی می کشتند، انسانهای خردمندی بودند، ولی احمدی نژاد درمقایسه با آنها انسان خردمندی نیست. یکی از کج نمائیهای نامانوس و مرتبط با اوضاع نابسامان فعلی ایران این است که محافظه کاران بطور شگفت آوری درمورد دونفر ازبزرگترین عوامل کشتارجمعی بخشایش بخرج داده اند.
ما در مسیری بدون بازگشت برای رویاروئی با کشوری قرار گرفته ایم که تقریبا هیچ چیز درمورد آن نمیدانیم. ایالات متحده بمدت تقریبی 30 سال هیچ دیپلماتی در ایران نداشته است. مقامات رسمی آمریکائی بندرت با سیاستمداران یا مقامات عالیرتبه ایرانی ملاقات داشته اند. ما هیج تماسی با جامعه پویان و متمدن این کشور نداریم. ایران برای ما بمثابه یک سیاه چاله است، درست همانطور که عراق در سال 2003 بود.
تنها زمانیکه بطور جدی با تهران به مذاکره نشستیم ، روزهای پایانی جنگ درافغانستان و بمنظور ایجاد یک نظام سیاسی جدید در این کشور بود. جیمز دوبینس، نماینده بوش در کنفرانس بن دراین مورد اظهارمیدارد : "ایرانیها در این اجلاس بسیار حرفه ای، صریح و صادق، قابل اطمینان و مفید عمل کردند.حضور آنها درعین حال عاملی مهم برای موفقیت ما بود. آنها ائتلاف شمال را وادار به اعترافاتی ساختند که ما طالب آن بودیم." دوبینس اظهار میدارد ایرانیها چند بارطی سالهای 2001 و پس از آن برای ایجاد روابط بهتر با ایالات متحده از طریق او پیشقدم شدند اما هیچ پاسخی دریافت نکردند. او یادآوری میکند که حتی پس از آن سخنرانی شریرانه؛ ایرانیها باز هم برای حل مشکل افغانستان پیشنهاد همکاری دادند. دوبینس این پیشنهاد را در یکی از جلسات مدیران در واشنگتن مطرح ساخت ولی این پیشنهاد با سکوت محض مواجهه شد. او اظهار میدارد که وزیر دفاع آن زمان یعنی دونالد رامسفلد، " سرش را پائین انداخت و خود را با ورق زدن اوراق زیر دستش مشغول ساخت." هر گز پاسخی دراین زمینه به ایرانیها داده نشد. اصلا چرا باید خودشان را برای پاسخ به زحمت بیاندازند؟ از دید آنها ایرانیها دیوانه اند.
سال گذشته ، برنارد لوئیز محقق و دانشمند حاضر در دانشگاه پرینستون که مشاور نزدیک بوش و دیک چنی مشاور رئیس جمهورنیز هست ، دریکی از سرمقاله های وال استریت پیش بینی کرد که احمدی نژاد در 22 اوت سال 2006 پایان عمر دنیا را رقم خواهد زد. او درادامه توضبح داد، " در چنین تاریخی، شب هنگام بسیاری از مسلمانان عروج شبانه محمد پیامبرخدا را گرامی میدارند. رسول خدا در این عروج ابتدا به مسجد اورشلیم می رود و پس از رفتن به بهشت بازمی گردد. این زمان ممکن است زمان مناسبی نیز برای پایان بخشیدن به عمر اسرائیل و درصورت لزوم (تاکید میکنم) پایان دنیا باشد". این سخنان اگرنه خطرناک ولی سراسر خنده دار و مسخره است.
۱۳۸۶-۰۸-۰۵ ۱۵:۵۸:۰۳
خداوند شر دشمنان اسلام را به خودشان برگرداند ولي چرا ما بايد در دنيا چنين چهره مخدوشي داشته باشيم كه اين مزخرفات به ما بچسبد آيا بهتر نيست در سياست خارجي هوشمندانه تر عمل كنيم (42270)
مسعود
۱۳۸۶-۰۸-۰۶ ۱۲:۲۴:۴۶
فريد جون ! در مقام مقايسه مطلب را درست گرفتي ولي علت عدم تشابه ايران با دو كشور چين و روسيه و نهايتا اختلاف موضع گيري متفاوت آمريكا در مورد ايران را متاسفانه بدست نيآوردي كه من اكنون برايت روشن مي كنم :
موضوع اينست كه ديدگاه هر سه اين حكومت ها ( آمريكا ، روسيه ،چين ) برخاسته از ماديات و تبادلات دنيوي بوده و لذا همديگر را كاملا مي فهمند و در نهايت مي توانند با چانه زني به توافق كامل يا نسبي دست يابند ، در حاليكه ديدگاه ما 180 درجه با آنها متفاوت بوده و قابل چانه زني هم نيست : اعتقادات ما به هيچ قيمتي قابل خريد و فروش نيست ، كل دنيا و آنچه در آن هست قابل معاوضه با آخرت ما نمي باشد فلذا توافقي هم مطرح نيست . از طرف ديگر آمريكا ابزار مناسب براي مقابله با ديدگاه ما را ندارد : ( پاي استدلاليون چوبين بود ) فلذا طبيعي است كه بشدت نگران باشد و فقط زماني خيالش راحت مي شود كه ما را تسليم خود ببيند . (42376)
موضوع اينست كه ديدگاه هر سه اين حكومت ها ( آمريكا ، روسيه ،چين ) برخاسته از ماديات و تبادلات دنيوي بوده و لذا همديگر را كاملا مي فهمند و در نهايت مي توانند با چانه زني به توافق كامل يا نسبي دست يابند ، در حاليكه ديدگاه ما 180 درجه با آنها متفاوت بوده و قابل چانه زني هم نيست : اعتقادات ما به هيچ قيمتي قابل خريد و فروش نيست ، كل دنيا و آنچه در آن هست قابل معاوضه با آخرت ما نمي باشد فلذا توافقي هم مطرح نيست . از طرف ديگر آمريكا ابزار مناسب براي مقابله با ديدگاه ما را ندارد : ( پاي استدلاليون چوبين بود ) فلذا طبيعي است كه بشدت نگران باشد و فقط زماني خيالش راحت مي شود كه ما را تسليم خود ببيند . (42376)
مسعود
۱۳۸۶-۰۸-۰۶ ۱۲:۲۴:۴۸
فريد جون ! در مقام مقايسه مطلب را درست گرفتي ولي علت عدم تشابه ايران با دو كشور چين و روسيه و نهايتا اختلاف موضع گيري متفاوت آمريكا در مورد ايران را متاسفانه بدست نيآوردي كه من اكنون برايت روشن مي كنم :
موضوع اينست كه ديدگاه هر سه اين حكومت ها ( آمريكا ، روسيه ،چين ) برخاسته از ماديات و تبادلات دنيوي بوده و لذا همديگر را كاملا مي فهمند و در نهايت مي توانند با چانه زني به توافق كامل يا نسبي دست يابند ، در حاليكه ديدگاه ما 180 درجه با آنها متفاوت بوده و قابل چانه زني هم نيست : اعتقادات ما به هيچ قيمتي قابل خريد و فروش نيست ، كل دنيا و آنچه در آن هست قابل معاوضه با آخرت ما نمي باشد فلذا توافقي هم مطرح نيست . از طرف ديگر آمريكا ابزار مناسب براي مقابله با ديدگاه ما را ندارد : ( پاي استدلاليون چوبين بود ) فلذا طبيعي است كه بشدت نگران باشد و فقط زماني خيالش راحت مي شود كه ما را تسليم خود ببيند . (42377)
موضوع اينست كه ديدگاه هر سه اين حكومت ها ( آمريكا ، روسيه ،چين ) برخاسته از ماديات و تبادلات دنيوي بوده و لذا همديگر را كاملا مي فهمند و در نهايت مي توانند با چانه زني به توافق كامل يا نسبي دست يابند ، در حاليكه ديدگاه ما 180 درجه با آنها متفاوت بوده و قابل چانه زني هم نيست : اعتقادات ما به هيچ قيمتي قابل خريد و فروش نيست ، كل دنيا و آنچه در آن هست قابل معاوضه با آخرت ما نمي باشد فلذا توافقي هم مطرح نيست . از طرف ديگر آمريكا ابزار مناسب براي مقابله با ديدگاه ما را ندارد : ( پاي استدلاليون چوبين بود ) فلذا طبيعي است كه بشدت نگران باشد و فقط زماني خيالش راحت مي شود كه ما را تسليم خود ببيند . (42377)
کاوه
۱۳۸۶-۰۸-۰۶ ۱۹:۵۰:۱۴
من کتاب آینده آزادی فرید زکریا را پیشنهاد میدم بخونید (42449)
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
