بسم الله الرحمن الرحيم«رب اشرح لی صدری و يسر لی امری و احلل عقده من لسانی يفقهوا قولی»
سلام علیكم
ضمن عرض تشكر از انعكاس اظهارات موافق و مخالف خوانندگان بزرگوار «الف» پیرامون مقالات دوگانهی :
1- « احمدینژاد و دولت نهم از زاويهای ديگر» 2- «به بهانهي يك سؤال( در دفاع از احمدی نژاد)» نظر شریف خوانندگان محترم آن پايگاه اطلاعرسانی را به نكاتی چند جلب نموده و آنگاه مواردی را كه پاسخ به آنها را مفید و ضروری میداند تقدیم میدارد و راجع به آن مطالبی هم كه به مفاد دو مقالهی مورداشاره ربطی پیدا نمیكند، تصدیع ننموده و منتظر ارشادات خداپسندانه و حقمدارانهی آن عزیزان میماند.
نكتهي اول؛ برابر آموزههای دین مبین اسلام، مسلمان به معنی درست كلمه، میبایست سخنها را «استماع» كند و بهترین آنها را برگزيده و عمل نماید.
نكتهي دوم؛ هرگز اسلام عزيز به هیچ یك از مسلمانان متدين و متعهد اجازهی «هتك» دیگران را نداده است و تحقیر و تخفیف انسانهای دیگر و توهین به آنان را ولو مخالف گفتار، كردار و نوشتار آدمی باشند، مجاز نمیداند.
نكتهي سوم؛ اسلام دستور میدهد تا در مسایل سیاسی اعم از «اظهارنظر»، «انتقاد» و «موافقت و یا مخالفت با عملكرد مقامات» و یا «همراهی و همدلی با احزاب، جناحها، فراكسیونها، باندها و دستهجات سیاسی و عكس آن» باید رضایت خدا، خیر مردمان و مصلحت نظام مقدس جمهوری اسلامی را مدنظر قرار داد و عملكرد آنان را با دستورالعملهای دینی مطابقت داد و نه بالعكس.
درهرحال نبايد عملكرد مقامات و جناحها را یا سیاه سیاه دید و یا سفید سفید، و خوبیهای رقيبان را نادیده گرفت آنهم به دلیل مخالفت جناحی ، باندی و حزبی، و یا بدیهای رفيقان را توجیهگر شد زيرا آنان از باند ، جناح و حزب موافق هستند. برابر آموزههای دين مبين اسلام مسلمان بايد اينگونه باشد كه فرمودهاند : «خذالحق من اهل باطل ولا تأخذالباطل من اهل حق ، و كونوا نقادالكلام» حق را بپذيريد اگرچه اهل باطل ارائه بدهد و باطل را قبول نكنيد ولو اينكه گويندهی آن پيرو اسلام باشد و نقد كنندهی مطالب باشيد.
با سعی بر عمل به سه نكتهای كه تقدیم گردید پاسخ اجمالی اظهارنظرهای مخالفین نوشتههای نمایندهی مردم عزیز و شریف جیرفت و عنبرآباد در مجلس شورای اسلامی را تقدیم میدارد و پیشاپیش از طولانی بودن برخی از جوابها كه به رغم میل انجام میگیرد ، پوزش میطلبد:
اول ؛ فرمودهاند: از آدمهای غارنشين چه خبر!؟
پاسخ: این پرسش خارج از رسالت قلم چه ربطی به مقالهی «احمدینژاد و دولت نهم از زاویهای دیگر» دارد روشن نیست! اولاً، و ثانیاً، وقتی كه برخی از خبرنگاران محترم بعضی از رسانههای سنتی و رایانهای كشور ، مشی و منش «ژورنالیستی» جوامع غیراسلامی را بر میگزیند و به فكر بالا بردن شمارگان و افزايش تعداد خوانندگان خود هستند ،چه باید كرد؟!
آنچه كه نمایندهی مردم شریف جیرفت و عنبرآباد در جمع خبرنگاران امور مجلس اظهار كرد عبارت بود از : «عزيزان مسؤول در ارتفاعات كوههای جبالبارز در شهرستان عنبرآباد مردمانی را پيدا كردهاند كه از هر نوع امكان زندگي روزمره محروم بودهاند و در حقيقت همانند انسانهای غارنشين زندگی میكردهاند»، كه متأسفانه بعضی از خبرگزاریها و مطبوعات سوژهسازیهایی مختلف داشتند و كلماتی از قبیل، «قبیلهای غارنشین . . . پيدا شد»، «كشف انسانهای نخستین . . . » و . و . را در جامعه مطرح ساختند و سپس تعدادی از آنان به منطقه رفتند و دنبال آدمهایی با موهایی به طول 2 متر با ناخنهایی بلند كه زبان آدمیزاد نمیفهمند و در جنگلهایی شبیه جنگلهای آمازون زندگی میكنند، میگشتند و چون چنین موجوداتی را پیدا نكردند، وجود آن مردم محروم پیداشده را كه از هیچ كس و هیچ جا خبر نداشتند و همانند ساكنین دهها سال قبل روستاهای ایران زندگی میكردند، تكذیب كردند، از جمله «اعتماد ملی» و «بازتاب» و این در حالی بود كه «روزنامهی جمهوری اسلامی»، «همشهری» و «خبرگزاری مهر» شرح حال و وضعیت زندگی آنان را مستند به اسناد مكتوب و تصاویر واقعی منتشر ساخته بودند كه مستندات مذكور را به صورت كامل میتوانید به نشانی: www.zadsar.ir & http://www.zadsar.net در بخش «برای مردم» با عنوان «ماجرای مردم پیداشدهی پیدنكوئیه . . . » ملاحظه بفرمایید.
با توجه به اهميت موضوع ، يادآوری چند مطلب را ضروری ميداند :
1- آن 7 خانوار كه قریب به سی نفر بودند زیر سلطهی «خان» و اربابشان ضعیف و عقب نگه داشته شده بودند و از اوضاع اطراف خویش بیاطلاع مانده بودند.
2- مكان اسكان آنان در دل شیار ارتفاع كوهها بود و هیچ كس احتمال هم نمیداد كه ممكن است در چنین مكانی آدمیزاد بتواند زندگی كند. نمیتوان مقامی از مقامات دولتها را در خصوص عدم شناسایی آنان محكوم كرد، برای اینكه مكان و كیفیت زندگی آنان حتی قابل تصور هم نبوده است.
3- دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی از اعلان خبر پیداشدن آنان علیه حكومت سوء استفادهی بسیار كردند و محرومیت آنان را به پروندهی هستهای ایران اسلامی هم پیوند دادند و اين در حالی است كه بین خود و خدا نمیشود نظام خدمتگزار و پرتلاش جمهوری اسلامی و مسؤولين آن را متهم به بیتوجهی و یا كمكاری كرد.
4- نظر به اینكه نگارنده میدانست دشمنان اسلام و نظام اسلامی از علنیشدن وضعیت این بیستوچند نفر بر ضد جمهوری اسلامی ايران استفاده میكنند، خبر پیداشدن آنان را كه در اواخر بهمنماه 1384 دريافت كرده بود و سیدی تصويری چگونگی زندگی تأسفبار آنان را در جلسهای كه با حضور استاندار محترم كرمان و رياست محترم وقت سازمان جهادكشاورزی جيرفت و كهنوج و يكی ديگر از مقامات ارشد استان كرمان تشكيل شده بود (در دفتر كار جناب آقای مهندس سرحدی)، ملاحظه كرده بود، به دو دليل اعلام نكرد ، علت اول را كه ذكر كرديم و دومين دليل آن قول قطعی و قوی استاندار محترم مبنی بر رسيدگی فوری و جدی به اوضاع آنان بود كه تا اینكه روزنامهی جمهوری اسلامی در تاریخ 1/3/85 شرح حال آن مردم را مبسوط و مصور كه مستند بود به نامهی رسمی يكی از مقامات ارشد منطقه و سیدی تصويری بازديد اسفندماه 1384 امام جمعه، فرماندار و ديگر مقامات محترم شهرستان عنبرآباد از چگونگی زندگانی آنان و مساعدتهای لازم و آنی به آن مردم عزيز ولی ضعيف نگه داشته شده كه توسط حجتالاسلاموالمسلمين . . . ، دريافت كرده بود ، منتشر ساخت و این نمایندهی مجلس در پاسخ به پرسش خبرنگاران چارهای به جز تأیید مطالب روزنامه مذكور نداشت و آنچه را كه تأييد كرد محتوای آن نامه و سیدی مورد اشاره بود كه متأسفانه به نام نگارنده تمام شد و آن بازتاب عجیب و غریب را به همراه داشت. قابل ذكر است كه بنا بر ادعای فرماندار محترم عنبرآباد كه اميدوار است درست باشد، كارهای خوبی برای آنها انجام گرفته است كه قرار است جناب ايشان به زودی گزارش اقدامات انجام گرفته را كتباً به استحضار رئيس محترم مجلس برساند.
دوم ؛ فرمودهاند: آقای زادسر حرفهايت خوب است، ولی با كارهايت سازگاری ندارد.
پاسخ ؛ عرض نگارنده كه كمترین عبد ذلیل درگاه ذات اقدس احدیت جلت عظمته است عبارت است از:
گمان زادسر این است كه عامداً و عالماً بر خلاف اعتقاداتش نه مطلبی را بر زبان رانده است و نه قلمش نگارندهی آن بوده است و نه قدمش آنرا سیر كرده است.
بنابر آنچه مورد اشارت قرار گرفت، چنانچه كسی از اهالی شریف سیاست، مجلس، دولت، قوهی قضائیه، دانشگاه، حوزهی علمیه و حوزهی انتخابیه، خلاف ادعای مطرحشده را با مدارك مستند و غیرقابل خدشه حتی از طریق همین پایگاه اطلاعرسانی «الف» به اثبات برساند، مطمئن باشد كه زادسر شهامت اعتراف بر اشتباه و اذعان بر راستگو نبودنش را در خود میبیند و ضمن اعلام آن بر جبرانش نیز سعی وافر به كار خواهد بست.
سوم ؛ فرمودهاند: مصاحبهی شما (زادسر) را با هفتهنامهی جبهه و مخالفتتان را با اصلاحات و خاتمی و روز ديگر دعواهايت را با حداد عادل و. و. را از ياد نبردهايم.
پاسخ: در رابطه با تیتر عجیب و غریب هفتهنامهی تعطیلشدهی «جبهه» به مدیر مسئولی جناب آقای . . . ، با عنوان «زادسر: به خدا قسم با خونمان، دریای خون به پا میكنیم» كه روزنامههای تعطیلشدهی خرداد و صبح ايران و يك هفتهنامهی استانی(كرمان) و ديگر روزنامههای زنجیرهای دومخردادی، آن را با تیتر: «زادسر: به خدا قسم خون به پا میكنیم» منعكس ساختند و با تمسك به آن مقالهها، كاریكاتورها، پیامهای تلفنی و . و . منتشر ساختند و از زادسر چهرهای خونآشام و جلاد تصویر كردند ، عرضه میدارد :
الف ، متأسفانه خبرنگار محترم وقت مطبوعهی مذكور به نام آقای (ج.س) به دروغ و بدون صحبتكردن با زادسر (حتی یك كلمه)، آن تیتر «ژورنالیستی غربیمآب» را انتخاب كرده بود و مصاحبهای بهطور 100% دروغ و تخيلی از قول زادسر منتشر ساخته بود كه تكذیب آن را هم توسط روزنامهی وزین كیهان، مفيد فايده واقع نگرديد.
قابل ذكر است كه ستم سياه آن خبرنگار بی توجه چنان بیرحمانه بود كه هنوز كه هنوز است زادسر گرفتار آن است و تازه آشنایان با مشی و منش زادسر را به عجب و حیرت وا میدارد كه شنیدنیها و خواندنیهای آنان راجع به زادسر با آنچه كه میبینند و میشناسند ، كاملا متضاد است و ضرب المثل معروف «شنيدن كی بود مانند ديدن» را متذكر میگردند،
ب ، زادسر با اصلاحات اصلاحطلبانی كه نمیخواهد اسامی آنان را ذكر كند مخالف بوده و هست و بدین مهم افتخار داشته و دارد زیرا مطابق آموزههای دینی و فرمایشات رهبر معظم انقلاباسلامی ، آن اصلاحات كذایی را مورد پسند آمریكا تشخيص میداد كه مروج آن نوع اصلاحات هم رادیو بیبیسی و. و. و ، بودند ، دلایل محكم و قوی هم جهت آن مخالفتها میتواند ارائه كند و بدین وسیله آمادگی خودش را برای تقديم آنها اعلام میدارد.
ج ، مخالفت زادسر با پارهای از گفتار و كردار جناب آقای خاتمی ، بعد از طی مراحل مختلف امر به معروف و نهی از منكر ، صورت گرفته است و اكنون هم از مخالفتهای خویش با برخی از عملكردهای هشتسالهی جناب آقای خاتمی به شدت دفاع میكند، ضمن اینكه خاتمی را رئيس جمهور منتخب مردم میدانست و برای موفقيتش حتیدر كنار حجرالاسود مقدس آنهم با اشك چشم دعا میكرد، و البته در همهجا نكات مثبت عملكرد خاتمی را هم كه در مقايسه با موارد منفیاش خيلی نبودند، طی مصاحبهها و نطقهای مختلف اعلام میداشت و به رخ میكشيد كه مدارك مستند آنها موجود و قابل عرضه است. همگان مستحضر هستند كه اولین كسی كه در كل كشور به طور رسمی و از مجاری قانونی و امكانات حكومتی با عملكرد جناب خاتمی مخالفت كرد و جناب ایشان را به چالش كشانید ،زادسرجیرفتی است و چنانچه مخالفین عملكرد جناب آقای احمدینژاد هم به روش انتقاد زادسر از خاتمی عمل بكنند، نامبرده 100% با آنان موافق خواهد بود، برای نمونه اين قسمت را با دقت بيشری ملاحظه بفرماييد:
زادسر در انتخابات 76 طرفدار جناب آقای ناطقنوری بود و در انتخابات 80 هم هیچ موضع علنی نداشت. مردم عزیز ایران با یك رأی بالایی خاتمی را برگزیدند و زادسر طی یك بیانیه انتخاب او را تبریك گفت و او را رئیسجمهور خودش و مردم حوزهی انتخابيهاش كه اكثريتش به ناطقنوری رأی داده بودند خواند چون به فرموده امام خمينی قدسسره : «ميزان رأی ملت است» و چند روز بعد هم در این خصوص نطقی در مجلس ایراد كرد تا اینكه خاتمی مشغول به كار شد و زادسر نامهنگاریهای خویش را پيرامون مشكلات مردم شروع كرد و بعد از انتخاب جناب آقای ابطحی به عنوان رئیس دفتر رئيس جمهور، به ایشان تبریك گفت و تقاضای وقت ملاقات با آقای خاتمی را مطرح كرد، سپس این تقاضا را توسط آقایان موسوی لاری و صدوقی كه مدتی به عنوان معاون پارلمانی رئيس جمهور انجام وظیفه كردند ، مطرح ساخت و طی هشت ماه پنج نامه نوشت و لاینقطع ملاقات حضوری را پیگیری كرد.
جناب آقای ابطحی نامههای پنجگانه او را به رؤیت رئیسجمهور وقت نرسانید و خودش آنها برای مقامات مربوط ارجاع داده بود و درخواست ملاقات را هم لبیك نگفت و با خاتمی درميان نگذاشت تا در تاریخ 12/12/1376 زادسر طی نامهای به ابطحی نوشت كه حجت بر نمایندهی مردم جیرفت تمام شده است و از این پس از طریق بلندگوی رسای مجلس با رئیسجمهور سخن خواهد گفت و بعد از اینكه باز هم پاسخی دریافت نكرد پس از گذشت حدود 40 روز طی یك نطق 10 دقیقهای ، جناب آقای خاتمی به چالش كشيد و گفت كه دفترچهای از ستاد انتخاباتی رئيس جمهور در جيرفت در نزد اينجانب موجود است كه است كه حدود (170) شعار قشنگ و پرطرفدار در امور ديني، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، عمراني و سياسي از سوي شما را در خود جاي داده است كه برگرفته از مطبوعات كشور ميباشد و با گذشت ماهها از رياست جمهوری جنابعالی متأسفانه به هيچكدام از آنها عمل نكردهايد ، و آن حريم غيرواقعی و استبدادی كه روزنامههای زنجيرهای برای جناب ايشان ساخته بودند و به همان ميزان نسبت به ديگران حرمت میشكستند، در هم شكست و طعم تلخ انتقاد واقعی را، به ذائقهی خاتمی قدرتمند و به اصطلاح محبوب چشانيد كه در اسناد مجلس موجود است و اصل آن اينست، (كليك كنيد).
دو روز پس از نطق مذكور زادسر را برای ملاقات با رئيس جمهور(خاتمی) دعوت كردند و وقتی كه زادسر ماجراها را تعريف كرد و مدارك مستند را ارائه داد، جناب خاتمی معذرتخواهی كرد و گفت كه به جدم خبر نداشتم و حق را به شما می دهم. (آيا منتقدان رئيس جمهور فعلی چنين رفتاری با جناب آقای احمدینژاد، داشته و دارند؟!).
راجع به انتقادات زادسر از برخی از عملكرد رياست محترم مجلس شورای اسلامی و هيأت رئيسهی محترم آن هم ، بايد گفت كه آن انتقادات و تذكرات ، بهترين دلايل متقن و غيرمخدوشی هستند بر بسيجی بودن زادسر و عدم تعلق حزبی و جناحی نامبرده. انتقاد صحيح داشتن و منتقد منصف بودن كه اشكالی ندارد ، بفرمايند كدامين آنها غلط و نامنصفانه بودهاند تا اصلاح و جبران شوند.
چهارم ؛ فرمودهاند كه زادسر از احمدینژاد دفاع بدون منطق كرده است !
پاسخ ؛ زادسر در دو مقالهی گذشته كه هيچگونه دفاعی از عملكرد رياست جمهوری نداشته است بلكه يكسری حقايقی را كه از نزديك ديده است قلمی كرده است و در «به بهانهی يك سؤال» يك اصل كلی را متذكر گرديده و اتفاقاً برخی از نقدها را پذيرفته است. وليكن بنا دارد كه اگر خدا توفيقش بدهد در آينده يك مقايسهی تطبيقی از عملكرد دوسال اول جناب آقای خاتمی و دو سال اول جناب آقای احمدینژاد ارائه بدهد و البته نقدهايی را كه بعضاً داشته و حضوری و كتبی مطرح ساخته است را اگر لازم ببيند نيز متذكر گردد.
پنجم ؛ فرمودهاند كه زادسر در مقالهی «به بهانهی يك سؤال» سعی بر تطهير آيها . . . هاشمیرفسنجانی رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام كرده است!
پاسخ ؛ اين ادعا نير عجيب است!، از كجای متن مقاله اين سخن را استنباط كردهاند، اللهاعلم ، همهی اهل سياست میدانند كه زادسر جزو اولين كسانی بوده است كه از عملكرد آيها . . . هاشمیرفسنجانی در روزگار رياست جمهوری و صدارتش، انتقاده میكرده است . اتفاقاً مقالهی «به بهانهی يك سؤال» زادسر بينهی خوبی است كه او اعتقادی عمل میكند و نه سياسیكارانه. برای اثبات اين مدعا مطلبی را كه تقديم میدارد با دقت از نظر بگذرانيد
زادسر گفته است در انتخابات نهم رياست جمهوری ، آيتا . . . ، هاشمی رفسنجانی را به رغم انتقادات بسياری كه به عملكرد گذشتهاش دارد ، اصلح میداند، و از ميان نامزدهايی كه در مظان انتخاب بودند از نامزدی جناب ايشان حمايت كرده است و در تمام سخنرانیهای انتخاباتی كه در برخی استانها و شهرستانها برای هاشمیرفسنجانی ايراد میكرد با صراحت اعلام میداشت كه بنده «گروه كارگزاران را قبول ندارم ، هيچ رابطهی خاصی نيز با امثال آقای . . . ، ندارم و حساب نامزد مورد حمايتم را از حساب همانند مذكورين جدا میدانم و در ستادهای انتخاباتی جناب ايشان نه در تهران و نه در كرمان و نه در جايي ديگر (به جز جيرفت) هرگز حضور پيدا نكرد.
زادسر در آن نامهی سرگشادهای كه دلايل اصلح بودن هاشمیرفسنجانی را فهرست كرده بود پرسشهای متعددی نيز با حضرت ايشان مطرح كرده بود و پاسخ آنها را در سخنرانیهای انتخاباتی جناب ايشان درخواست كرده بود كه روزنامهها و سايتهای مخالف هاشمیرفسنجانی آنها را با عنوان «سؤالات زادسر از هاشمیرفسنجانی» منعكس ساختند و به دلايل اصلح بودن او كه مورد اشاره قرار داده بود ، اصلاً اشارهای هم نكرده بودند و نامزدی جناب آقای دكتر احمدینژاد را نيز مثل بقيهی ساسيون و ساير مقامات ، اصلاً محاسبه نكرد زيرا انتخاب جنابش را تصور هم نمیكرد و اكنون هم ادعا دارد كه انتخاب احمدینژاد غيرمترقبه بود و در حقيقت مشيت پروردگار چنين تعلق گرفت و انشاءالله كه مبارك بوده و خواهد بود.
ششم ؛ فرمودهاند كه زادسر در نوشتههايش مديحهسرايی پيشه كرده و مجيزگويی را برگزيده است !
پاسخ ؛ زادسر هر چه در متن و مفاد آن دو مقاله دقت و كنكاش كرد چنين مطلبی را پيدا نكرد ، لطفاً كلمات و جملههايی كه آن دو خصلت مذموم را ثابت میكنند مشخص فرمايند تا اگر ديگران (اهل لغت و ادبيات) با توجه به بار معنايی آنها ، تأييد فرمودند ، زادسر عذرخواهی كند و ديگر چنين عمل زشتی را مرتكب نشود.
هفتم ؛ فرمودهاند كه احمدی نژاد چنين و چنان كرده است !
پاسخ ؛ اين سخن نيز ربطی به زادسر ندارد ، احمدینژاد رئيس جمهور و نفر دوم اين كشور عزيز اسلامی است و راه ارتباط با او هم از طرق مختلف هم آسان است و هم مشخص.
و مواردی ديگر نيز مطرح كردهاند كه به جهت اجتناب از تطويل كلام ، از پاسخ به آنها پرهيز میگردد.
اللهم اجعل عواقب امورناً خيراً
علی زادسرجيرفتی